ایمان به خداوند اساس توحید ایمان به خداوند یعنی ایمان به ذاتی غایب، بلند مرتبه، دارای اختیار و قدرت کامل و شایستهی اطاعت و بندگی. ایمان به خدا روح همهی ادیان، از جمله اسلام و اساسهمهی باورها است و کتاب خدا و سنّت پیامبرش ص این حقیقت را به روشنی بیان نموده است.
همواره پرداختن به زندگی بزرگان و شناساندن آنان به آحاد جامعه با واکنشهای متفاوتی از سوی افراد مختلف همراه است. گروهی بر این عقیده و باورند که پرداختن به زندگى اشخاصى که در قید حیات هستند کارى ناصواب و آفتزاست، این امر به زعم آنان بحران هویتى را به دنبال خواهد داشت.
پژوهشگری میگوید: در پایتخت یکی از کشورهای پیشرفتهی عربی میزیم، و در بهترین منطقه آن بود و باش دارم، کاری که مرا بسیار آزرد و برایم رنجآور بود، مسدود شدن چهار کتابفروشی به مدت چهار سال در ساحهی مترقی و پیشرفتهی این منطقه بود. در حالی که رستورانتها، کافیشاپها، دکانهای لباسفروشی و وسایل ساختمانی که روز به روز، در این منطقه گسترش مییافت و تازه تاسیس میشد قابل شمارش نبود.
جواب: بخش اول بر همگان واضح است که انسان، ذاتا در هر چیزی خواهان خالص شده ی آن بوده و از آلودگی بیزار است. و تنها در این حالت است که سود حاصل از آن از مضراتش کاملاً تفکیک میشود. ما در این نوشتهی کوتاه بر آنیم که به صورت فشرده اخلاص دینی را در حد توان واکاوی نماییم.
خداوند میفرماید: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ ﴿ابراهيم: ٢٨﴾ بنگر به کسانی که نعمت خدا را (نشناختند و آن را) به کفر تبدیل کردند (و به جای این که نعمت بعثت محمّد و آئین اسلام را غنیمت شمارند و آن را سپاس گویند، کفر را برگزیدند) و قوم خود را به سرزمین هلاک و نابودی کشاندند.
دیروز پنجشنبه ٢١ اردیبهشتماه ١۴٠٢، با جمعی از دوستان و خانوادههایشان برای گشتی یکروزه و کامیابی از بهار زیبا و طبیعت دلربای مریوان به یک سیاحتگاه بیرون رفتیم.
«یک دهم حسن خلق در چشمپوشی است» بزرگ یک قوم کسی نیست که غافل باشد بلکه سرور قوم کسی است که خود را به غفلت زند (از خطاهای آنان چشمپوشی کند.)
آنچه در زیر میآید سخنان دکتر مقصود فراستخواه استاد برنامهریزی توسعه و آموزش عالی است که با موضوع «هفت ضلع تفکّر انتقادی» در انجمن جامعهشناسی ایران در اردیبهشت 1401 ایراد گردیده است.
مقصود از تفویض یعنی اعتماد و امید به جبران خدا در مقابل کاستیهای و کمبودهای و ستم و جور روزگار در این دنیا و در جهانی دیگر. تفویضی از جنس مؤمنِ آلفرعون، بعد از آنکه به بانگ بلند در برابر ستم فرعون ایستاد و نقشهی ستمکارانه آنان را بر هم زد، در پایان گفت: «وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ» «و كارم را به خدا میسپارم. خداست كه به بندگان بیناست».[غافر/۴۴]
زندگی سخت شده. این حرف را تقریبا از همه میشنویم. شرایط اقتصادی و اجتماعی ناگوار است، شكاف فقیر و غنی روز به روز بیشتر میشود، زیست بوم رو به اضمحلال است، سایه جنگ بر سر اكثر ابنای بشر سنگینی میكند، آزادیهای فردی و امنیت اجتماعی از همه سو تهدید میشود و خلاصه اوضاع قمر در عقرب است. در چنین وضعیتی برای زنده ماندن و زیستن چه باید كرد؟ چه میتوان كرد؟ مقصود فراستخواه، جامعهشناس ایرانی پنجشنبه هفتم اردیبهشت 1402 در مدرسه تردید، درباره زندگی در زمانه دشوار سخنرانی كرد و كوشید ضمن تشریح وضعیت، پاسخی برای این پرسش بیابد. آنچه میخوانید گزارشی از صحبتهای اوست.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل