إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

دین و اندیشه

  • زلزله‌ی اخیر کرمانشاه با بزرگی ۷/۳ ریشتر، افزون بر تحمیل خسارات جبران‌ناپذیر نظیر از دست‌ دادن تعدادی از هموطنان و مجروح شدن چندین هزار نفر و همچنین تخریب بیش از سی هزار واحد مسکونی شهری و روستایی، حاوی درس‌ها و هشدارهای بسیار جدّی برای نظام فنی و اجرایی و مدیریت بحران بود که در این نوشتار به تعدادی از آن‌ها اشاره خواهد شد. ۱- پس از زلزله‌ی کوبه یا زلزله‌ی هانشین ژاپن در ۱۷ ژانویه سال ۱۹۹۵ با بزرگی ۷/۳ ریشتر که یکی از بدترین رویدادهای طبیعی در ژاپن بود، کارشناسان را بر آن داشت که از این رویداد به عنوان یک مدل حقیقی و ارزشمند مطالعاتی در زمینه‌ی شناخت زمین‌لرزه و آثار تخریبی آن در جوامع شهری امروزی و صنعتی استفاده کنند که به موجب آن،‌ تجارب علمی زیادی کسب گردید و موارد زیر را از مهم‌ترین دستاوردهای آن می‌توان برشمرد:

  •  

    رابطه‌ی عذاب الهی با حوادث طبیعی نظیر سیل، زلزله، رانش، خشکسالی و... اصطلاحاً رابطه‌ی «عموم و خصوص من وجه» است.

    رابطه‌ی «عموم و خصوص من وجه» یکی از نسبت‌‌های چهارگانه‌ است. این نسبت میان دو مفهومی برقرار است که در برخی مصادیق همپوشانی و اشتراک دارند، اما هر یک دارای مصادیقی است که به خود آن اختصاص دارد. اگر دو مفهوم «سیاه» و «پرنده» ملاحظه شوند چنین نسبتی میان­‌شان وجود دارد. برخی از مصادیق وجود دارد که هم سیاه است و هم پرنده، همانند کلاغ؛ ولی برخی از پرنده­‌ها مانند کبوتر، سیاه نیستند، چنان‌که برخی از سیاه‌ها همانند ذغال نیز پرنده نیستند.

    به بیان بهتر می‌توان گفت «بعضی از عذاب‌ها زلزله بوده و بعضی از زلزله‌ها عذاب هستند»؛ همچنین «بعضی از عذاب‌ها زلزله نبوده و بعضی از زلزله‌ها نیز عذاب نیستند.»

  •  غالباً‌ به دنبال وقوع حوادثی طبیعی همچون سیل، رانش زمین، خشکسالی، طوفان و تندباد و... بازار دو گونه تحلیل و بررسی بسیار داغ و پر مشتری است و صدای تحلیل منصفانه و میانه‌روانه‌ کمتر به گوش رسیده و یا بسیار ضعیف می‌باشد:

    ١- دیدگاه نخست که کاملاً‌ مادّی‌گرایانه و عاری از رنگ و بوی هدایت ربّانی‌ است، حوادث و رخدادهای مزبور را این‌طور‌ تحلیل و ارزیابی می‌نماید که گویا طبیعت از آدمیان خشمگین است و جام غضبش را بر سر آنان فرو می‌ریزد. در این میان خالقی مدیر و مدبر کاملاً‌ غایب و هیچ نقشی ندارد.

  • حسن ظن

    02 آذر 1396

    ظن: در لغت به معنی گمان بردن و حدس زدن است و به دو شاخه‌ی سوءظن و حسن ظن تقسیم می‌گردد که اولی به معنی بدگمانی و دومی به معنای گمان نیک است.

    نویسنده:
    عبدالعزیز نصیری
  • مصیبتِ مبارک

    01 آذر 1396

     «رخدادها خطِ بطلان می‌كشند بر پيش‌بينی‌ها»؛ این جمله‌ی اول کتاب «انفجار: مارکسيسم و قيام فرانسه» است؛ گرچه به رخدادهای مصنوعِ بشر اشاره دارد اما صدقِ آن بر هر رخدادِ هراس‌ناک و خرابه‌سازی، تعیم‌پذیر است.

    آدمی از روی طبع، از حقيقتِ عجزِ خویش بيشتر از مرگ می‌هراسد و این حقيقت برای او، به‌مراتب نفرت‌انگيزتر از مرگ است. بعضی از حقيقت‌ها همچون «تله» هستند و نمی‌توان پای در آن‌ها نهاد و به دام‌شان نيفتاد. این ما نیستیم که آن‌ها را به چنگ می‌آوریم، بل آن‌ها هستند که ما را گير می‌اندازند.

  • چندی پیش مطلب زیبایی را در اینترنت خواندم که بسی جای تأمل بود و توجه مرا به خود جلب کرد، مطلبی در مورد دوچرخه سواری با خدا که متن آن به شرح ذیل می‌باشد:

  • اندیشمند، مترجم و پژوهشگری سوری؛ جرج طرابیشی در سنّ ۷۷ سالگی (۱۷مارس ۲۰۱۶م) در پاریس درگذشت. از او آثار تألیفی و ترجمه‌ای بسیاری به‌جای مانده است که در حدود نیم قرن کتابخانه‌ی عربی را غنا بخشید. با درگذشت او، روشنفکری عربی یکی دیگر از رهبران خویش را از دست داد تا به کاروان دیگر روشنفکران همترازش همانند محمد ارکون، نصر حامد ابوزید و محمد عابد الجابری بپیوندد.

  • زن هستم و زیبایی‌های عالم را درک می‌کنم و خواستار زیبا زیستن هستم  خدایی که مرا آفرید نهایت جمال و زیبایی را داراست و ضعف و مشکل و خلل و بی نظمی و نبود هدف در طرح و برنامه خلق آفریده‌هایش و اداره آنها از او سر نمی‌زند

  • گذشت

    18 مهر 1396

    وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ
    نیکی و بدی یکسان نیست. ( هرگز بدی را با بدی، و زشتی را با زشتی پاسخ مگوی. 

  •  نام ما مسلمان است اما فقط نمازهای عادت‌وار سرد گونه‌ای که گویی برای رفع مسئولیت، به جای می‌آوریم و روزه‌هایی که فقط معده‌مان از آن رنج می‌برد، را در قاموس عقاید‌مان، انشاء می‌کنیم!