پرسش از سرنوشت انسان پس از مرگ، همواره دغدغه بشر بوده است. در روزگار ما با گسترش فلسفههای پوچگرا، اهمیت بازگشت به وحی الهی بیش از پیش نمایان میشود. آثار علیمحمد صلابی (۲۰۱۱) و عبدالرحمن بن ناصر سعدی (۱۹۹۸) بر این نکته تأکید دارند که آمادگی برای قیامت تنها با ایمان صحیح، تقوا، عمل صالح و محبت به خدا و رسول تحقق مییابد. تقوا بهترین توشه برای آخرت و کلید رستگاری معرفی شده است؛ آمادگیای که مؤمن را در زمرهی بندگان محبوب خدا و در کنار پیامبران و صالحان قرار میدهد.
در آغاز این مقاله لازم است اشاره کنیم که فقیهان در اصول استنباط، روشهای استدلال و حجیت منابع تبعی مانند عرف، قیاس، استحسان، استصحاب، قول صحابی و دیگر منابع، با یکدیگر اختلاف نظر دارند. همچنین در برخورد با قواعد زبانی و ضوابط اصولی نیز تفاوتهایی دیده میشود؛ از جمله در احتجاج به انواع احادیث یا در تعارض میان دو متن شرعی. همچنین درباره اجتهاد به رأی در مواردی که نصی وجود ندارد، بر اساس منابع تبعی اختلافاتی وجود دارد
آزمون و ابتلا در تربیت الهی روشی اساسی است که موجب آشکار شدن ضعف و قوتها، زدودن ناخالصیها و شکوفایی استعدادهای نهفته انسان میشود. سختیها و رنجها، همچون کیمیا، انسان خام را به پخته و ناتوان را به توانا بدل میسازند. ملتی که رسالت الهی دارد تنها در میدان ابتلا و مبارزه ورزیده و آمادهی پاسداری از پیام میشود، نه با پیروزیهای آسان و بیرنج.
متن با الهام از ربیعالاول، تولد پیامبر اسلام را به عنوان الگوی یک «رسانه انسانی» معرفی میکند؛ رسانهای که بر صداقت، اخلاق و کرامت استوار بود. پیامبر پیش از هر ابزار، خود پیام بود و اخلاق خبری را عبادتی میدانست که جامعه را آرام میکرد. مدینه او مدرسهای برای همزیستی و دیپلماسی ارتباطی بود و سبک گفتوگویش نمونهای از سواد رسانهای حقیقی. پیام ربیعالاول برای اهل رسانه امروز آن است که رسانه اگر صادق، انسانی و صلحمحور باشد، ادامهدهنده رسالت محمدی خواهد بود.
هجرت پیامبر اسلام(ص) از مکه به مدینه، تنها جابهجایی مکانی نبود، بلکه سرآغاز امتسازی و تمدنی نوین شد. این رویداد الگویی ماندگار از عدالت، همزیستی و شجاعت تغییر است و برای نسل امروز الهامبخش حرکت از بنبستها به سوی امید و آزادی است.
محور اصلی این مقاله بررسی تأثیر ایمان بر فرد است، بر اساس رسائل النور علامه بدیعالزمان نورسی، به ویژه در دورانی که انسان زیر فشارهای زندگی، میان حق و آنچه بر او تحمیل یا القا میشود، دچار تردید است. این عصر به عصر اضطراب و جنگهای روانی معروف شده و این اضطراب میان بشریت و حقیقت ایمان فاصله انداخته است، بهگونهای که تعریف انسانی گم شده و انسان از طبیعت واقعی خود فاصله گرفته و به سمت حالت حیوانی گرایش یافته است؛ حالتی که هیچگاه سیراب یا راضی نمیشود و جایگاه انسان در آن بیمعنا شده است.
این پژوهش به بررسی ریشهی سهحرفی «ق-س-ط» در قرآن و زبان عربی میپردازد و نشان میدهد که این ریشه دو معنای متضاد عدالت و ظلم را در دو ساختار وزنی متفاوت حمل میکند: «أقسط» به معنای عدالتورزیدن و «قسط» به معنای ستمکردن. در قرآن، واژهی «قِسط» و مشتقات آن ۲۳ بار به معنای عدالت، واژهی «قِسطاس» دو بار به معنای ترازو و ابزار سنجش عدالت، و واژهی «قاسطون» دوبار در معنای ستمگران آمده است. منابع لغوی چون لسان العرب و مقاییس اللغة این تمایز را توضیح دادهاند و بر پیوند میان عدالت و سهم عادلانه تأکید دارند. قرآن کریم عدالت را معیار الهی در حکم، تعاملات اجتماعی و روابط انسانی معرفی کرده و عدالتپیشگان (مُقسطین) را در ردیف محبوبان خداوند دانسته است. در روایات نیز مقسطین به عنوان وارثان «منبرهای نور» در بهشت توصیف شدهاند. بر این اساس، جایگاه عدالت در قرآن و سنت نه صرفاً یک فضیلت اخلاقی، بلکه شاخصی بنیادین برای ایمان و تقرب به خداوند است.
در تاریخ و سیره پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوسلم آمده است در نبرد بدر، در سال دوم هجری (۱۳ مارس ۶۲۴ میلادی)، مسلمانان، تنها با ۳۱۳ نفر در برابر سپاهی نزدیک به هزار تن از مشرکان ایستادند.
پرسش از امکانپذیری تشکیل امت در دنیای مدرن، مستلزم درک عمیقتری از ماهیت انسان و نیازهای فردی و جمعی اوست. بر اساس یافتههای انسانشناسی، انسان موجودی ذاتاً اجتماعی است.
قرآن کریم، کتاب هدایت و نور، نه تنها راهنمایی برای عقیده و عمل است، بلکه مدرسهای است برای تربیت دلها و ساختن انسانهایی که خود چراغ راه دیگران باشند. در دل آیات آن، تربیتی نهفته است که با لطافت رحمت و صلابت حکمت، انسان را از غفلت به بیداری و از خودمحوری به خداجویی میکشاند.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل