برای درک فحوای سورهی فاتحه بهطور کامل و استخراج کلیات جامع و نیروهای محرکه آن، باید از این حدیث قدسی شروع کنیم که روش تفکر در آن به این صورت هندسی ترتیب داده شده است:
«قَسَمْتُ الصَّلَاةَ بَيْنِي وَبَيْنَ عَبْدِي نِصْفَيْنِ، وَلِعَبْدِي مَا سَأَلَ، فَإِذَا قَالَ الْعَبْدُ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»، قَالَ اللهُ: حَمِدَنِي عَبْدِي، وَإِذَا قَالَ: «الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»، قَالَ اللهُ: أَثْنَى عَلَيَّ عَبْدِي، وَإِذَا قَالَ: «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»، قَالَ الله: فَوَّضَ إِلَيَّ عَبْدِي، وَإِذَا قَالَ: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»، قَالَ الله: هَذه بَيْنِي وَبَيْنَ عَبْدِي، وَلِعَبْدِي مَا سَأَلَ، فَإِذَا قَالَ: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ»، قَالَ الله: هَذَا لِعَبْدِي وَلِعَبْدِي مَا سَأَلَ» [صحيح] - [رواه مسلم] - [صحيح مسلم: 395]
از ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ روایت است که گفت: شنیدم که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ میفرمود:
«نماز را بین خود و بندهام به دو نیم کردهام و برای بندهام هر آن چیزی است که بخواهد، پس چون بنده بگوید: الْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، الله تعالی میفرماید: بندهام مرا ستایش گفت؛ و چون بگوید: الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. میفرماید: بندهام مرا ثنا گفت؛ و چون بگوید: مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ، میفرماید: بندهام مرا به بزرگی ستود؛ - و باری میفرماید: بندهام اختیارش را به من سپرد - و چون بگوید: إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ، میفرماید: این بین من و بندهام است؛ و برای بندهام هر آن چه بخواهد هست؛ پس چون بگوید: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلا الضَّالِّينَ، میفرماید: این برای بندهام است و برای بندهام هر آن چیزی است که بخواهد».
از این تقسیم هندسی معانی فاتحه، واضح است که آیه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» وسط فاتحه قرار دارد و تقسیم میان خداوند متعال و بندهاش است. آنچه قبل از این آیه آمده، حمد و تمجید خداوند است که منجر به گرایش بنده به عبادت و استعانت از خدا میشود، سپس دعا برای هدایت و رهنمود آمده است.
کلیات جامع در سبع المثانی[1]
سبع المثانی ویژگی دارند که دربردارندهی کلیات جامع هدایتهای قرآن هستند. در سورهی فاتحه سه اصل عمده وجود دارد که تمام آنچه در فاتحه آمده نیست، اما این سه اصل بزرگتر هستند: اول: ربوبیت، دوم: الوهیت، سوم: روش عمل در تعامل با مقتضیات ربوبیت و الوهیت. کلیت ربوبیت ریشههای محکم خود را در آیه «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» میگذارد، سپس با جلوهها و نشانهها و آثار خود در تمام آیات ربوبی که دربارهی آفرینش، روزی، نعمتها، مراقبت و تدبیر خداوند است، نمایان میشود. اصل الوهیت ریشههای خود را در آیهی «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» میگذارد، سپس در تمام قرآن در تمام جلوههای توحید، توکل و تمام معانی عبادت نهفته در کلمهی اخلاص «لَا إِلٰهَ إِلَّا اللَّهُ» گسترش مییابد. کلیت روش عمل در تعامل با ربوبیت و الوهیت در آیهی «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» شروع میشود و سپس در طول قرآن به صورت قانونگذاری، شریعت و احکام گسترش مییابد. این مثلث عظیم تمام حقایق شرعی و کونی را به هم پیوند میدهد و با درک صحیح از این مثلث و روابط موجود در زوایای آن، درک ما از دین خدا و شریعت او و سایر علوم روشن میشود. این بزرگترین نقشی است که امّالکتاب ایفا میکند.
ربوبیت خداوند برای خلق و بندگانش اصل بزرگ فهم دین و اسرار کائنات و طبیعت رابطهی بین خداوند و بندگان است. در اینجا دو اصل که در کنار این کلیت بزرگ وجود دارد، یکی: استحقاق خداوند برای حمد و ثنا بهعنوان اصل رابطهی بندگان با پروردگار («الحمد لله») و دیگری: رحمت وسیع خداوند به عنوان اصل رابطهی پروردگار با بندگان («الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»). سپس کلیتی میانه بین ربوبیت و الوهیت وجود دارد که کلیت «مسئولیت» است. این کلیت از آیهی «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» شروع میشود و سپس در قرآن گسترش مییابد.
نیروهای انگیزاننده در سبع المثانی
سورهی فاتحه انرژیهای روحی و وجدانی بزرگی را در وجود انسان برمیانگیزد و محور اصلی تمام این انرژیها، آیهی محوری «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» است. این آیه که در وسط فاتحه قرار دارد، تسلیم کامل مسلمان در برابر خداوند را اعلام میکند: توحید در عبادت («إِيَّاكَ نَعْبُدُ») و توحید در استعانت و توکل («إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»). از این موقعیت در قلب فاتحه، دو نیروی متوازن از نیروهای محرکه نشأت میگیرد: (خاکساری و نیاز). نیروی فروتنی از «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» میآید، خاکساری و خضوع و خشوع، و نیروی نیاز از «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» میآید، حالت ذلت و کوچکی بهخود گرفتن دربرابر خدا و پناه بردن به ایشان. این نیروها در سرتاسر قرآن برای انسان به حرکت درمیآیند و درک هدایت را به دو بخش معرفتی و عملی منتقل میکنند. انسان با حرکت در این انرژیهای روحی، راه مستقیم را درک میکند و با پیروی از کسانی که خداوند به آنها هدایت داده، نجات مییابد و از سرنوشت کسانی که هدایت را نمیشناسند و یا آن را عالماً عامداً ردّ میکنند، رهایی مییابد. این هدایت که مسلمانان موحّد به آن میرسند، برای کسانی که از آن سرپیچی میکنند، میسر نیست. این هدایت، راه راست و روش عملی است که تمام قوانین، شرایع و اصول زندگی در قرآن به آن اشاره دارد و تمامی این اصول در سورهی فاتحه بهطور کامل به تصویر کشیده شدهاند.
پاورقی:
[1] -از ابوسعید رافع بن معلی رضی الله عنه روایت است که میگوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم به من فرمودند: «ألاَ أُعَلِّمُكَ أَعْظَمَ سُورَةٍ فِي القُرْآن قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ مِنَ الْمَسْجِد؟»؛ «آیا پیش از آنکه مسجد را ترک کنی، بزرگترین سورهی قرآن را به تو میآموزم؟» سپس دستم را گرفت؛ هنگامی که میخواستیم از مسجد بیرون برویم، عرض کردم: یا رسول الله، شما فرمودید: بزرگترین سورهی قرآن را به تو میآموزم؟ فرمود: «الحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمِينَ، هِيَ السَّبْعُ المَثَانِي وَالقُرْآنُ العَظِيمُ الَّذِي أُوتِيتُهُ»؛ «الحمد لله ربّ العالمین؛ یعنی همان سورهی «فاتحه» که دارای هفت آیه است و در هر رکعت نماز تکرار میشود [و شامل دو بخش ستایش و دعا میباشد] و همان قرآن عظیمی است که به من داده شده است.» [صحیح است به روایت بخاری]
در این روایت، کلمهی «ألا» برای جلب توجه مخاطب به آنچه پس از آن میآید ذکر شده است. رسول الله صلی الله علیه وسلم پیش از تعلیم این سوره به ابوسعید، از این عبارت استفاده میکند تا ذهن او را برای پذیرش مطلب مهمی که قصد دارد بگوید آماده کند.
«رسول الله صلی الله علیه وسلم دستم را گرفت» یعنی بعد از گفتن این جمله، دست او را گرفت و شروع به حرکت کردند.
«هنگامی که میخواستیم از مسجد بیرون برویم، گفتم: یا رسول الله، شما فرمودید: بزرگترین سورهی قرآن را به تو میآموزم؟» و حضرت صلی الله علیه وسلم در پاسخ فرمودند: «الحمد لله ربّ العالمین»، اشاره به سورهی فاتحه است که به دلیل جمعآوری تمامی اهداف و مقاصد قرآن در خود، بزرگترین سوره است و به آن «ام القرآن» نیز گفته میشود.
سپس حضرت به ویژگیهای خاص این سوره اشاره میکنند که آن را از سایر سورهها متمایز میکند، یعنی «هِيَ السَّبْعُ المَثَانِي»، به این معنی که این سوره به دلیل تکرار در هر رکعت نماز به «مثانی» نامیده میشود. واژهی «مثانی» از ریشهی «تثنیه» است و اشاره به تکرار این سوره در نماز دارد. یا این نام به خاطر دو بخش بودن این سوره است: یکی ثنا و ستایش خداوند و دیگری دعا. همچنین میتوان به دلایل دیگر مانند فصاحت و بلاغت یا پیوسته بودن فواید آن اشاره کرد.
«والقرآن العظيم» نیز یکی از نامهای این سوره است که به دلیل دربرداشتن تمامی اصول عقیدتی و احکام مربوط به دنیا و آخرت، به این نام خوانده شده است.(مترجم)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- توجه: تمامی مقالات منتشر شده نمایانگر نظر نویسندگان آنها است و لزوماً نمایانگر نظر اصلاحوب نیست.
نظرات