استاد بهی الخولی ـ رحمه الله ـ میگوید:
«ای برادر، پیامبر خدا - صلیالله علیه و سلم - را سرمشق خود در تبلیغ قرار ده. به دعوتت دل بسپار و وجودت را وقف آن کن؛ در محیط زندگیات، در روستایت، در شهرت، یا در میان امتت. با پیامت به هر مجلس و انجمنی پا بگذار و هر فرصت مناسب را برای نشر آن مغتنم شمار. گفتارت را به موضوعاتی معطوف کن که مردم را از مصائب و رنجها در امان دارد. سخنانت را تنها به بهشت و دوزخ، معاد و حساب، یا قلب و بدن محدود نکن، بلکه این مفاهیم را بهگونهای بپروران که در لابهلای سخنانت درباره نابسامانیهای اجتماع، آفتهای طمع، انحراف اخلاق و قربانیان استبداد و ستم، به روشنی بدرخشد.»
«از نوشتن، سخنرانی، گفتگو و تلاش باز نایست، تا آنگاه که دعوتت در دلها زنده شود و همه، چه در حضورت و چه در غیابت، به آن مشغول گردند.
اینگونه است که یک دعوتگر، شجاعانه و به دور از هراس و تردید به میدان میآید،واقعنگر است نه خیالباف، و همنشین وآشنا با دردها و آرزوهای مردم.»
«عمل انسان، تنها صورت ظاهری فعل اوست، اما روح، از امر الهی سرچشمه میگیرد. پیوند میان این دو، در عمق درون قلب رخ میدهد؛ چرا که هر کار نیکی که از قلبی مؤمن سرچشمه بگیرد، زنده است و روحی پاک در آن جریان مییابد، اما هر انجام عملی خاستگاه آن حقیقت قلب نباشد، همچون پیکرهای بیجان است، خالی از روح و فاقد اثر ماندگار.»
سید قطب شهید ـ رحمه الله ـ میگوید:
«مردمان به پناهگاهی پر از رحمت، به مهری بیکران، لبخندی گشادهرو و محبتی که به سخنانشان گوش فرا دهد،نیازمندند .
نیازمند بردباریاند که از نادانی، ضعف و کمبودهایشان به تنگ نیاید؛ قلبی بزرگ که بیآنکه در انتظار پاسخی باشد، ببخشد، بار اندوهشان را بر دوش گیرد بیآنکه آنان را درگیر دغدغههای خود کند. همیشه در کنارشان باشد، با عشق، مراقبت، رأفت و صمیمیت؛ با مهربانی، آرامش و خشنودی. چنین بود قلب رسولالله - صلیالله علیه و سلم - که همه را در آغوش مهر خود جای میداد.» (الظلال سيد قطب).
«آداب تعامل و همکاری در جامعه»
آداب و اصولی که در تعامل با جامعه کارایی دارند و در پیشبرد دعوت الهی درمیان مردم مؤثرند، شامل ویژگیهای زیر هستند:
۱ـ توانایی ارتباط با مردم، درک دغدغههای آنان، و همراهی با مسائل و مشکلاتشان:
مؤثرترین فرد در جامعه کسی است که نهتنها با مردم درآمیزد، بلکه دل در گرو مسائل و دغدغههای آنان نهد و حضورش مرهمی بر زخمهای اجتماع باشد. همانگونه که پیامبر خدا - صلیالله علیه وسلم - با یارانش انس میگرفت و با مهربانی و توجهی بینظیر، حتی دل کوچکترین افراد را به دست میآورد.
ـ چنانکه در حدیثی از انس - رضیالله عنه - روایت شده که میگوید:
( «إنه كان رسول الله – صلي الله عليه وسلم- ليخالطنا حتى كان يقول لأخ لي صغير: «يا أبا عمير ما فعل النغير. أي العصفور.»)
پیامبر خدا - صلیالله علیه وسلم - با ما انس میگرفت، تا جایی که به برادر کوچک من میفرمود:
«ای ابا عمیر! چه بر سر آن گنجشک آمد؟»
۲- مهرورزی به مردم و جلب محبت آنان:
محبت و انسپذیری، گوهر گرانبهایی است که یک دعوتگر را از دیگران متمایز میکند.
وروي الإمام أحمد في مسنده« المؤمن مألف ولا خير فيمن لا يألف ولا يؤلف.»
ـ در حدیثی از امام احمد در مسند آمده است که فرمود:
«مؤمن کسی است که با دیگران انس والفت میگیرد، و هیچ خیری در کسی نیست که نه خود الفت وانس میگیرد و نه با او انس میگیرند.»
دعوتی که در قلبها نفوذ کند، همان دعوتی است که از دل برمیآید و با روح جامعه درآمیخته میشود.
۳ -مهرورزی و خیرخواهی برای مردم:
برخی از انسانها، چراغی در تاریکیاند؛ کلیدهای گشایش و رحمت، و نگهبانان درهای شر. اما برخی دیگر، دروازهبان دروازه های تیرگی و تباهیاند، مانع هر خیری که میتوانست جاری شود، خواهندشد .
در حدیثی از ابن ماجه آمده است:
«إن من الناس مفاتيح للخير مغاليق للشر وإن من الناس مغاليق للخير مفاتيح للشر فطوبي لمن جعل الله مفاتيح الخير علي يديه وويل لمن جعل مفاتيح الشر علي يديه.»
«برخی از مردم، کلیدهای خیر و قفلهای شر هستند، و برخی دیگر، کلیدهای شر و قفلهای خیر؛ خوشا به حال کسی که خداوند کلیدهای خیر را در دستان او قرار دهد، و وای برحال کسی که کلیدهای شر بر دستانش نهاده شود.»
۴ـ ایثار و فداکاری:
فداکاری، تنها بذل مازاد نیست، بلکه نثار اصل و جوهره وجود است. چنانکه خداوند فرمود :
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ» (التوبة:111)
«همانا خداوند جانها و اموال مؤمنان را خریده است، در برابر اینکه به آنان بهشت عطا کند.»
و نیز فرمود:« لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ » (آل عمران:92)
«هرگز به نیکی دست نخواهید یافت، مگر آنکه از آنچه دوست دارید، انفاق کنید.»
۵ ـ مدارا و حکمت در رفتار با تندخویان:
امام مسلم از حضرت عایشه - رضیالله عنها - روایت کرده که:
مردی از پیامبر - صلیالله علیه وسلم - اجازه ورود خواست. پیامبر فرمود: «اجازه دهید، چه بد فرزند قبیلهای است، یا چه بد برادر قبیلهای است.» اما هنگامی که آن مرد وارد شد، پیامبر با نرمی ومهربانی و ملایمت با او سخن گفت. عایشه عرض کرد: «ای رسول خدا! شما درباره او آنگونه گفتید، اما با او با مهربانی ونرمی رفتار کردید!» پیامبر فرمود: «ای عایشه، بدترین مردم نزد خداوند در روز قیامت، کسانی هستند که مردم به خاطر زبان تلخ و خشونت رفتارشان، از آنان کناره میگیرند.»
این حدیث، حقیقتی عمیق رفتاری را آموزش می دهد: مدارا و حکمت، نه نشانه ضعف، بلکه جلوهای از بصیرت و مهربانی در برخورد با کسانی است که تلخی رفتارشان، خویشتنشان را در انزوا فرو برده است.
۶- سازماندهی و هدایت و توجیه مردم:
تلاشهای فردی، هرچند ارزشمند، تنها در دایرهای محدود تأثیرگذارند، اما هنگامی که همسو شوند و به شکلی منسجم هدایت گردند، زندگی اجتماعی را بارور ساخته و شکوفایی را به ارمغان میآورند. چنانکه خداوند فرمود :
« وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ» [ المائدة: 2]
«و در راه نیکی و پرهیزکاری یکدیگر را یاری دهید، اما در راه گناه و تجاوز همکاری نکنید، و از خدا پروا داشته باشید که همانا خداوند سختکیفر است.»
زمینه ها و میادین گوناگونی برای هدایت و بهرهبرداری از تواناییهای مردم در مسیر خیر و نیکی وجود دارد، که برخی از آنها عبارتاند از:
بُعد اجتماعی:
ـ رسیدگی به یتیمان، اصلاح روابط میان افراد، حمایت از فقرا، مشارکت در حل مشکلات محیطزیست، کمک به سالمندان و بیوه زنان.
بُعد آموزشی:
ـ برگزاری کلاسهای تقویتی، سوادآموزی، برگزاری نشستهای والدین، آموزشهای خصوصی، کلاس های آموزش خانواده .
بُعد سلامت:
ـ همکاری با مراکز درمانی، مشارکت در کاروانهای پزشکی، آموزش کمکهای اولیه، اهدای خون.
بُعد ورزشی:
ـ برگزاری مسابقات ورزشی، حمایت از ورزشهای فردی و رقابتهای جمعی و تخصصی.
رهنمود و هدایت نیروهای اجتماعی، نه فقط زمینهای برای رشد فردی، بلکه بستری برای ساختن جامعهای شکوفا و متعادل است؛ جامعهای که در آن همدلی، همکاری، و مسئولیتپذیری، پایههای پیشرفت را بنا مینهند.
آداب دعوتگر در تعامل با دیگران
آداب کلی که یک دعوتگر باید به آنها آراسته باشد:
گوش سپردن با توجه کامل قلبی:
پیامبر اکرم - صلیالله علیه وسلم - هنگامی که کسی با او سخن میگفت، با تمام وجود، چه از نظر صورت و چه از نظر بدن، به او روی میآورد و با دقت و توجهی کامل، به سخنانش گوش فرا میداد. ایشان هیچگاه سخن کسی را در هنگام صحبت قطع نمیکرد، بلکه اجازه میداد گوینده خود سخنش را به پایان ببرد. این شیوه نشان از احترام عمیق و ارزشی است که برای هر فرد و گفتارش قائل بود
جستجوی حقیقت، نه برتری جویی در مجادله و گفتوگو:
امام شافعی میفرماید: « هرگز با کسی به بحث و جدل نپرداختم مگر آنکه آرزو داشتم خداوند، حقیقت را بر زبان او جاری سازد.»
این سخن نمایانگر روح بزرگ و خالصانهی یک دعوتگر است؛ کسی که هدفش کشف حقیقت است، نه برتریجویی یا غلبه بر دیگری.
یک دعوتگر، باید نهتنها دانش و بینش داشته باشد، بلکه روحی وسیع، اخلاقی والا و بردباریای عمیق را در برخورد با مردم در خود بپرورد. آنچه دلها را فتح میکند، نه قدرت سخن، که صداقت، مهر و درک عمیق انسانهاست .
این سخن، حقیقتی عمیق را بیان میکند؛ هدف از گفتوگو و اختلاف نظر، نباید پیروزی بر طرف مقابل باشد، بلکه باید روشنشدن حق و دستیابی به حقیقت باشد، بدون هیچگونه تعصب یا خودخواهی.
یک دعوتگر، نهتنها باید دانش و بینش داشته باشد، بلکه باید روحی بزرگ، اخلاقی والا و صبر و بردباری در تعامل با دیگران را نیز در خود پرورش دهد تا تأثیرگذاریاش در دلها ژرفتر گردد.
صفات و آدابی که یک دعوتگر باید خود را با آن پرورش دهد:
صداقت در گفتار:
ـ همواره حقیقت را بر زبان جاری ساز و هرگز به دروغ پناه مبر، زیرا اعتماد، سرمایهای است که دروغ آن را نابود میکند.
اعتدال در سخن:
ـ صدای خود را بیش از حد بالا نبر؛ سخن باید بهاندازه باشد، نه چنان بلند که آزرده کند، نه چنان آهسته که ناشنیده بماند.
پایبندی به عهد و پیمان:
ـ وفادار به قول و عهد خویش باش، و فارغ از شرایط، آن را محترم شمار، چراکه اعتبار انسان در وفای او نهفته است.
شجاعت در بیان حق و بزرگواری در رفتار:
ـ به حقیقت، صریح و بیپرده سخن بگو، رازها را نگاهدار، خطای خود را بپذیر، و در برابر خشم، خویشتن را مهار کن؛ زیرا آنکه خود را مهار کند و انصاف را برتر از هیجانات زودگذر بشمارد، برترین پیروزی را رقم زده است؛ زیرا در اوج عصبانیت، عدالت وانصاف را حفظ کردن، بزرگترین نشانهی نیکسرشتی است.
وقار و متانت، در کنار شوخطبعی:
ـ جدیت و وقار، نشانهی خردمندی است، اما این به معنای کنار گذاشتن مزاح و لبخند نیست. شوخی صادقانه و خندهای آرام، پلی برای ارتباط دلهاست.
تواضع، اما نه ذلت:
ـ فروتنی، زیبایی روح است، اما نباید به خضوع و چاپلوسی بدل شود. تواضع، یعنی در عین عزت نفس، دیگران را محترم شمرد و از تکبر دوری گزیند.
پاکدامنی و احساس عمیق:
ـ شرم و حیای نیکو، نشانهی لطافت روح است؛ آنکه زیبایی را قدر میداند، از زشتیها آزرده میشود و خوبی را پاس میدارد.
عدالت و انصاف:
ـ در هر حال، درست و بیطرف قضاوت کن؛ و حتی در میان اختلافها، بزرگواری فراموش نشود. کینه و عداوت نباید زیباییهای گذشته را در پردهی فراموشی فرو برد.
فعالیت و خدمتگزاری:
ـ به حرکت و تلاش خو کن، تمرین کن که در خدمت جامعه باشی. شادیای که از یاری رساندن به دیگران برمیخیزد، عمیق ترین رضایت را به همراه دارد.
مهربانی و حمایت:
ـ بیماران را عیادت کن، نیازمندان را یاری ده، ضعیفان را در آغوش مهر بگیر و به دردمندان تسلی بخش، حتی اگر فقط با یک کلام نیکو باشد. همیشه در انجام کارهای نیکو و خیر، پیشگام وپیشقدم باش.
مهربانی و گذشت:
ـ با قلبی آکنده از رحمت، بخشنده و بزرگوار باش. توانایی عفو و گذشت از خطاها، نشان از عظمت روح است؛ نرمی و بردباری را در رفتار پیشه کن و نهتنها با انسانها، بلکه با حیوانات نیز با مهربانی رفتار کن.
اخلاق نیکو و رفتار پسندیده:
ـ زیبایی در رفتار و خوشرویی در معاشرت با همگان، پایهی ارتباطی موفق و تأثیرگذار است. به آداب اسلامی در روابط اجتماعی پایبند باش؛ کوچکترها را با مهر و محبت بپذیر، بزرگان را محترم شمار، در مجلس دیگران را مقدم بدار، از تجسس و غیبت بپرهیز، هرگز با صدای بلند و خشمگین سخن نگو، و هنگام ورود و خروج، ادب استیذان را رعایت کن.
این اصول، نهتنها راهنمایی برای دعوتگران، بلکه منش والای انسانی را برای همگان ترسیم میکند؛ چراکه جلوهی حقیقی ایمان، در اخلاق و تعامل شایسته با دیگران آشکار میشود.
این روایت از حضرت انس - رضیالله عنه - جلوهای از آموزههای پیامبر اکرم - صلیالله علیه وسلم - را درباره عبادت، اخلاق و رفتار با مردم نشان میدهد.
عن أنس بن مالك رضي الله عنه أن رجلا أتي رسول الله –صلي الله عليه وسلم- يعرفه فدنا منه حتى اختلفت عنق راحلته مع عنق راحلة رسول الله - صلي الله عليه وسلم -فقال له رسول الله – صلي الله عليه وسلم:
«اعبُدِ اللهَ لا تُشرِكْ به شيئًا وأقمِ الصَّلاةَ المكتوبةَ وأدِّ الزَّكاةَ المفروضةَ وحُجَّ واعتَمِرْ وصُمْ رمضانَ وأنظرْ ما تُحِبُّ النَّاسَ أن يأتوه إليك فافعَلْه بهم وما كرِهْتَ أن يأتوه إليك فذَرْهم منه» ( صحیح ابن حبان، حدیث شماره ۳۶۹ )
روزی مردی نزد پیامبر اکرم - صلیالله علیه وسلم - آمد و برای کسب راهنمایی به ایشان نزدیک شد، تا جایی که گردن شترش با گردن شتر پیامبر مماس شد. پیامبر به او فرمود:
«خدا را عبادت کن و چیزی را با او شریک مساز، نمازهای واجب را برپا دار، زکات مقرر را ادا کن، حج و عمره را بهجا آور، و ماه رمضان را روزه بگیر. همچنین، هر آنچه دوست داری مردم با تو انجام دهند، تو نیز با آنان همانگونه رفتار کن، و آنچه نمیپسندی که با تو صورت گیرد، از انجام آن برای دیگران بپرهیز.»
این حدیث، نهتنها اصول عبادات را مشخص میکند، بلکه بر رفتار نیکو و اخلاق اجتماعی تأکید دارد. اصولی اساسی که می توان اشاره کرد عبارتند از:
عبادت خداوند و دوری از شرک:
ـ زیرا اخلاص در پرستش، بنیان ایمان است.
برپایی نمازهای واجب و پرداخت زکات:
ـ که ستونهای عملی دین و وسیلهی پالایش روح فرد و جامعه هستند.
حج، عمره و روزهی رمضان:
ـ عباداتی که انسان را به پاکی معنوی و تقرب الهی میرسانند.
رفتار نیکو با مردم بر اساس آنچه خود دوست داری:
ـ بدین معنا که هر چه برای خود میپسندی، برای دیگران نیز بخواه، و از آنچه برای خویشتن ناخوشایند میدانی، برای دیگران نیز پرهیز کن.»
این آموزهها، چارچوبی از بندگی حقیقی، پاکی در کردار، و درک متعالی از ارتباط با دیگران را به نمایش می گذارد.
راهها و روشهای تأثیرگذاری فردی در جامعه
سبک و شیوه:
ـ هنری است که دعوتگر با آن پیام خود را ارائه میکند. نهتنها واژهها، بلکه چگونگی بیان و انتقال مفهوم، در تأثیرگذاری آن نقش دارد. در این مسیر، سه ابزار اصلی برای دعوت وجود دارد:
۱ - ابزار گفتار:
ـ کلام، بیانگر اندیشه وقدرتمندترین وسیلهی نفوذ در دلهاست. سخن روشن و سنجیده، لطیف و هدایتگر، نهتنها معنا وپیام را منتقل میکند، بلکه میتواند روشنی بخش حقایق، ومحرک روح باشد، و دلها را به سوی خیر و نیکی بکشاند. دعوتگری که لحن ملایم، استدلال قوی و صداقت در بیان داشته باشد، مخاطبان را جذب میکند.
۲ - ابزار کردار و عمل:
ـ رفتار وعمل، آیینه و ترجمان حقیقی باورهاست. کردار راستین، گویاتر از هزاران سخن بوده و میتواند مسیر را برای دیگران روشن و تبیین کند. دعوتگری که گفتارش در عمل تجلی یابد، نهتنها باورپذیرتر، بلکه ماندگارتر خواهد بود. هر قدم، هر حرکت و هر کنش، انعکاسی از ارزشها و باورهای درونی انسان است.
۳- ابزار الگو و سیرهی نیکو:
ـ هیچ تبلیغی مؤثرتر از یک شخصیت والا و منش و سیرت نیکو نیست. مردم بیشتر از آنکه به کلام وسخنان داعی و مربی توجه کنند، از رفتار و منش آنها تأثیرمی پذیرند؛ پس دعوتگری که خود مظهر ونماد اخلاق و فضیلت باشد، بدون نیاز به کلام، الهامبخش دیگران بوده، وپیام دعوتش را در رگ و جان مدعوین جاری وروان خواهد ساخت .
این سه ابزار و شیوه، مسیر هدایت و نفوذ در آحاد جامعه را هموار و آسان میسازد. تأثیرمثبتی که از گفتار، رفتار و منش برمیخیزد، در عمق دلها و روحها جاودانه و ماندگار میشود.
ابزار گفتار در دعوت
دعوت به سوی خداوند با بهترین شیوه:
ـ پیام دعوت باید با نرمی، ملاطفت و شیوهای زیبا بیان شود؛ سخنی که از دل برخیزد، در دل مینشیند، و دعوتی که با مهر و حکمت همراه باشد، بیشترین اثر را دارد.
موعظهای که دلها را به حقیقت میکشاند:
ـ نصیحت و اندرز، اگر با لطافت، مهربانی و درک مخاطب همراه باشد، میتواند تحولی ژرف در دلها ایجاد کند. پند و یادآوری باید امیدبخش و انگیزشی باشد، نه سرزنشگر و دلسردکننده.
گفتوگو و مباحثه به بهترین شیوه:
ـ جدال و بحث، اگر از مسیر خرد، انصاف و ادب منحرف نشود، میتواند دریچهای به سوی روشنگری باشد. گفتوگوی سالم، فرصتی برای تبیین حقیقت است، نه میدان برتریجویی؛ زیرا هدف، رسیدن به نور حق است، نه برتری جویی وپیروزی بر دیگری.
گونههای بیان و تأثیرگذاری از طریق گفتار
الف) بیان شفاهی:
بخشی از سخنان، در لحظه جاری شده، وبه گوش مدعویین می رسد،و مستقیماً بر صدا و لحن گوینده متکی است، ابزارهایی که میتوانند تأثیری مستقیم و زنده و فوری بر مخاطب داشته باشند.
نمونههایی از این نوع بیان، شامل موارد زیر هستند:
- خطبه:
ـ سخنرانی تأثیرگذار با هدف هدایت قلوب به سوی نور الهی، با محتوای انگیزشی و روشنگری.
- درس:
ـ شیوهای برای انتقال دانش، تربیت و ساختن اندیشههایی که بر حقیقت تکیه دارند.
- سخنرانی:
ـ گفتاری تحلیلی که به روشنشدن مفاهیم، ارائه دیدگاهها و بازنگری حقایق کمک میکند.
- کنفرانس:
ـ نشست گفتوگو محور که با حضور چندین نفر برای تبادل افکار صورت میگیرد؛ حلقههای معرفت که در آن اندیشه ها وخردها به هم پیوند میخورند.
- مناقشه و گفتوگو:
ـ تعامل فکری و تبادل دیدگاهها با هدف رسیدن به درک روشنتر ازحقیقت در سایه ادب و انصاف، که بذر فهم آن را در دل ها می نشاند .
ب) بیان مکتوب:
واژههای نوشتهشده، فارغ از گذر زمان، جاوید وماندگارند، و در هر دورهای به مخاطبان جدیدی راه مییابند. آنچه از قلم جاری میشود، در عمق ذهن نفوذ کرده و امکان مطالعه و تأمل بیشتری را برای مخاطب فراهم میکند.
نمونههایی از این نوع بیان عبارتاند از:
- کتاب و مجله:
ـ منابع گسترده و از معرفت که با تفصیل و دقت، اندیشهها و تجارب بشری را به نسلهای مختلف منتقل میکند.
- مقاله:
ـ نوشتار تحلیلی و مستند که به ارائه دیدگاهی خاص درباره یک موضوع پرداخته و میتواند روشنگر مسیرها، بررسیکننده مسائل و راهگشای اندیشه باشد.
- رساله و جزوه:
ـ نوشتهای که هدفش بیان یک پیام مشخص، دعوت یا هدایت فکری است.
- شعر:
ـ هنری که با موسیقی واژهها، احساسات را برانگیخته و مفاهیم را در لطیفترین شکل ممکن بیان میکند.
هر یک از این ابزارها، توان وظرفیت ویژهای برای تأثیرگذاری دارند. بیان، چه شفاهی و چه مکتوب، قدرتی دارد که میتواند دلها را به حرکت درآورد، اندیشهها را بارور سازد و جامعه را دگرگون کند. آنکه ابزار گفتار را به درستی به کار گیرد، نهتنها حقیقت را آشکار میسازد، بلکه مسیری برای هدایت و رشد فراهم میکندو بسته به شرایط و نیاز مخاطب، میتوان ازهریک از آنها بهره گرفت.
ابزار عمل در مسیر دعوت
دعوت، صرفاً در گفتار خلاصه نمیشود؛ بلکه باید در عمل نیز تجلی یابد. انجام کارهای نیک و مقابله با آسیبهای اجتماعی، نه فقط به شکل فردی بلکه به صورت جمعی و هماهنگ، نقشی اساسی پیمودن مسیر دعوت إلی الله دارد.
یک دعوتگر، باید برآوردهکردن نیازهای مردم را در دستور کار خود قرار دهد. تأسیس مراکز خدماتی، مشارکت در امور خیریه و ایفای نقش در رفع مشکلات اجتماعی، از راههایی است که دعوت را از سطح کلام به عرصهی عمل میکشاند.
حقیقت دعوت الهی در توازن میان گفتار و عمل نهفته است؛ آنچه صرفاً در قالب سخن باقی بماند، تأثیر پایداری نخواهد داشت. دعوتگر باید در کنار کلام روشنگر و رفتار الگوصفت، وارد میدان عمل شده و حرکت او همگام با ارزشهایی باشد که ترویج میکند. زیرا دعوت، زمانی اثرگذار خواهد بود که نهتنها در واژهها، بلکه در کردار، ساختارهای اجتماعی و خدمات انسانی انعکاس یابد.
ابزار الگو و سیرهی نیکو در دعوت
الف) اخلاق نیکو؛ چراغ هدایت:
ـ حسن خلق، نه تنها زیور فردی، بلکه بنیانی برای تأثیرگذاری در دلهاست. مهربانی، صداقت، انصاف و بزرگواری، دعوتگر را به نمونهای عملی و زنده از آموزههایی که ترویج میکند، تبدیل میکند.
ب) هماهنگی میان گفتار و کردار:
«کونوا دعاة الناس باعمالکم و لاتکونوا دعاة الناس بالسنتکم؛ مردم را با عمل خود به نیکی ها دعوت کنید نه با زبان خود».
دعوت زمانی در دلها نفوذ میکند که میان سخن و عمل، هماهنگی وجود داشته باشد. هیچ چیز مانند رفتار صادقانه، رسالت دعوت را در جانها ماندگار نمیسازد. دعوتگری که آنگونه زندگی کند که دعوت می کند، پیش از کلام وزبان، با کرداروعمل خود هدایت میکند.
دعوتی که تنها در واژهها باقی بماند، همچون بادی گذراست؛ اما دعوتگری که کردار را با گفتار همسو و هماهنگ سازد، در دلها ریشه میدواند و زندگیها را متحول میکند. گفتار داعی هدایتگر، زمانی قدرت واقعی خود را آشکار میسازد که با عمل، در مسیر تحقق اهداف عالیه دعوت قرار گیرد.
«خداوند ما را در مسیر دعوت ثابت قدم گرداند، بدون آنکه در آن سستی یا تغییر ایجاد کنیم.»
الله أكبر ولله الحمد
منابع:
1. تفسیر نور.
2. صحیح مسلم . (ترجمه فارسی)
3. صحیح ابن حبان. (ترجمه فارسی)
4. سنن ابن ماجه . (ترجمه فارسی)
5. مسند إمام احمد . (ترجمه فارسی)
6. فی ظلال، شهید سید قطب . (ترجمه فارسی)
7. فقه الدعوه، استاد مصطفی مشهور رحمه الله
8. روش دعوت اسلامی، استاد مصطفی مشهور رحمه الله.(ترجمه فارسی)
9. قدوة حسنة، استاد مصطفی مشهور رحمه الله.
10. اصول دعوت، استاد عبدالکریم زیدان رحمه الله (ترجمه فارسی)
نظرات