یکی از روشهای تربیتی جهت رشد و پرورش انسان، آزمودن فرد در سختیهاست. خداوند که مربی حقیقی انسان است، از این سبک برای تربیت بهره میگیرد. در واقع، روش تربیتی آزمودن، فرد را زبده میکند، آلودگیها و ناخالصیها را از او میزداید و مایهی درخشش وجود او میشود. در این روش، نه تنها ضعف و قوتهای فرد آشکار میگردد، بلکه زمینهای فراهم میشود تا ضعفها زدوده و قوتها افزایش یابد.
{وَلِیَبۡتَلِیَ ٱللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمۡ وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمۡۚ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ}
[سوره آل عمران: ۱۵۴]
ترجمه: تا خدا آنچه را در سینه پنهان دارید بیازماید و آنچه را در دل دارید پاک و خالص گرداند.
خداوند در مقام تربیت، حضرت ابراهیم علیهالسلام را نیز به این سبک آزمایش کرد:
{۞ وَإِذِ ٱبۡتَلَىٰۤ إِبۡرَ ٰهِمَ رَبُّهُۥ بِکَلِمَـٰتࣲ فَأَتَمَّهُنَّۖ}
[سوره البقرة: ۱۲۴]
ترجمه: به یادآور هنگامی که خداوند ابراهیم را به اموری چند امتحان فرمود و او همه را بهکمال رساند.
«تمام کردن» یعنی رساندن چیزی به حدی که دیگر نیازی به چیز خارج از خود نداشته باشد. چنانکه در آیه، «ابتلا» به خدا نسبت داده شده و «اتمام» به ابراهیم؛ یعنی مربی، متربی خود را به کام بلا میافکند و متربی باید با آن روبرو شود. این ایستادگی، مایهی شکوفایی و ثمردهی وجود متربی است. (نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ج ۱، ص ۱۵۵، ۱۵۶)
سید قطب در تفسیر ارزشمند خود میگوید:
چرا وقتی خدا دفاع از مؤمنان را تضمین کرده، به آنها اجازه جنگ میدهد؟ چرا جهاد را واجب میگرداند؟ چرا مؤمنان جنگیده، کشته و زخمی میشوند؟ و چرا برخی انسانها درد، رنج و حتی جانفشانی را با آغوش باز میپذیرند، در حالی که پایان کار برایشان روشن است؟
حکمت خداوند در اینجاست که کسانی که در راه خدا به میدان میروند و آماده جهاد و فداکاری میشوند، تنها با درد، رنج و تلاش به بلوغ و کمال میرسند. آنان در میدان مبارزه پخته و آزموده میشوند و نیروهای نهفتهی وجودشان بیدار میگردد.
وقتی انسان با خطر روبهرو شده و دشمن را در برابر خود میبیند، تمام توان و انرژی پنهانش فعال میشود. سلول به سلول بدن درگیر میشود تا با دشمن مقابله کند، از حق دفاع نماید و بدخواه را عقب براند. در این لحظه، انسان با تمام قوا خروشیده و هر آنچه در توان دارد فدا میکند تا به نهایت ظرفیت خود برسد.
ملتی که حامل دعوت الهی است، باید همه افرادش بیدار شوند، همه نیروهایش بسیج گردد و توانمندیهایش شکوفا شود. تنها در این صورت است که این ملت آماده میشود بار سنگین رسالت الهی را به دوش کشد و آن را حفظ و نگهداری کند.
پیروزی سریع و آسان که بدون رنج، تلاش و هزینهای از آسمان نازل شود، نیروهای انسان را بیکار و بیثمر میسازد. چنین پیروزیای نمیتواند انسان را بیدار و هشیار کند یا او را به حرکت وادارد.
علاوه بر این، پیروزی آسان معمولاً بیارزش و ناپایدار است؛ چون به آسانی به دست آمده، به آسانی نیز از دست میرود. چرا که نیروهایی که برای آن تربیت نشدهاند، نمیتوانند آن را حفظ کنند. این پیروزی که بیزحمت بوده، بیارزش میشود و به دست کسانی میرسد که نه ورزیدهاند و نه آبدیده، بنابراین قادر به حفظ و دفاع از آن در برابر بدخواهان نیستند.
تربیت روانی و مهارت عملی انسان نیز در دل پیروزیها و شکستها، حملهها و عقبنشینیها، احساس ضعف و قوت، و تجربه رنج و شادی شکل میگیرد. اتحاد، ایثار، شجاعت، تشخیص نقاط قوت و ضعف، و توان اداره امور، همه در بطن همین تجربهها پرورش مییابند. اینها برای ملتی که دعوت الهی را پذیرفته ضروریاند؛ ملتی که میخواهد دیگران را به سوی ایمان و عمل صالح دعوت کند.
از همین روست که خداوند متعال خواسته دفاع از دینش از مسیر کسانی انجام شود که ایمان آوردهاند و آمادهاند رنج بکشند، تلاش کنند و خود به میدان آیند؛ نه اینکه پیروزی آسان و رایگان از آسمان نازل شود. چنین پیروزیای نه پایداری دارد و نه سبب رشد و بلوغ ملت میشود. (فی ظلال القرآن، ج ۴، ص ۶۷۷، ۶۷۸)
خداوند برای شکوفا کردن استعدادهای نهفته و از قوه به فعل رساندن آنها، و در نتیجه تربیت بندگان و رشد بذر وجود انسانها در مزرعه هستی، آنان را میآزماید و به انواع سختیها و ناملایمات مبتلا میکند.
در واقع، امتحان خدا شبیه کار باغبانی باتجربه است که دانههای مستعد را در سرزمینی آماده میکارد. این دانهها با استفاده از مواهب طبیعی رشد میکنند و تدریجاً با مشکلات میجنگند، با حوادث پیکار میکنند و در برابر طوفانهای سخت، سرمای کشنده و گرمای سوزان ایستادگی میورزند تا شاخه گلی زیبا یا درختی تنومند و پرثمر بار دهند که توان ادامه حیات در برابر سختیها را داشته باشد. (تفسیر نمونه، ج1، ص ۵۷)
بسیاری از کمالات جز در نتیجه تصادمها و اصطکاکهای سخت، جز در میدان مبارزه و پنجه نرم کردن با حوادث، و جز در روبرو شدن با بلاها و مصائب حاصل نمیشود.
اثر شدائد و سختیها تنها ظاهر شدن گوهر واقعی انسان - مانند معدنی که از زیر خاک نمایان میشود - نیست، بلکه بسیار بالاتر از آن است؛ چرا که شدائد و ابتلائات اثر تکمیل، تبدیل و دگرگونی دارند. کیمیاگریاند؛ فلزی را به فلز دیگر تبدیل میکنند و موجودی ضعیف را به موجودی قوی، پست را به عالی و خام را به پخته بدل میسازند. خاصیت تصفیه و تخلیص دارند، کدورتها و زنگارها را میزدایند، خاصیت تهییج و تحریک دارند، هوشیاری و حساسیت به وجود میآورند و ضعف و سستی را از بین میبرند.(بیست گفتار، ص ۱۴۱)

نظرات