ایمان به زنده شدن رکنی از ارکان عقیدهی اسلامی و انکار آن کفری آشکار است و اگر شخصی به زنده شدن و حساب و کتاب و ثواب و عقاب و بهشت و جهنم اعتقاد نداشته باشد، ایمان او به طور کامل از میان میرود. خداوند فرموده است: ﴿كَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِيدُهُۥۚ وَعۡدًا عَلَيۡنَآۚ إِنَّا كُنَّا فَٰعِلِينَ﴾ [الأنبياء: 104].
خداوند فرموده است: ﴿وَٱذۡكُر رَّبَّكَ فِي نَفۡسِكَ تَضَرُّعٗا وَخِيفَةٗ وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ وَلَا تَكُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِينَ٢٠٥﴾ [الاعراف: 205]. «پروردگارت را در دل خود، با فروتنی (در برابر خدا) و هراس (از او) و آهسته و آرام صبحگاهان و شامگاهان یاد کن و از گروه غافلان مباش». این آیه کریمه از غفلت و رویگردانی از یاد خدا نهی کرده است، زیرا غفلت جزو بیماریهای قلبی است که فطرت را فاسد میکند و آن را بهسوی هلاکت میکشاند و در این صورت حواس انسان دوباره برای دریافت حق بیدار نخواهد شد، بلکه حق خود را از او میپوشاند و نورش را از او منع میکند.
توکل، اعتماد صادقانه قلب به خدای متعال است، اعتماد بر اینکه خداوند میتواند در همهی مسائل دنیا و آخرت برای ما مصلحت را جلب و ضرر و زیان را دفع نماید: توکل واگذاری همهی امور به خدا و ایمان به این حقیقت است که غیر از خدا هیچ کسی نمیتواند چیزی ببخشد یا آن را از کسی منع کند، ضرری برساند یا منفعتی شامل کسی بگرداند..
برای این که شخصی به محبت خدا و خشنودی او دست یابد.باید قلب خود را با ذکر و شکر، تلاوت قرآن، عبادت نیکو و عمل صالح زنده گرداند، زیرا ایمان با این اعمال آبیاری میشود و در قلب تقویت می گردد. چیزی که باعث تغذیه ایمان و تقویت آن میشود قرآن است البته اگر در آیات آن تدبر شود، معانی آن فهم گردد و هنگام تلاوت آن کسب رضای خدا لحاظ شود. قرآن درخت ایمان را به درخت تاک تشیبه کرده و پیامبر (ص) قلب مؤمن را تاک [درخت انگور] نامیده است.
تقریباً میتوان گفت: آنهایی که در دوران ما در بارهی اسلام، پیام این دین و تمدن آن به نگارش میپردازند، به دو گروه مخالف تقسیم میشوند: گروهی جنبۀ انعطافپذیری و «تجدد» را در قوانین و آموزههای اسلام به گونهای برجسته نشان میدهند که گویی این دین خمیری است کاملاً نرم و شکلپذیر که بدون هیچگونه محدودیتی، به هر اندازه و فرمی که مردم بخواهند، درمیآید.
شفافبودن و روشنی، چه در اصول بنیادین، چه در منابع، چه در آرمانها و اهداف و چه در راهکارها و ابزارها، یکی از ویژگیهای کلی دین اسلام میباشد. اکنون میکوشیم که مطلب فوق را با این توضیحات مختصر تا حدودی باز و روشن نماییم.
اما اسلام چیست؟ عمر بن خطاب (رضی الله عنه) فرمود: «روزی در خدمت پیامبر (صلیالله علیه وسلم) بودیم که مردی به میان ما آمد با لباسهای بسیار سفید و درخشان و موهای بسیار سیاه که هیچ آثار سفر بر او نبود و کسی از ما هم او را نمیشناخت. او پیش پیامبر (صلیالله علیه وسلم) نشست و دو زانوی خود را به دو زانوی ایشان چسباند و کف دستان خود را بر رانهای پیامبر (صلیالله علیه وسلم) گذاشت و گفت: ای محمد! در مورد اسلام برایم بگو؟ پیامبر (صلیالله علیه وسلم) فرمود: اسلام این است که به توحید خداوند (لا إله إلا الله) و رسالت محمد (صلیالله علیه وسلم) گواهی دهی، نماز را بهپا داری، زکات را ادا کنی، ماه رمضان روزه باشی و در صورت فراهم شدن شرایط، حج خانه خدا را بهجا آوری. آن مرد گفت: راست گفتی.
و اینک یکی دیگر از ویژگیهای کلی اسلام که عبارت است از: «واقعنگری، منظورمان از واقعنگری چیست؟» برداشت ما از واقعنگری، نه آن برداشتی است که برخی از نظریهپردازان مادیگرا و قانونگذاران غربی از واقعنگری دارند و مطابق آن قرائت، تمامی چیزهای غیر حسی و متافیزیکی را انکار میکنند، و واقعیت را فقط چیزهای حسی و مادی چهارچوبپذیر قلمداد میکنند، و غیر از این موارد – چیزهایی که وحی، عقل یا فطرت آنها را اثبات میکند – چیزی واقعی و موجود به شمار نمیآورند.
و اینک ویژگی دیگری از برجستهترین ویژگیهای اسلام، یعنی «میانهروی» که از آن به «توازن» هم تعبیر میشود. منظور از این ویژگی: میانهبودن یا تعادل میان دو طرف متقابل یا متضاد میباشد، به گونهای که چنین نباشد که نقض مثبت و تأثیرگذاری تنها در یکی از طرفین خلاصه شود، و در مقابل طرف دیگر خنثی و عاطل بماند، و نیز چنین نباشد که یکی از طرفین بیش از حق طبیعی خود، دریافت کند و به حریم طرف مقابل تجاوز نماید.
«فراگیر بودن» به معنای اعم کلمه و با تمامی معانی و ابعاد و جوانبی که این واژه در بر میگیرد، یکی از آن ویژگیهایی است که دین اسلام را در میان همة ادیان، فلسفهها و اندیشههایی که مردم در توشهی تجربه دارند، متمایز میکند
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل