راهبردی از دموکراسی خوشایند است که حداقل فساد سیاسی را داشته باشد و اغلب مردم بتوانند مشارکت برابر سیاسی و خودمختاری را به منصهی ظهور برسانند. چنین رهیافتی در غرب و هم در کشورهای در حال توسعه با تلاشهای متعددی چه در حوزه اندیشه و چه عمل توأمان پیش رفته است و به اندازهی زیادی درباره چالشها و حفرههای آن سخن به میان آمده است و البته باب آن همچنان مفتوح است.
دکتر ابوالقاسم فنایی در ادامه گفتگو با دینآنلاین درباره «اخلاق دینی و اخلاق فرادینی»، به علل ایجاد فاصله میان علم و عمل اخلاقی در شهروندان میپردازد و ضمن اشاره به شیوههای لازم برای گستراندن رفتارهای اخلاقی در جامعه، برخی رفتارهای اجتماعی و سیاسی را از منظر اخلاقی، آسیبشناسی میکند. او در این گفتگو به مسائلی مانند اخلاق جنسی و شیوه برخورد با مسائل جنسی نیز میپردازد.
واژهی دموکراسی از اصطلاح یونانی «دیموکراتیا» گرفته شده است و به دو بخش تقسیم میشود: دیمو یعنی مردم و کراتیا یعنی حکومت؛ که با تقدیم صفت بر موصوف میشود: حکومت مردمی؛ بر خلاف زبان انگلیسی که موصوف را پیش از صفت میآورند. این کلمه پس از تغییراتی در زبان عربی به «دیموقراطیة» و در فارسی به «دموکراسی» تبدیل شد.
از ویژگیهای بارز و برجستهی رجال فکر و اندیشه این است، که نسبت به مسائل پیرامون خود بیتفاوت نیستند؛ هرچند خارج از تخصص آنان باشد. مسائلی اساس از جمله: فلسفهی حیات، مبدأ و فلسفهی وجود هستی، مسائل سیاسی، اجتماعی، حقوق انسان و غیره. اصولاً رویکرد هر صاحب نظر و اندیشمندی در رابطه با مسائل کلی و کلان فوق، برگرفته از جهان بینی و باور اوست.
دنیای معاصر دنیای صعود و بر صدر نشستن طیفی از مفاهیم نوین است که یا در خرد گذشتگان از جایگاهی فراخور برخوردار نبودهاند و نتوانستهاند مرکزیت امروزین را کسب کنند و یا مقهور و مغلوب دیگر مفاهیم مقتدر دوران بودهاند و جز بندگی و چاکری هنری از خویش عرضه ننمودهاند. دموکرسی و اخلاق هر کدام در حوزهی معرفت انسانی از پیشینهی سترگی در تاریخ برخوردارند
زنی هستم که دوست دارم خدایم را بشناسم و به او ایمان بیاورم و با او پیمان بندگی بندم. مهم نیست که در چه سطحی از زندگی هستم، من فطرتی زیبا دارم و زیباییها، برایش راهنمای وجود پروردگارند. در نگاه معصومانهی کودکم خدایم را مییابم، در لطافت شبنم صبحگاهی که صورت گلها را نوازش میکند؛ دستهای مهربان پروردگارم را زیارت میکنم و هنگام زمستان که کوهها چادر سفید میپوشند به یاد میآورم برای سبزشدن دامن زندگیام باید بندگی کنم.
دموکراسی نوعی نظام سیاسی محصول تمدن غربی است که از زمان یونان پیش از میلاد وجود داشته است؛ اما پس از سرنگونی ائتلاف کلیسا و فئودالیسم که در دوران رنسانس بر اروپا حاکم بود و به دنبال برپایی حکومت ملی سرمایهداری در دوران معاصر و تحول اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی اروپا از عصر روشنگری بازسازی شد
در پی بحران مالی اخیر جهانی و از زمان آغاز آن از سال ۲۰۰۸ ناآرامیهای سیاسی و اجتماعی بسیاری از کشورهای جهان اعم از کشورهای جهان سوم یا کشورهای در حال توسعه حتی کشورهای ثروتمند را فرا گرفته است. در کنار زیان کلانی که به اقتصاد برخی از این کشورها به خاطر ارتباطشان با جهانی سازی وارد شد
دموکراسی از جمله مفاهیمی است که بسیار بر سر زبانهاست و موجب مشروعیتبخشی به بسیاری از رویهها و گفتمانهای سیاسی میشود. هدف نوشته حاضر تنها تصحیح یکی از انگارههای شایع در میان ماست که به نظر نگارنده موجب بدفهمی نسبت به دموکراسی نوین گردیده است. موضوع این است که دموکراسی را در رأی اکثریت خلاصه کردهاند
در این گفتوگو علامه عبدالله بن بیه برای توسعهی مطلق محدودهی اجتهاد در مسایل متعلق به فقه سیاسی یا فقه کلی امت اسلامی به این قاعدهی امام الحرمین پایبند است که فرموده است: «احکام شرعی متعلق به امامت یقینی نیست». بر اساس این قاعده فقه سیاسی دایرهی انعطافپذیری دارد.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل