عبدالباسط محمد عبدالصمد، قاری نامدار قرآن و چهرهای اثرگذار در تاریخ تلاوت، با صدایی منحصربهفرد و تربیتی آمیخته با معنویت، به یکی از برجستهترین سفیران قرآن در جهان اسلام بدل شد. او با تسلط بر قرائتهای هفتگانه و درک ذوقی از مقامات، نغمه را در خدمت معنا قرار داد و تلاوت را به تفسیری صوتی از آیات تبدیل کرد. پژوهشهای انجامشده درباره صدای او نشان میدهد که انتخاب الحان و مقاطع صوتیاش مبتنی بر انتقال معنا و هماهنگی با بافت آیات بوده است. گرچه در نهم آذر ۱۳۶۷ خاموش شد، اما پژواک تلاوتهایش همچنان در دل مشتاقان قرآن زنده است.
این نوشتار به مسئلهی وسوسهی شیطان و تردید در عدالت الهی میپردازد و پاسخ استاد دین به سؤالی دربارهی تفاوتهای اقتصادی و ثروت میان انسانها را ارائه میدهد. استاد تأکید میکند که غنا و فقر مادی معیار عدالت یا ارزش انسان نیست، بلکه آزمون و ابتلای الهی در زندگی با هدف پرورش صبر، شکر، اخلاق و فضایل انسانی است. تفاوتها و تفاضلها در زندگی حکمتی الهی دارد که عقل انسان بهطور کامل قادر به درک آن نیست و بهترین واکنش، توکل به خدا، استغفار، تجدید ایمان و بازگشت به عبادت است.
متن بر این مفهوم بنیادین تمرکز دارد که امید مؤمن به پاداش الهی، بزرگترین منبع آرامش در مواجهه با سختیها و بلاها است. این پاداش شامل کفاره گناهان و افزایش حسنات میشود و باعث میشود مؤمن در تمام حالات زندگی (چه در نعمت با شکر و چه در بلا با صبر) خیر ببیند (اشاره به حدیث "عَجَبًا لأَمْرِ المُؤمِنِ"). سرشت زندگی دنیا با رنج آمیخته است، اما این بلاها برای صاحبان رسالت شدیدتر و هدفمندتر است (آزمونی متناسب با استحکام ایمان). در مقابل، افراد بیدین یا سستایمان به دلیل فقدان امید به حکمت و آخرت، در برابر مصائب دچار یأس شدید، اضطراب و فروپاشی روانی میشوند، که این حالت، معنای زندگی را از آنها سلب کرده و آنان را به مردههایی در میان زندگان تبدیل میکند.
این نوشتار، تأملی الهامگرفته از سیره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم است؛ سیرهای که در همه ابعاد زندگی انسانی پرتوی از هدایت و کمال میتاباند. نویسنده با تکیه بر مبانی نبوت، پیامبر را الگویی جامع در صبر، حکمت، تدبیر، تربیت و مدیریت بحران معرفی میکند؛ الگویی که راه دعوت و رسالت را با روشنایی، دقت و مرحلهبندی الهی پیش میبرد. متن نشان میدهد که تربیت نبوی، جریانی زنده و عقلانی است که دلها را با محبت، و خردها را با بصیرت پیوند میزند و ثمره آن، پرورش نسلی استوار و هدفمند همچون صحابه بزرگوار. در نهایت، مقاله تأکید میکند که سیره رسول رحمت، تنها یادگاری تاریخی نیست، بلکه نقشه راهی زنده برای امروزِ دعوتگران و رهپویان حقیقت است..
فتح مکه نقطه عطفی در رهبری پیامبر اسلام بود؛ رویدادی که در آن، پیامبر میان انتقامجویی طبیعیِ سالهای رنجبار و چشمانداز بلندمدت دولتسازی، مسیر دوم را برگزید. او با تغییر فوری روایت «یوم الملحمة» به «یوم المرحمة»، و با عزلِ حکیمانه سعد بن عباده بدون کاهش شأن او، راهبرد رحمت را به عنوان سیاست رسمی دولت نوظهور تثبیت کرد. اوج این رویکرد در «اذهبوا فأنتم الطلقاء» تجلی یافت؛ عفوی بیقید و شرط که دشمنان دیروز را به کارآمدترین نیروهای فردا تبدیل کرد. این تجربه تاریخی نشان میدهد که پیامبر از بخشش، نه بهعنوان احساسی اخلاقی، بلکه بهمثابه ابزاری استراتژیک برای پایاندادن به چرخه خشونت، ادغام اجتماعی و دولتسازی پایدار بهره گرفت.
این نوشتار با محوریت داستان حضرت ابراهیم و خانوادهاش، ده اصل اساسی برای تربیت و ساختن خانوادهی سالم را تبیین میکند. این اصول نشان میدهد که خانواده در منطق قرآن، یک «محل تولید انسان صالح» است و این تولید نه با خشونت و اجبار، بلکه با محبت، گفتوگو، همکاری، فداکاری و اتصال به خدا محقق میشود. رابطهی پدر و فرزند باید مبتنی بر محبت متقابل، گفتوگو و مشارکت در ساخت زندگی باشد. مادر نقش محوری در مهرورزی و پرورش کودک دارد و تلاش هاجر نمونهی این جایگاه است. اطاعت والدین از خدا و تقوای آنان، برکت تربیتی برای فرزندان میآورد و خانواده باید تا حد توان رزق و زندگی آبرومندانه برای اعضای خود فراهم کند. سرانجام، خانوادهی قرآنی در اوج تربیت و ایمان، به روح «فداکاری» میرسد؛ روحی که رمز قربانی و رمز استمرار نسل مؤمن است. این اصول دهگانه، الگویی جامع برای ترجمهی آموزههای ابراهیمی به زندگی معاصر و تربیت نسلهای آینده ارائه میدهد.
این مقاله با تکیه بر روایت قرآنی حضرت یوسف (ع)، «حکمت» را به عنوان سنگبنای رهبری اخلاقی و کارآمد تحلیل میکند. نویسنده نشان میدهد که حکمت در قرآن صرف دانایی نظری نیست، بلکه توان تبدیل علم به تصمیم و اقدام است. با کاوش در آزمونهای اخلاقی اولیهی یوسف، مدیریت او در بحران قحطی، نحوهی مطالبهی مسئولیت و شیوهی مواجهه با خصومت و آشتی، این نوشتار یک چارچوب منسجم از «رهبری یوسفی» استخراج میکند: رهبریای که بر صداقت، آیندهنگری، شایستگیِ اثباتشده، مسئولیتپذیری اخلاقی و توان تنشزدایی استوار است. نتیجهی این مقاله آن است که این الگوی رهبری قرآنی، علیرغم قدمت تاریخیاش، همچنان یکی از عملیترین و پایدارترین مدلهای رهبری برای حکمرانی امروز است؛ زیرا محور آن نه قدرت، بلکه حکمت است.
یادداشت حاضر، دعوتی است به بازگشت به خدا و زندهکردن روح از راه ذکر، نیکی و انفاق. نویسنده تأکید میکند که انسان باید روابط خود با مردم را نوسازی کند، با ذکر و یاد خدا دل را زنده نگه دارد و انفاق را راهی برای تزکیهی نفس بداند. او با نقل سخن مصطفی سباعی یادآور میشود که دیدن رنج و زیبایی در جهان، انسان را به شکرگزاری و شناخت نعمتهای خدا میرساند. در پایان، جلهوم یاد خدا را نه صرفاً گفتن الفاظ، بلکه حالتی از بیداری روح و پیوندی زنده میان انسان و پروردگار میداند.
امام حسن البنا در این نوشتار بر اهمیت تربیت نفوس و تزکیهی اخلاقی پیش از رهبری و فعالیتهای اجتماعی تأکید میکند. او میگوید که اصلاح اخلاق و روحانیت تنها از طریق عمل و الگوی نیکو که با خدا پیوند دارد ممکن است، نه با تکرار واژهها یا آموزش نظری. شبزندهداری، نماز و تهذیب نفس ابزارهای رسیدن به تزکیهی نفساند. سپس تأکید میکند که کسانی که از ایمان و پیوند با خدا برخوردارند، حتی در شرایط ضعف مادی و اجتماعی میتوانند موفق شوند؛ زیرا نیروی اصلی آنان ایمان و اتصال به خداست. به نقل از قرآن و حدیث قدسی، نقش عبادت، تقوا و اطاعت الهی در رسیدن به رهبری صحیح و پیروزی نهایی برجسته میشود.
این یادداشت به بررسی شکاف میان جوانان اسلامگرا و ملیگرا در جامعهی کُردی میپردازد. نویسنده معتقد است که ریشهی این تقابل در خلط میان «هویت فرهنگی/زبانی» و «هویت اعتقادی/ایدئولوژیک» است؛ بهگونهای که برخی، اندیشهی سکولار را معیار «کُرد بودن» دانسته و کُردهای مسلمان را طرد میکنند. او هشدار میدهد که تداوم این روند، موجب فروپاشی همبستگی فرهنگی خواهد شد. راهحل پیشنهادی او بازتعریف مفهوم «کُرد بودن»، پذیرش تفاوتهای فکری، تمرکز بر کرامت انسانی و تبدیل دشمنیها به گفتوگوی علمی و محترمانه است.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل