1. هرگاه کسی کاری را انجام دهد که دیگران از انجام آن ناتوان باشند، به این عمل، اعجاز (عاجزگردانیدن دیگران) می‏‌گویند؛ زیرا با انجام آن عمل، دیگران را نسبت به انجام آن کار، عاجز نموده است.

2. وقوع اعجاز به دو شرط بستگی دارد: 1‏ـ باید اعجاز در زمینه‌‏هایی صورت گیرد که دیگران (طرف مقابل) نیز در آن زمینه‌‏ها توانایی داشته و تا سرحدّ توان به ممارست و تلاش همه‌‏جانبه جهت تقویت خود پرداخته باشند. 2ـ توانایی‏های انسانی باید از انگیزشی درونی نشأت گرفته باشد که در این مورد، محرّک اصلی، فطرت همگانی انسان‏ها است.

3. انسان دارای سه نوع حس و انگیزه‌‏ی فطری است: 1‏ـ کنجکاوی. 2ـ خیرخواهی. 3ـ زیبایی‌‏طلبی و جمال دوستی. اعجاز قرآن، بیشتر در این زمینه‌‏ها صورت گرفته است؛ زیرا ابنای بشر ـ به‌‏ویژه در زمان پیامبر ـ در این عرصه‌‏ها تمامی نیروهایشان را به‌‏کار گرفته‌‏اند، پس مبارزه‏‌طلبی قرآن کاملاً عادلانه است. قرآن در نهایت، تمامی دستاوردهای بشری را در مقایسه با وحی الهی، در چهار زمینه عاجز نموده است که عبارتند از‏: 1‏ـ جهان‏بینی 2‏ـ بایدها و نبایدها 3‏ـ علوم تجربی 4‏ـ فنّ سخن‏وری (فصاحت و بلاغت) و هنر موسیقی. نکته‌‏ی مهم در این رابطه این است که این نوع از اعجاز، در تمام زمان‏ها صورت می‏‌گیرد و مختص به زمان نزول قرآن نیست.

4. معارف بر دو گونه‌‏اند: 1ـ حقایق‏: خود بر دو نوع‌‏اند: الف‏) ‏معلومات عالم شهادة (جهان هستی قابل مشاهده) ب‏) ‏معلومات عالم غیب. هر دوی این معلومات، در عالم خارج وجود دارند. 2ـ اعتباریات یا بایدها و نبایدها: وجود خارجی ندارند؛ بنابراین نه از طریق علوم تجربی قابل کشف و دریافت هستند و نه از طریق علوم عقلی، بلکه تنها از طریق احاطه بر جهان هستی ـ به‏‌عنوان یک دستگاه واحد ـ صادر می‌‏شوند و انجام این امر، تنها در صلاحیت خداوند است؛ زیرا تنها خداوند بر جهان هستی و انسان احاطه دارد و بر این امر آگاهی دارد که چه اموری با وجود انسان و تمام اجزای جهان هستی، هماهنگ و متناسب است؛ بنابراین، انسان در این زمینه از توانایی لازم و کافی برخوردار نیست.

5. برای تشخیص تناسب حرکات انسان و جهان هستی، سه راه وجود دارد: 1ـ داشتن علم محیط بر وجود تناسب حرکات انسان با خود و سایر اجزای جهان هستی. 2ـ روش استدلالی: این روش، روشی اشتباه و غیرمنطقی است؛ زیرا در زمینه‏‌ی اقامه‌‏ی استدلال، اصل بر این است که رابطه‌‏ی علّی میان دو چیز وجود داشته باشد تا قواعد موجود بین آن‏ها قابل کشف باشد و بدیهی است که بین اعتباریات و حقایق عالم، چنین رابطه‌‏ای وجود ندارد. 3ـ پیروی از هوس و آرزو، چه در پوششی عالمانه و چه عوامانه: بدیهی است چون این روش از ثبات برخوردار نیست و مصلحت‏ بین نمی‌‏باشد، نمی‌‏تواند مورد استفاده قرار گیرد.