وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ
نیکی و بدی یکسان نیست. ( هرگز بدی را با بدی، و زشتی را با زشتی پاسخ مگوی.  بلکه بدی و زشتی دیگران را) با زیباترین و بهترین شیوه پاسخ بده.  نتیجه‌ی این کار، آن خواهد شد که کسی که میان تو و میان او دشمنانگی بوده است، به ناگاه همچون دوست صمیمی گردد[ فصلت/34]
گذشت و بخشش صفتی الهی است که خداوند این ویژگی را به انسان بخشیده تا او را صاحب کرامت‌های ویژه‌ای گرداند، و جهانی که پر از آشوب و دشمنی است و شیطان‌های جنی و انسی که در تلاشند که جنگ و خونریزی به پا کنند او با این صفت الهی جمعی با محبت و جهانی پر از صلح پدید آورد.
روزی که خداوند قصد داشت برای اولین بار انسان خلق کند ملائک به وی گفتند که می‌خواهی موجودی را خلق کنی که خونریزی در زمین پدید آورد و دشمنی و فساد را در زمین ایجاد کند، خداوند پاسخ داد چیزی را که من میدانم شما نمی‌دانید.
" وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ"
زمانی( را یادآوری کن) که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی بیافرینم( تا به آبادانی زمین بپردازد و آن زیبانگاری و نوآوری را که برای زمین معیّن داشته‌ام به اتمام رساند و آن انسان است.  فرشتگان دریافتند که انسان بنا به انگیزه‌های سرشتی زمینی‌اش فساد و تباهی برپا می‌دارد.  پس برای دانستن نه اعتراض کردن از خدا پرسیدند که حکمت برتری دادن انسان بر ایشان برای امر جانشینی چیست و) گفتند: آیا در زمین کسی را به وجود می‌آوری که فساد می‌کند و تباهی راه می‌اندازد و خون‌ها خواهد ریخت، و حال آن که ما( پیوسته) به حمد و ستایش و طاعت و عبادت تو مشغولیم؟ گفت: من حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید. [ بقرة /30]
بله خداوند به انسان صفتی از صفات رحمت خود را بخشیده که با آن تمام میدان‌های جنگ را به صلح و آشتی تبدیل می‌کند و بذر محبت را در جامعه و در دل‌ها می‌کارد.  شاید این یکی از همان خصلت‌هایی است که خداوند به بشر بخشیده، و با این صفات می‌تواند در جهان نیکی بکارد.
و این انسان با صفاتی که از خداوند گرفته میتواند پاسخ همه بدی‌ها و زشتی‌ها را به نیکی دهد و تمام میدان‌های جنگ و رفتارهای زشت را با اخلاقی شایسته و نیکی پاسخ دهد که در این رابطه رسول الله( صل الله علیه و سلم) نمونه‌ای از آن رفتار نیک را به ما تذکر می‌دهند.
« أَلاَ أُخْبِرُکُمْ بِخَیْرِ خَلاَئِقِ الدُّنْیَا وَالاْخِرَةِ؟ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ وَتَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ وَالاِْحْسَانُ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَیْکَ وَإِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَکَ: آیا شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت خبر ندهم؟! عفو و گذشت از کسى که به تو ستم کرده و پیوند محبت با کسى که‌ از تو بریده و نیکى به کسى که با تو بدى کرده و بخشیدن کسى که تو را محروم کرده است( این‌ها با ارزش‌ترین اخلاق است»
بله از این ویژگی رفتاری به عنوان بهترین اخلاق یاد می‌کند که در این دنیا بذر محبت و دوستی می‌کارد و در روز قیامت سرمایه‌ای در نامه عمل است که با آن در نزد خداوند به شوق می‌آید وبا عفوی که خدا شامل حالش می‌کند ذوقی تمام وجودش را پر می‌کند و بعد از بخشش خدا با حالتی شاد و غیر قابل وصف که تا به حال کسی مثل آن ذوق را ندیده و صحنه‌ای که فقط در قیامت از لذت آن بهره‌مند می‌گردیم.
" فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ:
و امّا هر کس که نامه‌ی اعمالش به دست راست او داده شود،( فریاد شادی سر می‌دهد و) می‌گوید:(‌ای اهل محشر! بیائید) نامه‌ی اعمال مرا بگیرید و بخوانید![ حاقة/ 19] آری ذوقی با تمام وجود، که نتیجه گذشت‌های این دنیای او می‌باشد.
که در دنیا بخشیده وگذشت کرده است، حال در قیامت بخشیده می‌شود، گذشت کرده که مورد گذشت پروردگار قرار می‌گیرد.
صحنه‌های بخشیدن و گذشت کردن در زندگی خیلی از ما اتفاق افتاده و خواهد افتاد که باعث شادی دل‌های زیادی می‌شود و به صاحب این ویژگی هم آرامشی می‌بخشد که باید تجربه شود و لذت آن را چشید، در تاریخ برگ‌های زرینی از این بخشش‌ها وجود دارد، که در سیره پیامبر و یارانش هم شاهد این صحنه ی زیبا هستیم، نمونه‌ای از این گذشت را خداوند از کسی که دوستش دارد را می‌طلبد تا او را از این شوق بندگی سرشار سازد و در قیامت هم جزء برگزیدگان محبت و لطفش گردد، ابوبکر صدیق( رضی الله عنه) در جریان افک کسی از نزدیکانش را می‌بیند که با وجود کمک‌های مالی و معنوی که به وی داشته او نیز در جمع دروغ پردازان قرار می‌گیرد و با منافقین همراه و هم صدا می‌شود، از این عمل وی ناراحت شده و تصمیم به قطع کمک‌های مالی به وی را می‌گیرد، گویا که کینه‌ای از وی در دل می‌گیرد، از آنجا که خداوند ابوبکر صدیق( رضی الله عنه) که مورد لطف و نظر پروردگار قرار دارد و می‌خواهد ما را هم با این داستان از آموزه‌های اخلاق نیکو بهره‌مند سازد به وی متذکر می‌شود.
وَلَا يَأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَالسَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبَىٰ وَالْمَسَاكِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۖ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا ۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
کسانی که از شما اهل فضیلت و فراخی نعمتند، نباید سوگند بخورند این که بذل و بخشش خود را از نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا باز می‌گیرند( به علّت این که در ماجرای افک دست داشته و بدان دامن زده‌اند).  باید عفو کنند و گذشت نمایند.  مگر دوست نمی‌دارید که خداوند شما را بیامرزاد؟( همان گونه که دوست دارید خدا از لغزش‌هایتان چشم‌پوشی فرماید، شما نیز اشتباهات دیگران را نادیده بگیرید و به این گونه کارهای خیر ادامه دهید)، و خدا آمرزگار و مهربان است( پس خویشتن را متأدّب و متّصف به آداب و اوصاف آفریدگارتان سازید). [ نور/ 22]
مشابه این نمونه‌ها در تاریخ زیاد هست که ذکر آن فرصت زیادی را می‌طلبد.
در حقیقت داشتن چنین ویژگی اخلاقی خیلی هم آسان نیست، انسان در اوج خشم و ناراحتی و یا در نهایت ناباوری از طرف مقابل مورد ستم قرار گیرد، در این حال بتواند خشم خویش را فرونشاند و ناراحتی را تبدیل به مهر و محبت کند.
" وَلَمَنْ صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَٰلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ"
کسی که( در برابر ظلم دیگران) شکیبائی کند و( زمام اختیار را از دست ندهد، و با وجود قدرت، از ستمگر) درگذرد( ولی بداند که این عمل باعث گستاخی ظالم نمی‌گردد، این کار او) از زمره‌ی کارهایی است که باید بر آن عزم را جزم کرد و بر آن ماندگار شد. [ شورى/43]
در این حالت اگر بتوانیم زمام امور را به دست بگیریم و خشم و ناراحتی را تبدیل به آرامش کنیم کار بزرگی انجام داد‌ه‌ایم که آتش خشم را با مهر و محبت کنترل کنیم که آثار مخرب دشمنی و آتش خشم دامن گیر خود و اطرافیان مان نشود و نتیجه‌ی آن محبت و دوستی گردد.
" وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ"
و کسانی‌اند که از گناهان بزرگ، و اعمال بسیار زشت و ناپسند می‌پرهیزند، و هنگامی که خشمناک می‌گردند( زمام اختیار از دست نمی‌دهند و پرت و پلا نمی‌گویند و آلوده‌ی گناه نمی‌شوند، و بلکه نفس خود را مهار می‌کنند و بخشم آورندگان را) می‌بخشند. [ شورى/37]
نباید فراموش کرد که هیچ کسی بدون عیب نیست و همه ما لغزش‌هایی داریم و خواهیم داشت که طبیعی است عوامل اطراف‌مان و خصلت‌هایی همچون فراموشی، غفلت، وسوسه و هوای نفس سبب می‌شود که انسان دچار لغزش شود با این وجود همه‌ی کارهای یک فرد نمی‌تواند نیکو باشد و گاهی اوقات آسیب‌هایی به خود و اطرافیان وارد می‌کند.
و گاهی عصبانیت و خشم و یا جهل فردی سبب آسیب‌های مختلفی در زندگی و یا جسم ما شده که موجب از دست دادن عزیز شده و یا قسمتی از بدن ناقص شده که در شرع و قانون الهی اجازه قصاص به ما داده شده است که فرد ضارب به همان اندازه که آسیب وارد کرده قصاص شود. 
و اگر در چنین شرایطی قرار گرفته و توان گذشت داشته باشیم و بتوانیم فرد مورد نظر را ببخشیم و از قصاصش صرف نظر کنیم، شک نداشته باشیم که بر اثر این گذشت خداوند صلح و آشتی را در محله و خانواده‌های مان ایجاد می‌کند.
وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ ۚ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ ۚ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ
و در آن( کتاب آسمانی، تورات نام) بر آنان مقرّر داشتیم که انسان در برابر انسان( کشته می‌شود) و چشم در برابر چشم( کور می‌شود) و بینی در برابر بینی( قطع می‌شود) و گوش در برابر گوش( بریده می‌شود) و دندان در برابر دندان( کشیده می‌شود) و جراحتها قصاص دارد( و جانی بدان اندازه و به همان منوال زخمی می‌گردد که جراحت وارد کرده است اگر مثل آن جراحات ممکن گردد و خوف جان در میان نباشد).  و اگر کسی آن را ببخشد( و از قصاص صرف نظر کند)، این کار باعث بخشش( برخی از گناهان) او می‌گردد.  و کسی که بدانچه خداوند نازل کرده است حکم نکند( اعم از قصاص و غیره) او و امثال او ستمگر بشمارند. [ مائده/45]
و در قیامت هم خواهی دید که این بخشیدن‌ها مورد لطف ویژه‌ی خدا قرار گرفته که در آیه به" کفارة له" ذکر شده، چه بسا این بخشیدن کفاره کل گناهان فرد بخشنده باشد که در مقابل عفو و بخشش خداوند بسیار ناچیز است، خداوند الرحمن، الرحیم، العفو و الغفور...  در روز قیامت بخاطر این ویژگی اخلاقی خاص و بخشش ویژه، نامه عمل او را در آن سرای با تمام صفات نیکویش مورد بررسی قرار می‌دهد و چه بسا در عوض آن بخشش تمام گناهانش را تبدیل به نیکی کند. 
نیک سرشت بودن در این دنیا آثار ویژه دارد و در آن سرای هم لطف خدای را که نیاز همه ما هست را در پی خواهد داشت.
جالب خواهدبود که برای نمونه از سیره یاران رسول خدا هم در این جا ذکر شود
سه برادر مردی را نزد امیرالمنین عمر( رضی الله عنه) آوردند و گفتند اين مرد پدرمان را کشته است.
 عمر ابن خطاب( رضی الله عنه) به آن مرد فرمودند: چرا او را کشتید؟
آن مرد عرض کرد: من چوپان شتر و بز و...  هستم.  يکی از شترهايم شروع به خوردن درختی از باغ پدر اين‌ها کرد پدرشان شتر را با سنگ زد و شتر مرد، و من هم همان سنگ را برداشتم و با آن به پدرشان زدم و او مرد.
امیرالمونین فرمودند: حد را بر تو اجرا مي‌کنم. آن مرد گفت: سه روز به من مهلت بدهيد.
پدرم مرده و برای من و برادر کوچکم گنجی به جا گذاشته پس اگر مرا قصاص کنید آن گنج تباه مي شود، و برادرم هم بعد از من تباه مي‌شود.
امیرالمومنین فرمودند: چه کسی ضمانت تو را مي‌کند؟
آن مرد به مردم نگاه کرد و گفت: اين مرد!
امیر المؤمنین فرمودند: ‌ای ابوذر آيا ضمانت اين مرد را مي‌کنی؟
ابوذر(رضی الله عنه) عرض کرد: بله
عمر ابن خطاب( رضی الله عنه) فرمود: تو او را نمي‌شناسی و اگر فرار کند حد را بر تو اجرا مي‌کنم!
ابوذر( رضی الله عنه) عرض کرد: من ضمانتش مي‌کنم.
آن مرد رفت و روز اول و دوم و سوم سپری شد... و همه مردم نگران جاری شدن حد بر ابوذر( رضی الله عنه) بودند.
سرانجام آن مرد اندکی قبل از اذان مغرب آمد و در حالي که خيلی خسته بود، به نزد خلیفه‌ی مسلمانان آمد وعرض کرد: گنج را به برادرم دادم و اکنون تسلیم فرمان شما هستم تا بر من حد را جاری کنید. خلیفه‌ی مسلمانان فرمودند: چه چيزی باعث شد تا برگردی درحاليکه مي توانستی فرار کنی؟
آن مرد گفت: ترسيدم که "وفای به عهد" از بين مردم برود.
امیرالمومنین از ابوذر(رضی الله عنهما) سوال کرد: چرا او را ضمانت کردی؟
ابوذر( رضی الله عنه ) گفت: ترسيدم که "خیر رسانی و خوبی" از بین مردم برود.
پسران مقتول متأثر شدند و گفتند: ما از قصاص او گذشتيم...
عمر ابن خطاب(رضی الله عنه) فرمود: چرا؟
گفتند: مي‌ترسيم که "بخشش و گذشت" از بين مردم برود.
قطعا شک نکنید وقتی خداوند مارا خلیفه خود در زمین می‌نامد و صفات خود را به ما می‌بخشد، به همان مقدار که صفات پروردگارمان را در خود داشته باشیم و در زندگی به کار ببریم، به همان میزان مورد توجه خداوند قرار می‌گیریم.
انتخاب ویژه‌ای است و قطعا نتیجه ویژه هم دارد و خواهد داشت.
ما می‌توانیم صفات الهی را انتخاب کنیم و آن را در زندگی خویش و رفتار خود به کار گیریم و نتیجه‌ی آن هم در زندگی و هم در قیامت موقع ملاقات پروردگارمان شاهد باشیم.
و یا می‌توانیم صفات شیطانی و هوای نفس خویش را داشته و زندگی ناسالم و کشمکش‌های فراوان داشته که نمونه‌های زیادی از آثار بد آن همچون آشوب، فساد اخلاقی و رفتاری را دیده‌ایم که چگونه پایه‌های زندگی را سست کرده و چه دشمنی‌ها و خونریزی‌ها و جنگ‌های قبیله‌ای و قومی و مذهبی و ملی بوجود آورده است.
گاهی اوقات فراموش می‌کنیم که داشتن صفاتی که از حسن خلق خدا به ما بخشیده می‌توانیم زندگی در صلح و صفا و صمیمیت داشته باشیم و این کوتاه آمدن و چشم پوشی پایه‌های زندگی را محکم کرده و فرزندانی صالح از ما متولد خواهد شد.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ۚ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
ای مؤمنان! قطعاً بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند.( شما را از راه خدا باز می‌دارند، و از عبادت و طاعت سست می‌گردانند) پس از ایشان خویشتن را بر حذر دارید. اگر عفو کنید و چشم پوشی نمائید و ببخشید( خدا هم شما را مشمول عفو و مرحمت و مغفرت خود می‌نماید) چرا که خداوند بخشاینده‌ی مهربان است.[ تغابن/14]
خانواده که به سهم خود سازنده جامعه هست بایستی بیشتر از نعمت و صفت الهی گذشت بهره‌مند باشند و برای حفظ کیان خانواده با دارا بودن حقی از خواسته‌های خویش کوتاه آمده و در مقابل بعضی ناملایمات و رنج‌های حاصله که در زندگی می‌بیند از حق خود بگذرد و با صفت گذشت و رحمت زندگی کند؛ حتما خداوند آرامش و صلح را در خانواده ایجاد می‌کند و آن زمان هست که شاهد خواهیم بود که از در کنار هم بودن به آرامش خواهیم رسید که در هیچ کجا مثل آن را نخواهیم دید.
" وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ"
و یکی از نشانه‌های( دالّ بر قدرت و عظمت) خدا این است که از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفرید تا در کنار آنان( در پرتو جاذبه و کشش قلبی) بیارامید، و در میان شما و ایشان مهر و محبّت انداخت( و هر یک را شیفته و دلباخته‌ی دیگری ساخت، تا با آرامش و آسایش، مایه‌ی شکوفائی و پرورش شخصیّت همدیگر شوید، و پیوند زندگی انسان‌ها و تعادل جسمانی و روحانی آنها برقرار و محفوظ باشد).
 مسلّماً در این( امور) نشانه‌ها و دلائلی( بر عظمت و قدرت خدا) است برای افرادی که( درباره‌ی پدیده‌های جهان و آفریده‌های یزدان) می‌اندیشند.[ روم/ 21]
حال با توجه به آنچه به تحریر نگاشته شد و با توجه به اهمیت همبستگی و عطوفت و مدارا در زندگی بشر و در میان خانواده‌هایمان؛ انتخاب کنیم.
گذشت یا دشمنی.؟