آن اندازه که به ما القاء شده که با یهودیان در ستیز باشیم، به همان اندازه علّت ستیز و بیزاری ما نسبت به یهود، به ما و فرزندانمان القاء نشده است و همین امر سبب شده که تلاش و کوشش ما آنچنان که لازم است نتیجه ندهد و بسیاری از مسلمانان در سطوح مختلف اجتماعی نسبت به قضایای مختلف اسلامی از جمله فلسطین و بیتالمقدس که نخستین قبلهگاه مسلمانان است، بیمبالات و بیتفاوت باشند و حتی گاهگاهی نیز به اصطلاح آب به آسیاب دشمن بریزند.
بنابراین وظیفه اساسی ما در وهله اول آن است که به طور شفّاف و صریح علت بیزاری و دشمنی خود را نهتنها برای فرزندانمان، بلکه برای تمام جهانیان بیان کنیم و سپس راه مبارزه منطقی را با آنان در پیش بگیریم.
سؤالاتی که در این راستا میتوان مطرح کرد این است:
اگر به زبان دینی، شایسته است که «مؤمن «دقیق النظر» (ریزبین) باشد؛ جز به استواری سخن نگوید؛ بر ظن و گمانهزنیهای بیوجه خود دامن نزند؛ در جبههگیریها جانب پارسایی (تقوا) و بیطرفی (انصاف) را فرو نگذارد؛ «گوش» باشد، بیش از آنکه «زبان» باشد و برای فهم و عمل به بهترینها مجاهدت کند؛ کلامش متین، نرم و دلیلمند باشد؛ با هر تصمیم تفکّر نماید و در عاقبت هر عمل اندیشه کند؛ ژرفاندیش باشد و ظواهر امور فریبش ندهد. از ریشهیابی (تفقّه) در امور بازنایستد؛ دانشهای اکتسابی (علم المسموع) را بیبهره از دانشهای طبیعی و سرشتین (علم المطبوع) فرانگیرد؛
برادر و خواهرم!
تا بحال به این موضوع فکر کردهایم که آیا حیایی که در دین ما مورد بحث قرار گرفته است فقط مختص زنان میباشد؟ آیا بنظر شما حیا در اجتماع ما واژهای بیکانه نیست؟
بردهداری در حقیقت شکل افراطی نابرابری اجتماعی است که در آن بعضی از انسانها به عنوان دارایی در تملک دیگران قرار میگرفتند، برده( slave) از ریشه اسلاو (slav ) است،
اسلام نامی آشنایی است که از چهارده قرن پیش تاکنون بر سر زبانهاست؛ عنوانی است برای حقیقتی قدیمی که همراه با آفرینش جهان پا به عرصه گذاشت، با زندگی بشر درآمیخت و به هم و غم و هدف اصلی دعوت تمام پیامبران الهی تبدیل شد؛ پیامبرانی که آمده بودند تا دست آدمیان را بگیرند و در دست آفریدگارشان قرار دهند و به آنان بیاموزند که هدف از آفرینش چیزی جز عبادت و بندگی پروردگار قادر و متعال نیست:
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿٥٦﴾ مَا أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ ﴿ذاریات/٥٧﴾
«و جن و انس را جز برای آنکه مرا بپرستند، نیافریدهام؛ از آنان رزقی نخواستهام و نخواستهام که به من خوراک دهند.»
حج یعنی سفر از خود به خدا – یعنی سفر از پوچی به هستی یا ترک خواهشهای نفسانی و لذتهای زود گذر و ترک دشمنیها و کدورتها. یعنی رسیدن به معنویات و هستیها و رسیدن به اصل وجود یعنی ترک حب پست مقام و ثروت.
شاید این مثل معروف را شنیده باشید که "فقر که از در وارد شود ایمان از پنجره فرار میکند"،بله واقعا بجا گفتهاند چون نداری در این دنیای پر هیاهو و وابسته به تجملات دلی مؤمن و قانع را میطلبد که صبورانه انتظار بکشد و زندگی و زیبایی آن را در این دنیا خلاصه نبیند
در مکتب اسلام، امنیتی که در پرتو آن انسان بتواند علاوه بر تأمین زندگی دنیویاش پایههای کمال معنوی را به سلامت طی کند، مدنظر است. بدون شک تأمین امنیت شهروندان به طور کامل، تنها از عهدهی دولت برمیآید،
الگوی حاکمیت استخلافی با مجموعهای از تنشها و ناکامیها و سرانجام هبوطی دیگر به پایان رسید: وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَىٰ كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ﴿ص/٣٤﴾ «قطعاً سلیمان را آزمودیم و بر صندلیاش کالبدی را انداختیم، آنگاه به درگاه خدا برگشت» سلیمان به عنوان یک جانشین خدایی به خاطر تواناییهایش از کش و قوسها، کشیدگیها، تنشها و تیرگیهای فراوانی رنج برد، چون قدرتش همهی موجودات مرئی و نامرئی، بشری و غیر بشری، طبیعی و فوقالعاده را فرا گرفت. برنامهها و سازوکارهای سلیمان محکی برای تجربیات مطلق و کامل انسان هنگام چیرگی بر هستی و پدیدههایش بود.
حقوق شهروندی مجموعهای از حقوق و امتیازاتی است که در نظام حقوقی یک کشور به شهروندان آن با لحاظ دو اصل کرامت انسانی و منع تبعیض در جهت فراهمسازی رشد شخصیت فردی و اجتماعی آنها تعلق میگیرد.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل