محسن آزموده: ژان پل سارتر (1980-1905) فیلسوف و نویسنده فرانسوی نگاهی بدبینانه و منفی به رابطه انسان با دیگری داشت، اگرچه آن را ضروری و ناگزیر میدانست. شاید حق داشت، او در زمانهای پرآشوب زیست و در جوانی و میانسالی دو جنگ جهانی را تجربه كرد، آن هم در اروپایی كه خود را مدعی اوج عقلانیت و تمدن میخواند. سارتر اما هیچگاه ناامید نشد و همواره محدودیتها را به فرصتهای تازه بدل كرد و كوشید از دل سیاهترین وضعیتها، امكانهای رهایی و آزادی را پیدا كند. دكتر راضیه زینلی فارغالتحصیل فلسفه دین در گفتار حاضر شرحی گویا و جذاب از اندیشه سارتر به ویژه در رابطه با دیگری ارایه میكند. او نویسنده دو كتاب «خود، دیگری و خدا در اندیشه كركگور» (نشر آن سو، 1400) و «رنج هستی» (نشر ماهگون، 1399) است و مقالات متعددی در نشریات علمی-پژوهشی درباره فیلسوفان اگزیستانسیالیست به ویژه سارتر نوشته است. این گفتار در مدرسه مجازی فلسفه تردید برگزار شده است.
مهمترین راهکارهای قرآن برای تعامل درست و همزیستی محترمانهی علمای اسلامی با یکدیگر با وجود تنوع آرا و اختلافات فکری و عملی
امروزه در جوامع اسلامی در میان پیروان فرق و مذاهب، بر سر اینکه، مذاهب فقهی و فِرَق کلامی دیناند، یا دین نیستند، بلکه فهم مجتهدان از دینند، بحث و جدال داغ و گرم برسر زبانهاست. طرفداران هر کدام از این دو دیدگاه برای اثبات حقانیّت دیدگاه خویش و ردّ دیدگاه مقابل شواهد و دلایلی اقامه میکنند، راقم این سطور بر این است در این نوشتار -به توفیق خداوند- بدون تعصّب به توضیح و تبیین این موضوع برخیزد.
مدتی است که واژهای تحت عنوان دین انسانیت از جانب طرفداران مکاتب بشری مطرح میشود. که این امر برای همگان نوعی از آشفتگی فکری را تولید نموده است. لذا در این نوشته بر آن هستیم که نکاتی را در این زمینه به استحضار مخاطبان گرامی برسانیم:
بیگمان، بیان سرگذشت برخی از نمونههای بارز و مشهور دانشمندان و خردمندانی که از الحاد به سوی ایمان متحول و دگرگون شدهاند برای جوانان سرگشته و سرگردان، سودمند میباشد. جوانانی که ریشههای اعتقادی و باورهای دینی شان به وسیلهی شکوک و ضعف استحکام فکری شان به ارتعاش و تردید در آمده است.
این روزها در فضای مجازی و حقیقی به نحو روزافزونی از دین انسانیت سخن به میان میآید، کسانی که به هر نحوی با دین زاویه دارند مردم را دعوت میکنند که از همهی ادیان و آیینها بگسلند و به آیین انسانیت درآیند. از برتراند راسل فیلسوف خداناباور قرن ۱۹ و ۲۰ جملهای را نقل میکنند که: «از خودتان انسانیت به یادگار بگذارید نه انسان، تولیدمثل را هر جانوری بلد است!!».
الزامات پیشروی اصلاح دینی در دوران پساخیزش در گفتوگو با مقصود فراستخواه
قرآنسوزی و اهانت به مقدسات مسلمانان در طول تاریخ کم و بیش بوده و قرآن سوزی در سوئد تنها مورد نبوده و نخواهد بود. فارغ از مباحث حقوقی و چالشهای میان آزادی و اهانت؛ محکومیت و عدم محکومیت این اقدامات، سخن من چیز دیگری است و میخواهم از زاویهای دیگر به این موضوع بپردازم.
مسلمانان از ابتدای تاريخ اسلام به واسطه طرق موجود به دنبال ايجاد اوقاف برای صاحبان املاك يا ساير اموال بودند تا مسجد، مدرسه و تقريبا هرآنچه را كه میتوانست سودی به جامعه برساند مورد حمايت قرار دهند. استدلال بنيادين آن بود كه خدمات عمومی كه بدين طريق ايجاد میشد برای فردی كه وقف كرده بود در اين جهان و جهان بعد تاييد و پاداش متتابع به همراه خواهد آورد. اوقاف در جوامع اسلامی نقشی برجستهتر و پيچيده تر از آنچه در نگاه اول ممكن است به نظر برسد داشته است.
همانگونه كه پيشتر اشاره شد، قصد ندارم كه تاريخی عمومی از دوران فاطميان و مماليك در تاريخ اسلامی مصر به دست دهم. در عوض نمايی كلی از هر دوره ارائه خواهم نمود و بعد جنبههای خاصی از آن را برجسته خواهم نمود تا غير ممكن بودن تلفيق اسلام و دولت را در عمل آشكار سازم. برای اين منظور بايد گفت كه اينگونه نيست كه در گذشته درباره [الگوی] تلفيقی ادعايی صورت نگرفته زيرا فاطميان آشكارا بر "حق الهی حكومت" تاكيد داشتند، اما اين بدان معنا نيست كه اين ادعا معتبر يا واقع گرايانه است.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل