مقولهی «دگرپذیری» یکی از موضوعات مهمّ دنیای امروز ماست و لازم است به تفصیل از آن سخن به میان آید و مصادیقش برای جوامع، روشن و تبیین گردد.
بر اساس آیات قرآن در مییابیم که:
الف) پروردگار ما، خداوندگار رحمت است: (...کَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ) (انعام/54). «... خداوند شما (از روی لطف) بر خویشتن رحمت واجب نموده است.» [2]
از من خواسته شده است درباره مسابقه با خود و مقایسه خود با خودهای پیشتر گفتوگو کنیم؛ بحثی که قبلاً هم به آن پرداختهام اما نمیدانم در جایی منتشر شده است یا نه. مسابقه با خود یا دیگری؟ موفقیت یا رضایت؟ در یک تقسیمبندی کلی ما انسانها به لحاظ روانی به دو دسته تقسیم میشویم؛ یکی کسانی که به تعبیر من اهل موفقیتاند؛ و دسته دوم کسانی که اهل رضایتاند.
قرضاوی برافراز پرچم اعتدال و میانهروی [۱]
تمام فقهی که دکتر قرضاوی بدان پرداخته است، براساس منهج «وسطیّت» است و آن را شعار و عنوان فقه خود قرار داده که مقاصد شرعی را بدون سختگیری و مشقّت برای مسلمان بیان نموده است.
دکتر قرضاوی، بیان میکند مذهبش مذهب «اعتدال و میانهروی» یا همان منهج «متوازن و متعادل» است.
تعریف نقد: بررسی و ارزیابی در مورد سنجش قراردادن یک اثر یا یک شخص یا یک طرح و یا یک سازمان و نهاد...
در نقد هم به نقاط ارزنده و مثبت توجّه میشود و هم به نقاط ضعیف و مشکلآفرین.
*معمولاً انسانها و سازمانها، افرادی که نقدشان میکنند را دوست ندارند. حال اینکه نقد نیروی عظیمی است و انسان و سازمانها را به سوی تکامل میکشاند و اگر از تو و سازمانت نقد نمیشود مطمئن باش که در راه اشتباه هستی. یا عدّهای برای تو خود شیرینی میکنند و یا به حساب نمیآیی.
«دنیا زشتی کم ندارد، زشتیهای دنیا بیشتر بود، اگر آدمی بر آنها دیده بسته بود. امّا آدمی چارهساز است.»[گفتاری از ابراهیم گلستان در فیلم خانه سیاه است]
تردیدی در حجم زشتیها و بدیهایی که جهان را آکندهاند وجود ندارد، اما تنها زمانی میتوان از انبوههی زشتی و تاریکی کاست که به چشمی زیبابین آراسته بود.
همهی ما خوب میدانیم که این جمله در کجا و در چه زمانی به کار ما آدمها میآید و با این جمله چه کدورتهایی که کنار گذاشته شده و بین چه آدمهایی که صلح و آشتی دوباره برقرار شده، اما همیشه این جمله کاربرد ندارد.
ابن حبان در کتابش (حدیث شمارهی ۶۷۱۰) با سندی صحیح از ابوموسی اشعری روایت میکند که رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ فرمود: «إِنَّ بَیْنَ یَدَیِ السَّاعَةِ الْهَرْجَ»، قَالُوا: وَمَا الْهَرْجُ؟ قَالَ: «الْقَتْلُ»، قَالُوا: أَکْثَرُ مِمَّا نَقْتُلُ؟! قَالَ: «إِنَّهُ لَیْسَ بِقَتْلِکُمُ الْمُشْرِکِینَ، وَلَکِنْ قَتْلُ بَعْضِکُمْ بَعْضاً»، قَالُوا: وَمَعَنَا عُقُولُنَا؟! قَالَ: «إِنَّهُ لَتُنْزَعُ عُقُولُ أَهْلِ ذَلِکَ الزَّمَانِ» (پیشاپیش قیامت هرج و مرج فراوان گردد.
تعریف روشنفکری: ابتدا به جای این که روشنفکری را تعریف کنیم ـ که به گمان بنده، تعریف روشنفکری مثل تعریف بسیاری از مفاهیم دیگر متداول در زبان فرهنگی ما امکانپذیر نیست ـ چاره ای جز این نیست که باید از روشنفکری تعیین مراد کرد ؛ مگر این که نفس تعیین مراد را یک نوع تعریف تلقی کنیم؛ ....
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل