٤،٤، احساساتگرایی و احساس همبستگی
برخی از فلاسفه معتقدند كه در رویكردهای نوعدوستی مورد بحث تاکنون، یك عامل مهم و شاید مهمترین عامل انگیزهی اخلاقی مفقود است، شاید بتوان گفت این رویکردها، نوعدوستی را مسألهای اساسی میدانند، اما این مسئله بسیار بیشتر از مطلب اصلی است، فرد خوشروان میتواند بگوید که ما باید مقداری احساس همبستگی داشته باشیم، اما این پاسخ عاطفی را با بیان دلیل علاقهی شخصی برای انگیزه توجیه میکند، به نظر میرسد نتیجهگرایان در مورد تفکر اخلاقی ما برای احساسات دوستانه و عشقی که نسبت به افراد خاص داریم
٢،٦ نوعدوستی ناب و ایثار
از سه نوع خودگرایی روانشناختی فوقالذکر، نوع تا حدی مورد مخالفت نوع ضعیفی است که معتقد است نوعدوستی هرگز ناب نیست، این رویکرد ادعا میکند که هنگام هر عملی، یکی از انگیزههای ما نفع شخصی ما است، هیچ استدلال قیاسی مناسبی برای این تز وجود ندارد یا در هر صورت، استدلال قیاسی که برای قویترین شکل خودگرایی روانشناختی در نظر گرفتیم، از آن پشتیبانی نمیکند، زیرا دو قضیه مورد استفاده در آن استدلال بسیار غیرمحتمل است، اما با این وجود ممکن است مطرح شود که در واقع، ما همیشه انگیزههای شخصی را پیدا میکنیم که با رفتارهای نوعدوستانه همراه باشد
معمولاً وقتی رفتاری نوعدوستانه توصیف میشود که انگیزهی آن میلی برای سودرساندن به دیگری است بیش از آنکه در جهت منافع شخصی باشد، این اصطلاح بر خلاف عبارات «منافع شخصی» یا «خودخواهانه» یا «خودگرایانه» است که برای توصیف رفتار با انگیزه منحصر به منافع شخصی بکار میروند، «بدخواه» به یک تفاوت بزرگتر اشاره میکند و در مورد رفتارهای بکار میرود که میل به آسیبرسانی به دیگران را تنها با این هدف بیان میکند،
با این وجود، برخی اوقات اصطلاح نوعدوستی به طور گستردهتر مورد استفاده قرار میگیرد تا صرف نظر از انگیزهی آن، به رفتاری که به نفع دیگران است،
3. خودگرایی عقلانی
خودگرایی عقلانی ادعا میکند که من باید کاری را انجام دهم، اگر و فقط اگر به این دلیل که انجام آن عمل باعث افزایش منافع شخصی من شود. (همانند خودگرایی اخلاقی، انواع مختلفی وجود دارد که به حداکثرسازی یا ارزیابی قواعد یا ویژگیهای شخصیتی به جای اقدامات میپردازد. همچنین انواع مختلفی وجود دارد که باعث میشود حداکثرسازی بهرهی شخصی ضروری باشد، اما کافی نیست یا کافی است، اما لازم نیست برای عملی که باید انجام دهم. دوباره این مسائل را مطرح میکنم) خودگرایی عقلانی ادعا میکند که باید چه کاری بدون محدودیت «باید» یا «دلیل» به یک «باید» یا «دلیل» اخلاقی انجام دهیم.
٢. خودگرایی اخلاقی
خودخواهی اخلاقی مدعیست من به لحاظ اخلاقی باید برخی اقدامات را انجام دهم، اگر و فقط اگر به این دلیل که انجام آنها موجب حداکثرسازی منافع شخصی من شود. (امکاناتی غیر از حداکثرسازی وجود دارد. مثلاً ممکن است شخصی ادعا کند که فرد باید به سطح خاصی از رفاه برسد، اما نیازی به دستاورد بیشتر ندارد. خودگرایی اخلاقی ممکن است در اموری غیر از اقدامات مثل قواعد یا ویژگیهای شخص نیز اعمال شود. از آنجا که این تنوع غیرمعمول است و استدلالهای موافق و مخالف آنها عمدتاً همانند نسخههای استاندارد است، آنها را کنار گذاشتم.)
خودگرایی میتواند موقعیتی توصیفی یا هنجاری باشد. خودگرایی روانشناختی به عنوان مشهورترین موقعیت توصیفی ادعا میکند که هر شخص یک هدف غائی دارد که رفاه خودش است. صور هنجاری خودگرایی بیش از آنکه توصیفی از اعمال فرد باشد، اعمالی که باید فرد انجام دهد را مطرح میکنند. خودگرایی اخلاقی ادعا میکند که من به لحاظ اخلاقی باید برخی اعمال را انجام دهم، اگر و فقط اگر به این دلیل که انجام آن عمل منافع شخصی من را افزایش میدهد. خودگرایی عقلانی ادعا میکند که من باید برخی اعمال را انجام دهم، اگر و فقط اگر به این دلیل که انجام آن عمل باعث افزایش منافع شخصی من میشود.
این مقاله دربارهی اسلام که اساساً عبارت است از ایمان به خدا و انجام عمل صالح و آراستن به اخلاق زیبای نبوی نیست؛ از اسلام در حوزهی دعوت و امور خیریه هم نمیگوید. بلکه روی سخنش با اسلام سیاسی است یعنی حرکات سیاسی که اسلام را به عنوان مرجع فکری خود برای رسیدن به قدرت و حفظ سلطه قرار میدهند.
٥. منازعهی خودگرایی در برابر نوعدوستی در روانشناسی
مطالب روانشناختی مرتبط با منازعهی خودگرایی در برابر نوعدوستی، وسیع است؛[١٣] در راستای شیوهی انتخابی، مقاله بر اثر دانیل باتسون و همفکرانش متمرکز خواهد بود که به لحاظ فلسفی برخی از تأثیرگذارترین و پیچیدهترین تحقیقات را در این زمینه انجام دادهاند.
باتسون به همراه بسیاری دیگر از محققان با اقتباس ایدهای با ریشههای عمیق در مباحث فلسفی نوعدوستی تحقیق خود را آغاز میکند. با اینکه جزئیات و اصطلاحات به طور قابل ملاحظهای از نویسندهای به نویسندهی دیگر متفاوت است، اما ایدهی اصلی این است که نوعدوستی غالباً محصول واکنش عاطفی به رنج شخص دیگر است.
به اعتقاد بسیاری از فیلسوفان، نوعدوستی مولفهی اصلی اخلاق است و مردم غالباً رفتارهای نوعدوستانه انجام میدهند. سایر فلاسفه به همراه بسیاری از زیستشناسان و دانشمندان علوم اجتماعی ادعا كردهاند كه حقایقی در مورد روانشناسی انسان، یا فرآیندهای تکاملی منجر به شکلگیری روانشناسی انسان، نشان میدهد که هیچ کدام از رفتارهای انسانی کاملاً نوعدوستانه نیست. بخشی از این اختلاف میتواند به این واقعیت بازگردد که هم فیلسوفان و هم دانشمندان از اصطلاح «نوعدوستی» با معانی کاملاً متفاوتی استفاده میکنند. در بخشهای دوم، سوم و چهارم تعدادی از محاسبات نوعدوستی مورد استفاده مشخص میشود.
5. کدام نوعدوستی واقعی است؟
نظریههای تکاملی تشریح شدهی فوق به ویژه انتخاب خویشاوندی در راستای تطبیق وجود نوعدوستی در طبیعت با اصول داروینی، مسیری طولانی را طی میکنند. با این وجود، برخی از افراد این نظریهها را به نوعی بیارزش جلوه میدهند و رفتارهایی که توضیح میدهند، واقعاً نوعدوستانه نیستند. زمینههای این دیدگاه به آسانی قابل مشاهده است. معمولاً ما اقدامات نوعدوستانه را بدون علاقه تصور میکنیم و آن را با توجه به منافع گیرنده انجام میدهیم، بیش از آنکه به منافع خود در ذهن فکر کنیم. اما نظریه انتخاب خویشاوندی، رفتار نوعدوستانه را به عنوان یك استراتژی هوشمندانه ترسیم شده توسط ژنهای خودخواه به عنوان راهی برای افزایش بازنمایی آنها در مجموعهی ژنی در کنار سایر ژنها توضیح میدهد.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل