۱- چنان که تجربهی تاریخی وجامعهشناختی بشر نشان میدهد، تنوع و تعدد مکاتب و سبک زندگی، یکی از خصوصیات جوامع بشری است و آدمی به محض رسیدن به رشد فکری و تصمیم گیری برای آغاز زندگی جدی و سنجیده، با کثیری از اندیشهها و روشها حتی در داخل یک حوزهی فرهنگی مواجه میشود. مکتب زندگی نیز بر خلاف فرهنگ خوراک و پوشاک به آسانی قابل تعویض و اعمال سلیقه نیست و معمولاً انسان جدی بنا به الزامات و ساختار روحی خود، چندان شائق و قادر به تغییر مکتب و هویت خود نیست؛ از این رو ناچار باید از میان انواع مختلف ادیان و مکاتب، یکی را انتخاب و بر اساس آن سلوک کند.
کی بود یا رب که رو در یثرب و بطحا کــــــــنم
گــــه به مکه منزل و گه در مدینه جا کـــــــنم
بر کـــنارم زمزم از دل بر کشــــــــــم یک زمزمه
وز دو چشم خون فشـان آن چشم را دریا کنم
یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُونَ إلاّ مَن ْأتی الله بِقَلْبِ سَلیمْ»
« صفای باطن» با « درمان دل»
درسایه ی لطف و مرحمت خدا، مدتی است که همهی ما، « ایمان» را به منظور « آباد نمودن درون» و «اسلام» را درجهت «آبادکردن برون» وتنظیم زندگی برگزیده، که جای بسی شکرو سپاس است. اما روزی که پروردگار مهربان، شیطان ناسپاس و نافرمان را به دلیل تمرّد و سرپیچیاش که ناشی ازحسادت به انسان و جایگاه والای او نزد خدا بود، از درگاه خود راند، شیطان نیز دشمن قسم خوردهی ما شد و مطمئن باشیم از وسوسه و گمراهی ما یک لحظه هم کوتاهی نکرده و نخواهد کرد و متأسفانه در این راه موفقیتهایی نیز داشته است. اما این موجود شرور و این متمرّد مغرور هیچ گاه حریف «مخلصین و مجاهدین واقعی در راه خدا» نگردیده و نخواهد شد.
علی عزیزی – بانه، روستای بوالحسن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چاپ کاریکاتورهای توهینآمیز در روزنامههای غربی موجی از تأسف و تأثر عمیق را در بین مسلمانان جهان به دنبال داشت.
تئوریسینهای غربی با طرح نظریهها و تئوریهای گوناگون سیاسی، حقوقی... میخواهند چنان وانمود کنند که تنها تمدن غربی توانایی و کارآیی هدایت جهانیان را دارد و مردم تنها زیر سایهی این تمدن میتوانند آرزوها و خواستهای خویش را تحقق بخشند و حرکت به سمتی جز این مسیر را، حرکت به سوی پرتگاه جمود و ایستایی عقلی و علمی میپندارند!
نویسنده: محمدمحمود عبدالخالق
ترجمه از عربی با دخل و تصرف: ایوب پـــوزش
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زن در این روزگار میتواند نقش اساسی در اصلاح یا به فساد کشاندن جامعه داشته باشد. بدخواهان امت اسلامی بر همین اساس میخواهند زن مسلمان را با خود همراه کنند. هدف آنان فریب وی و وارونه جلوه دادن مسائل دین برای او است. آنان حجاب را که فریضهی الهی است نشانهی تندروی قلمداد میکنند. بی حجابی را نشانهی تمدن، آزادی و حضور مستمر در جامعه میدانند. حضور او را در خانه، به شیوهای که فقط برای انجام کار بیرون برود، نشانهی اجبار و تسلط بر او و خروج از خانه و در ارتباط بودن با مردان دیگر را بدون اجازهی همسر نشانهی پیشرفت و آزادی زن میدانند.
در سال1306 هجری قمری برابر با سال1889 میلادی در الجزایر پا به عرصه حیات گذاشت. قرآن را حفظ کرد و علوم دینی و زبان شناسی را از عمویش محمد المکی الابراهیمی فراگرفت. در سال 1330ه.ق. برابربا1912م. به مدینه منوره رفت و تحصیلات خود را در آنجا تکمیل کرد. سپس به دمشق رفت و در جامع اموی به تدریس پرداخت...
تربیت دینی نوجوانان در دو بخش: الف)مراحل تربیت دینی، ب)نیازهای نوجوانان، مورد بررسی قرار میگیرد.
الف) مراحل تربیت دینی
ما در تربیت دینی پنج مرحله را به طور طبیعی پشتسر میگذاریم. این مراحل پیوسته و منظم، یکی پس از دیگری خواهند آمد.
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله و الصلاة و السلام علی رسول الله(ص) «یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیةً مَرْضِیةً * فَادْخُلِی فِی عِبَادِی * وَادْخُلِی جَنَّتِی»سورة الفجر/27تا30
مقدمه:
اولین رکن از ارکان اسلام، شهادتین است، یعنی گواهی دادن به اینکه هیچ معبود، فرمانروا و فریادرسی نیست جز الله و محمد(ص) فرستاده خداست.
تحقق یافتن قسمت دوم از شهادتین یعنی گواهی به رسالت پیامبر اکرم(ص) زمانی عملی میشود که ما به عنوان یک مسلمان به وظائفی که در قبال آن حضرت داریم، عمل کنیم و جهت اجرای آن وظائف تلاش کنیم در این صورت است که ایمان شخص کامل و نیمه دوم کلمه شهادتین تحقق پذیرفته است. در غیر این صورت گواهیاش ارزشی ندارد؛ چرا که منافقین هم گواهی به رسالت آن حضرت می دادند(منافقون/1) ولی گواهی آنها مقبول واقع نشد و نفعی برای آنها دربرنداشت چرا که به مقتضیات و معنای آن گواهی(شهادت) عمل نکردند.
چندی پیش در هفته نامهی سیروان شمارهی۳۶۳ سوم دیماه۸۴ مقالهای تحت عنوان «تنویری بر تکفیر» نظر بنده را به خود جلب نمود و از سرِ احساس مسؤولیت دینی و نه تقدسمآبی بر آن شدم که در راستای رفع شبهات از این مسألهی عقیدتی، بدون آنکه ذهنم را آشفته و اوقاتم را تلخ نماید، نقدی بر آن بنویسم که در پی آن، نگارندهی مقالهی «تنویری بر تکفیر» نیز در تبیین نظرات خویش و آسیبشناسی مفاهیم دینی و در جواب نقد اینجانب مقالهی دیگری را تحت عنوان «خاتمیت پایان تکفیر» تقدیم خوانندگان بزرگوار سیروان نمودهاند که در سایت این هفته نامهی وزین در معرض دید خوانندگان قرار گرفته است لذا در پاسخ مقالهی
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل