بسم الله الرحمن الرحیم، و صلی الله و سلم و بارک علی سیدنا محمد و آله و صحبه، و من اهتدی بهداه إلى یوم الدین.
عناصر اصلی
- درخواست نسل به عشق فرزند، فطرت انسانی
- از اهداف اسلام، ریشهکن کردن فساد از زمین به انواع مختلف
- لزوم ارزیابی فرزند و کنترل با احترام و محبت در اسلام
- آیندهی هر کشوری در دنیا بستگی به میزان توجه به کودکان دارد
- مفهوم تکریم که اسلام نسبت به کودکان فرمان داده است
1. درخواست نسل به عشق فرزند، فطرت انسانی
خداوند متعال در قرآن کریم در سوره آل عمران میفرماید:
﴿هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُۥۖ قَالَ رَبِّ هَبۡ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّیَّةࣰ طَیِّبَةًۖ إِنَّكَ سَمِیعُ ٱلدُّعَاۤءِ﴾ [آل عمران 38].
بدان هنگام (که زکریّا آن همه مرحمت و محبّت خدا را در حق مریم دید، خاشعانه در عبادتگاه به پا خاست و رو به سوی آسمان کرد و) پروردگار خویش را به فریاد خواند، گفت: پروردگارا! (هر چند که خود پیرم و همسرم نازا) فرزند شایستهای از جانب (لطف و کرم) خویش به من عطاء فرما، بیگمان تو شنوندهی دعائی (و پذیرندهی تمنّائی).
یعنی زمانی که زکریا (علیهالسلام) از عطایای خداوند به مریم دختر عمران آگاه شد و دانست که خداوند قادر است هر چیزی را در هر زمانی به وقوع بپیوندد، از جمله عطای فرزند در سن بالا و در زمانی که همسرش نازا باشد. به همین دلیل، زکریا (علیهالسلام) با ایمان کامل و اطمینان به قدرت خداوند، از خداوند خواست که فرزندی صالح به او عطا کند، هرچند که به نظر میرسید همهی احتمالها برای داشتن فرزند از بین رفته باشد.
زکریا (علیهالسلام) به درگاه خداوند دعا کرد و در این دعا، تمایل به داشتن فرزند صالح را بیان کرد. این دعاها با تکرار و در زمانهای مختلف انجام میشد، زیرا خداوند به بندههایش که با اصرار دعا میکنند، علاقه دارد. خداوند در سوره انبیاء میفرماید:
﴿وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ﴾ [الأنبیاء 89].
و زکریّا را (یاد کن) بدان گاه که پروردگار خود را به فریاد خواند (و گفت:) پروردگارا! مرا تنها مگذار (و فرزندی به من عطاء کن که در زندگی یار و یاور من و پس از مرگ برنامهی تبلیغ را پیگیری کند. البتّه اگر هم فرزندی وارث من نشد باکی نیست، چرا که) تو بهترین وارثانی (و باقی پس از فنای مردمانی)
زکریا (علیهالسلام) به دعا ادامه داد تا اینکه خداوند به دعای او پاسخ داد و فرزند صالحی به او عطا کرد. خداوند در سوره آل عمران میفرماید:
﴿فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ* قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ﴾ [آل عمران: 39، 40].
پس (خداوند دعای او را پذیرفت و) در حالی که در عبادتگاه به نیایش ایستاده بود، فرشتگان او را ندا در دادند که خداوند تو را به یحیی مژده میدهد، و او تصدیق کنندهی کلمهی خدا (یعنی عیسی، چون با کلمه «کُن» پدید آمده است) و پیشوا و برکنار از هوسهای سرکش، و پیغمبری از (تبار) صالحان خواهد بود. (۳۹) (با رسیدن این مژده، زکریّا متحیّرانه و مضطربانه کیفیّت وقوع این امر خارقالعاده را جویا شد و) گفت: پروردگارا! چگونه فرزندی مرا خواهد بود، در حالی که پیری به سراغ من آمده است و همسرم نازا است؟ (خداوند توسّط فرشتگان بدو) فرمود: همین طور است، خداوند هر کاری را بخواهد انجام میدهد.
و در سوره انبیاء آمده است:
﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ، إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ﴾ [الأنبیاء: 90].
ما دعای او را برآورده ساختیم و (با وجود کبر سنّ، فرزندی به نام) یحیی را بدو بخشیدیم، و (برای حصول این مقصود) همسر (نازای) او را برایش بایسته (و در خور زاد و ولد) کردیم، آنان در انجام کارهای نیک بر یکدیگر سرعت میگرفتند، و در حالی که چیزی میخواستند یا از چیزی میترسیدند ما را به فریاد میخواندند، (و در وقت نیازمندی و بینیازی، و بیماری و سلامت، و خوشی و ناخوشی، رو به آستانهی ما میکردند و میان خوف و رجا میزیستند) و همواره خاشع و خاضع ما میبودند.
این بشارت باعث شد که زکریا (علیهالسلام) امیدش به خداوند تقویت شود و در نهایت خواستهاش برآورده شد.
محبت به فرزند، خواه پسر باشد یا دختر، فطرت انسانی است. خداوند این غریزه را در انسان قرار داده است، و همانطور که خداوند در انسان غریزه بقاء و جاودانگی را قرار داده است، او این غریزه را با راهی فراهم کرده است که انسان میتواند از طریق آن این غریزه را تحقق بخشد، و آن چیزی نیست جز درخواست نسل، که به آن غریزه بقای نوع انسان گفته میشود.
2 - از اهداف اسلام، ریشهکن کردن فساد از زمین به انواع مختلف
خداوند متعال زمانی که انسان را به خلافت در زمین منصوب کرد و مسئولیت این امر را به او سپرد، زمین را سالم و عاری از فساد خلق کرده بود، و هر فسادی که در این جهان وجود دارد، تنها از سوی انسان است. به همین دلیل، خداوند اسلام را که دین فطری و راستین اوست، به عنوان راهی برای ریشهکن کردن فساد از جامعه به تمام شیوهها قرار داد، همانطور که گیاه مضر را از ریشه میکنند تا دوباره رشد نکند. اما گیاه صالح را خداوند بر انسان واجب کرده است که تمام انواع مراقبتها را از آن به عمل آورد، تا ریشهاش محکم شود، میوه دهد و در نهایت افرادی شایسته و صالح در جامعه تربیت شوند تا بتوانند رهبری جهان را به عهده بگیرند، زمین را حفظ کنند و در اصلاح آن بکوشند. به همین خاطر اسلام به کودکان توجه ویژهای کرده و عقلها و ذهنها را به جایگاه کودک در ساخت جامعه بشری و تشکیل امتها معطوف کرده است.
3 - لزوم ارزیابی فرزند و احاطه آن با احترام و محبت در اسلام
به اندازه توجه ما به فرزندانمان، به اندازه بهرهبرداری از آنها و لذت بردن از ثمراتشان در زمان پیری خواهیم داشت. قرآن کریم موقعیتهایی را ذکر کرده است که نشاندهنده چقدر پدران به فرزندانشان افتخار میکنند و چقدر نسبت به آنها محبت دارند. در ذکر فرزندان، قرآن به ما هدایت میکند که باید ارزش فرزند را بدانیم و آن را با احترام و محبت شایسته احاطه کنیم. بیشک فرزندان نعمتی بزرگ از خداوند هستند، همانطور که حضرت ابراهیم (علیهالسلام) در قرآن کریم در سوره ابراهیم میفرماید:
﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ﴾ [إبراهیم: 39].
سپاس خدائی را که با وجود پیری و سنّ زیاد، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید. بیگمان پروردگار من دعا (و نیایش همگان) را میشنود.
او در این آیه، شکر خداوند را به خاطر عطای فرزندانش در سن پیری تکرار میکند. نعمت فرزند نیاز به مراقبت دارد و باید بر آن شکرگزار باشیم، زیرا آنها زینت زندگی دنیاست و در روز قیامت، سپری برای انسانها خواهند بود.
4 - آینده هر کشوری در دنیا بستگی به میزان توجه به کودکان دارد
اگر میخواهید آینده هر کشوری را بدانید، به کودکان آن کشور نگاه کنید، میزان توجهی که به آنها میشود، و چقدر والدینشان به آنها اهمیت میدهند. کدام تصویرهای عملی در ذهن کودکان شکل میگیرد درباره والدین خود؟ آیا آنها الگویی صالح هستند یا الگویی نامناسب؟ کسانی که این کودکان را در مدارس تربیت میکنند چه کسانی هستند؟ اخلاق آنها چگونه است؟ و اگر کودکان به اردو یا سفر میروند، اخلاق مربیان آنها چگونه است؟
تربیت کودکان که فردای مردان فردا هستند، فقط در تأمین غذا، نوشیدنی، لباس و پوشش نمیگنجد؛ زیرا اینها مراقبت هستند که هر کسی میتواند از عهده آن برآید و تربیت نیست. بلکه تربیت بیدار کردن فطرت و اصلاح آن است.
خداوند تعالی در سوره روم میفرماید:
﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا، فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ، ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ، وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾ [الروم: 30].
روی خود را خالصانه متوجّه آئین (حقیقی خدا، اسلام) کن. این سرشتی است که خداوند مردمان را بر آن سرشته است. نباید سرشت خدا را تغییر داد (و آن را از خداگرائی به کفرگرائی، و از دینداری به بیدینی، و از راستروی به کجروی کشاند). این است دین و آئین محکم و استوار، و لیکن اکثر مردم (چنین چیزی را) نمیدانند.
و در صحیح مسلم، از ابوهريره رضي الله عنه نقل شده که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود:
«هر انسانی که از مادر متولد میشود، بر فطرت (اسلام) است. پدر و مادرش او را یهودی یا مسیحی یا مجوسی میسازند. اگر آنها مسلمان باشند، او مسلمان خواهد شد...». [مسلم، 4/2048، شماره 2658].
بنابراین فطرت به معنای گرایش به سوی خداوند است و فطرت یا مستقیم و سالم میماند یا تحت تأثیر تربیت انحراف پیدا میکند. پس وظیفه تربیت این است که جنبههای فطری انسان را پرورش داده و انحرافات ناشی از تأثیرات خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی را اصلاح کند. پس کودکان چه چیزی از والدین خود دریافت میکنند؟
کمبود مراقبت و محبت، راهنمایی صحیح و تربیت درست، کودکان را به جایی میرساند که عواقب ناخوشایندی در پی خواهد داشت.
در حقیقت، دوران کودکی همیشه با پاکی و بیگناهی همراه است، اما ممکن است به کودکی غمانگیز و آواره تبدیل شود که از بخت خود شکایت میکند و بیشتر وقت خود را در کوچههای بیپناهی و خیابانهای گمگشته میگذراند و برای یافتن رزق و زندگی شاد تلاش میکند، اما موفق نمیشود. هیچ کس به او کمک نمیکند و او برای نجات خود به انحراف و ارتکاب جرم روی میآورد. چرا که این کودکان در خانوادههای فاسد و منحرف بزرگ شدهاند که چشمهایشان به دروغ، تقلب، دزدی، فساد و بینمازی و عدم ذکر در خانه عادت کرده است. بدین ترتیب، رذیلتها از همه سو آنان را فرا میگیرد و این کودک بیچاره هیچ راه گریزی از زندگی نامناسب و آیندهای تاریک ندارد. پس مسئولیت والدین نسبت به فرزندان و جگرگوشههای خود کجا رفته است؟ و کجاست فرمان خداوند در سوره تحریم:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾ [التحريم: 6].
ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخی بر کنار دارید که افروزینهی آن انسانها و سنگها است. فرشتگانی بر آن گمارده شدهاند که خشن و سختگیر، و زورمند و توانا هستند. از خدا در آنچه بدیشان دستور داده است نافرمانی نمیکنند، و همان چیزی را انجام میدهند که بدان مأمور شدهاند.
و کجا است فرمایش رسول خدا صلى الله عليه وسلم که در بخاری و مسلم آمده است:
«همه شما گلهدارید و همه شما مسئول رعیت خود هستید... مرد گلهدار است در خانه خود و مسئول رعیت خود است، و زن گلهدار است در خانه شوهر خود و مسئول رعیت خود است...» [بخاری 7/41 (5200)، مسلم 6/7 (1829) (20)].
ما با کتاب خدا و سنت رسول خدا صلى الله عليه وسلم میفهمیم که زن در خانه مسئول است و مرد است هم در خانه و هم بیرون از خانه و مسئول است، نه تنها در تأمین غذا و پوشاک، بلکه در تربیت خوب، آموزش، اخلاق نیکو و تهذیب.
بدین ترتیب، کودک در میدان زندگی به عنوان فردی صالح و فرزندی نمونه پرورش مییابد و در نتیجه امت قوی، پاک و شریف شکل میگیرد.
ای بندگان خدا، مسئولیت ما نسبت به کودکان مسئلهای بزرگ است. اگر آن را با مراقبت و توجه پیش بگیریم، نتایج خوبی به دنبال خواهد داشت، اما اگر کوتاهی کنیم و بگذاریم امور به حال خود رها شوند، نتایج دردناک خواهد بود و عذاب بر امتهایی که در تربیت و اخلاق کوتاهی کردهاند، عارض خواهد شد.
5 - مفهوم احترام که اسلام نسبت به کودکان توصیه کرده است
اسلام ما را به احترام به کودکان سفارش کرده است و احترام چیزی است که بر مسئولیتها افزوده میشود. ابن ماجه از انس بن مالک رضی الله عنه نقل میکند که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود:
«کودکان خود را احترام کنید و آداب آنان را نیکو سازید، زیرا فرزندان شما هدیهای از طرف خداوند به شما هستند.» [ابن ماجه، حدیث 3671].
احترام به معنای ناز و نوازش نیست که در دل کودکان ضعف و بیتوجهی به اصلاح اخلاق را میکارند، زیرا چنین رفتاری تربیت را فاسد کرده و شخصیت را نابود میکند. بلکه احترام نوعی تحریک به سمت آنچه که درستتر و منصفانهتر است است، به طوری که احساس کرامت کنند و درک محبت و مهربانی را تجربه نمایند، و در نتیجه محبت آنان به والدین تقویت شود و در درونشان عزت نفس و شرف پرورش یابد. اگر والدین، احترام و نیکو رفتاری را در حق فرزندان خود نادیده بگیرند، فرزندانشان احساس حقارت و ذلت میکنند.
برای احترام که اسلام به ما نسبت به فرزندانمان سفارش کرده است، حد و اندازهای وجود دارد که نباید از آن فراتر رفت، و نیکو رفتاری نیز اندازهای دارد که نباید از آن تجاوز کرد. این دو امر: احترام و نیکو رفتاری، تأثیر زیادی در شکلگیری شخصیت اسلامی درست دارد، اگر تعادل بین آنها به طور صحیح برقرار باشد و هرکدام در کنار دیگری در تربیت ایفای نقش کند. امام غزالی رحمه الله در رساله «انجع الوسائل» میفرماید:
«کودک امانت نزد والدین است، قلب او که خالص و پاک است، جواهری است که از هرگونه نقش و تصویری خالی است، و آماده پذیرش هر چیزی است که بر آن حک شود و به هر طرفی که هدایت شود، میل خواهد کرد. اگر به او خوبی آموخته شود و آن را تربیت کنند، در دنیا و آخرت به نفع والدین و معلمان خواهد بود، اما اگر به شر عادت کند و رها شود، همانند حیوانات، شقاوت و هلاکت او حتمی خواهد بود و مسئولیت آن بر عهده کسی است که در تربیت او کوتاهی کرده است.»
ابنقیم رحمهالله این مسئولیت را تأکید کرده و میگوید:
«یکی از اهل علم گفته است که خداوند در روز قیامت از والدین در مورد فرزندانشان سؤال خواهد کرد قبل از آنکه از فرزندان در مورد والدینشان بپرسد، زیرا همانطور که پدر حق دارد از فرزندش، فرزند نیز حق دارد از پدرش. خداوند در سوره عنکبوت میفرماید:
﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا﴾ [العنكبوت: 8]،
ما به انسان توصیه میکنیم که به پدر و مادرش کاملاً نیکی کند.
و در سوره تحریم میفرماید:
﴿قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ﴾ [التحريم: 6].
ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخی بر کنار دارید که افروزینهی آن انسانها و سنگها است.
پس توصیه خداوند به والدین نسبت به فرزندانشان پیش از توصیه به فرزندان در مورد والدین است. پس اگر والدین از آموزش آنچه که برای فرزندشان مفید است کوتاهی کنند و آنها را رها کنند، این کوتاهی به بدترین شکل صورت گرفته است، زیرا بیشتر فساد کودکان از سوی والدین است که در تربیت و آموزش آنها به دین و سنتهای آن کوتاهی کردهاند. آنان در کودکی از دست رفتهاند و در بزرگسالی نیز به والدین خود نفعی نمیرسانند. یکی از کسانی که به فرزندش انتقاد کرد و گفت: «پدر جان، تو در کودکی مرا نافرمان ساختی، و حالا که بزرگ شدم، من هم تو را نافرمان ساختهام؛ من را در کودکی ضایع کردی و حالا تو را در پیری ضایع کردهام.»
علمای ما از پیشینیانمان متوجه اهمیت توجه به کودکان شدند و کتابهایی در این باره نوشتند و این اصول اسلامی را در عمل پیاده کردند که باعث ایجاد مردان بزرگ شد. یکی از این مردان اسلام، ابن سینا، دانشمند و پزشک مسلمان با ریشههای فارسی بود که در طب و فلسفه شهرت داشت. او در سال 370 هجری (980 میلادی) متولد شد و در سال 427 هجری (1037 میلادی) درگذشت و به نام «شیخ رئیس» شناخته میشود. غربیها او را «امیر پزشکان» و «پدر طب جدید» در دوران قرون وسطی مینامیدند. او 200 کتاب در موضوعات مختلف تألیف کرده است که بسیاری از آنها بر فلسفه و طب متمرکز هستند. او نظریات خود را در یکی از کتابهایش در مورد این مرحله از زندگی کودک چنین بیان کرده است:
«هنگامی که کودک از شیر گرفته میشود، باید تربیت و اخلاق او را قبل از آنکه اخلاق بد بر او مسلط شود، آغاز کرد. زیرا کودک به سرعت به سمت صفات ناپسند سوق پیدا میکند و اگر این صفات به او چیره شوند، دیگر نمیتواند از آنها جدا شود.»
اگر تربیت اخلاقی اولین چیزی باشد که باید در ابتدا بر کودک نقش ببندد، این کودک بدون شک فردی با رفتار نیکو و برخورد مناسب با دیگران خواهد شد. و به اندازهای که اخلاق نیکو در او ریشه بگیرد، از شر و رذیلتها دور خواهد ماند.
رحمت خدا بر کسی که گفت:
«کودکان ما از آنچه که پدرانشان به آنها آموختهاند، میآموزند.»
و آنچه که برای جوانان میسازند، همان چیزی است که آنها را میسازد.» [ابو العلاء المعری]
توجه به کودکان از نظر اخلاقی، محدود به طبقه مردم عادی در سلف صالح نبوده است، بلکه حتی فرزندان طبقه حاکمه نیز به این موضوع توجه داشتند. برای مثال، هارون الرشید، خلیفه عباسی که در سال 193 هجری (809 میلادی) درگذشت، پسرش محمد الأمین را به معلمش سپرد و این وصیتنامه را به او داد که در فصل 32 مقدمه ابن خلدون آمده است:
«امیر المؤمنین جان و قلب خود را به دست تو سپرده است، پس دستت بر او گسترده باشد، و اطاعت او بر تو واجب است. با او همانطور رفتار کن که امیر المؤمنین دستور داده است؛ قرآن را به او بیاموز، اخبار را به او بشناسان، شعر را برای او بخوان، سنتها را به او تعلیم بده، و او را از سخنان بیهوده بازدار، مگر در اوقات مشخص خود.»
این دستور پادشاه کشور است که در پاسخ به توصیه رسول الله صلى الله عليه وسلم است که در آن فرمود:
«فرزندانتان را بر سه ویژگی تربیت کنید: محبت به پیامبرتان، محبت به اهل بیت او، و خواندن قرآن. زیرا حاملان قرآن در روز قیامت در سایه خداوند خواهند بود، روزی که هیچ سایهای جز سایه او نیست، همراه با پیامبران و اولیای او.» [دیلمی، 1/1/24. المناوی، 1/226، حدیث ضعیف].
پس ای پدران و مادران، اگر برنامههای آموزشی مدارس ما به قرآن آنطور که باید توجه نکردهاند، چه نقشی شما در مورد فرزندان خود در رابطه با قرآن دارید؟ آیا تلاش کردهاید که زندگی درسی آنها را به گونهای برنامهریزی کنید که خود هدایتگر باشند و در دست شما باشد تا تحصیل، قرآن و زمانهای استراحت و تفریح را به طور متوازن داشته باشند، بدون اینکه احساس خستگی کنند؟ یا اینکه این امر را نادیده گرفتهاید؟
یکی از علمای امت، المناوی، از علمای قرن یازدهم میگوید: «کسی که آموزش آنچه که برای فرزندش مفید است را نادیده بگیرد، به او ظلم کرده است، و اکثر نافرمانی کودکان ناشی از بیتوجهی است. پس برخی به پدر خود گفتند: «تو مرا در کودکی ضایع کردی و حالا که پیر شدم، من تو را ضایع کردم.»
توجه به کودکان ما از آنجا شروع میشود که خود الگوی خوبی برای آنها باشیم و محیط پاک و مناسبی برای تربیت آنان فراهم کنیم. این کار تنها در سطح فردی انجام نمیشود، بلکه نیاز به تلاشهای گسترده دارد و باید دغدغه دیگران را نیز داشته باشیم، در غیر این صورت فرزندان ما و فرزندان جامعه ما از دست میروند، کشور ما دچار عقبماندگی میشود و خواری و ذلت به سراغمان خواهد آمد. از خداوند متعال میخواهیم که ما را برای نسلهای بعدی اصلاح کند تا آنها نیز اصلاح شوند و ما را در تربیت آنان یاری دهد. و درود و سلام خداوند بر پیامبر ما محمد صلی الله علیه وسلم باد، هرگاه که یاد او ذکر شود و هرگاه که غافلان از یاد او غافل شوند، تا روز قیامت. الحمد لله که به نعمت او کارهای نیکو به اتمام میرسد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- توجه: تمام مقالات منتشر شده نمایانگر نظر نویسندگان آنهاست و لزوماً نمایانگر نظر اصلاحوب نیست.
نظرات