واقعیتهای کنونی حیات ما در دنیای معاصر نشان میدهد که ما نیازمند نوع دیگری از اخلاق و رفتار هستیم که ممکن است در گذشته به عنوان یک امر غیر اخلاقی قلمداد شده باشد، این تغییر نگرشها به تغییرات گشترده و فراگیری برمیگردد که در سبک زندگی مردمان روی میدهد، و ماندن و اثرگذاری ما تنها در قبول این تغییرات ممکن است،
موضوع این نوشته، بحث فلسفی _ ادبی کوتاهی در باب تسامح و مفهومهای وابسته به آن است. اما پیش از پرداختن به این بحث، برای روشنتر کردن موضوع، میخواهم داستانی از بوستان سعدی نقل کنم. این داستان در غرب ماجرایی شنیدنی دارد که آن را با ذکر مأخذ لازم در کتاب سعدی آوردهام. در اینجا تنها اصل ماجرا را میآورم و بعد داستان را نقل میکنم.
دگرپذیری که اکنون رواج یافته کاربرد فراوان در گفتوگوهای علمی پیدا کرده، و به نظر میرسد با سمحه و سهلهای که در متنهای دینی و سخنان پیامبر خدا -صلّی الله علیه وسلّم- به کار رفته است اندکی فرق دارد، زیرا در تسامح و تساهل گونهای رویاروی و دو سویهبودن نهفته است در حقیقت، نرمی و گذشت و مهرورزی و مدارای یکسویه، بستگی به طرف مقابل پیدا میکند.
اشاره: علاقهمندان و طالبان معارف دینی، کموبیش با نام «محمد ابراهیم ساعدی رودی» از طریق آثارش، آشنایند. ساعدی رودی، متولد ۱۳۴۹ از شهرستان خواف در استان خراسان رضوی، دانشآموختهی حوزه و دکتری تفسیر و علومالقرآن از دانشگاه امدرمان سودان، نویسنده، مترجم و شاعر و دارای بیش از هفتاد اثر تألیف، ترجمه و شعر کودک چاپ شده است. به بهانهی انتشار اثر جدیدش، «رابطهی بین جهاد و قتال» با وی گفتوگویی ترتیب دادهایم که توجه شما را بدان جلب مینماییم.
پنجشنبه گذشته همایش «پیامبر مدارا» با هدف دفاع از گفتمان ضد خشونت و تبری پیامبر اسلام از جنایاتی که داعش و القاعده به نام اسلام انجام میدهند به مناسبت هفتهی وحدت در تهران برگزار شد. عمق هفتهی وحدت هنگامی به درستی فهمیده میشود که نیمنگاهی به جنگهای خونین دویست سالهی صفویه و عثمانی داشته باشیم. در زمانهای که غرب پس از شکست در جنگهای دویست سالهی صلیبی از مسلمانان وارد دوره رنسانس شده
دگرپذیری، تسامح و خشونت سه واژهی متفاوتاند که هر یک از آنها بیانگر نوعی خاص از برخورد با افکار، افراد یا جوامع هستند، ولیگاه از این واژهها برداشتهای نادرست صورت میگیرد و یا به اشتباه به جای یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند. لذا لازم است ابتدا به تعریف هر یک از این واژهها بپردازیم:
واژهی خشونت [وایولنس] از ریشهی لاتین ویولار در لاتین گرفته شده است. این نوع نگاه به کلمات مفید است؛ چون اتیمولوژی یا ریشهشناسی اغلب به ما اجازه میدهد تا با دقت به زمانی نگاه کنیم که مسائل بیشتر به صورت فطری درک میشدند تا زمان حال. «ویولار» یعنی به زور وارد شدن و در دورهی کلاسیک به معنی آسیب زدن، بیاحترامی کردن/ننگین کردن، هتک حرمت کردن/غضب و تجاوز کردن، استفاده میشد.
حامل فقه همان فقیه است که حامل یک تعلیم دینی است شاید بعضی وقتها حامل فقه خود نداند چه گوهری در دست دارد و لفظی در اختیار دارد و روایتی بر زبان اوست و این فهم را به کسی تحویل دهد که مطلب را از خود حامل فقه بهتر بفهمد. چون فقه انسانیت میتوان امر واحد را به درجات مختلف فهمید و آنرا ذوبطون یا به اصطلاح امروزی پلورالیسم فقهی تعبیر کرد؛ پس امر واحدی است از جانب احدیت با تفسیرها و فهمهای متفاوت از جانب بندگان.
در دیدگاه اسلامی تدرج در آفرینش و در تغییرات اجتماعی چه در پیشرفت و چه در عقب ماندگی، از قوانین و سنن الهی هستند که هیچ تغییر و تبدیلی نمیپذیرند.
خداوند متعال زمین و آسمان را در شش روز از روزهای خداوندی آفرید در دو روز زمین را آفرید و تا روز چهارم کوهها و پستی بلندیهای آن را آفریده و در آنها برکت داده و روزیهای آن را مقدر فرمود و در دو روز دیگر هفت آسمان را آفرید.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل