اشاره: با آمدن مباحث علوم اسلامی به میان مردم و مطرح شدن این مسائل در میان آنها سؤالات و پرسشهایی را با خود به سطح جامعه کشانده است و برای عدهای شبهاتی را مطرح ساخته و جنگ و جدلهایی را آفریده است، آن چه در پی میآید، مجموعهای از پاسخهایی است که در زمینهی مسائل اصول فقه مطرح گردیده و استاد و دانشمند بزرگوار ملا محمد عزیزی مشهور به ملا محمد بردهرهشی بهطور خلاصه بدانها پاسخ داده شده است، امید میرود که همگان را سود رساند و باعث رفع ابهامات و اشکالات در این زمینه گردد.
محمود ویسی
نهایت خواست و ارادهی انسان برای رسیدن به چیزی را همت گویند. و ارزش هر انسانی در گرو میزان همت و بزرگی هدفش در زندگی میباشد.
و ارزشمندی زندگی، تنها در تلاش هدفمند آن نهفته است و صرف تحرک و جنبندگی علامت زندگی و حیات نیست بلکه زندگی عبارت از اخذ، تبدیل و عطاء است.
اخذ آنچه را که مفید است و تبدیل آن به أحسن و نیکوتر و عطای آن به دیگران یعنی خودسازی و دیگرسازی، یعنی [ أصلح نفسک و ادع غیرک] ، مجد و بزرگوایای از آن کسانی است که جدیت و تلاش میورزند و پیشرفت و تکامل، از آنِ عاملین مخلص است نه افراد ناتوان و بدبین و برکت مقرون حرکت است و مرداب بودن، مُردن است.
الحمد لله رب العالمین و الصلوة و السلام علی خیر خلقه محمد و آله و صحبه اجمعین و من دعا بدعوته الی یوم الدین آمین «اما بعد» خواهر و برادر داعیهام لازم وضروری است بر این نکته واقف باشید که آشنایی با قواعد فقهی یکی از مسائل مهم و ضروری است که باید در ارائه مسیر دعوت از آن بهرهمند شده و بدان تمسک جوئید در عین حال باید دانست قبل از آشنایی با آن قواعد و مفاهیم آنها توجه به نکات ذیل از واجبات است:
نویسنده: محسن نیکخواه_ مریوان*
لازم است مطلب خویش را با پیش فرض وجود روشنفکرانی در عرصه فعالیتهای فکری جامعه خویش آغاز کنم هر چند بر اساس مطالب منتشر شده درمطبوعات (نه بر اساس صرف وجود بعضی از مفاهیم، دانشها و آرزوها در ذهن افراد) میتوان ادعا کرد که ما اطلاً روشنفکر نداریم یا بسیار انگشت شمارند. برای اثبات این مدعا میتوان به طور خلاصه به وجود مبانی و پیش فرضهای ایدئولوژیک در روش و محتوای اندیشه، عقل اقتباسگرا، عدم توانایی در تئوریزه کردن افکار و اندیشهها، عدم توانایی در تطبیق مبانی تئوریک اقتباس شده بر واقعیت جامعه خویش، جانبداری غیرتحلیلی و احساسی از دستهبندیهای مختلف سیاسی، نقادی عاطفی و عدم تخصص در سوژههای مورد پژوهش (البته تخصص نه به معنای مدرک) و... اشاره کرد.
بحث ایدئولوژی از جهات عدیده به علم جامعهشناسی یا به علم شناسی مربوط میشود. ایدئولوژی در معنای ساده و لفظیاش، عبارت است از «علم به عقیده» یا «عقیده شناسی». این اصطلاح از بدو پیدایش، با نوعی طعن و ذمّ همراه بوده است. «ایدئولوگ»، فردی خیالپرور محسوب میگردیده است که به اندیشههای پنداری بریده از واقعیت خود دل خوش میساخته است. بعدها تقریباً همین معنا از ایدئولوژی در مکتب مارکس وارد گردید و با تحلیلی فلسفی-جامعهشناختی در هم آمیخت و مورد استفاده مارکس قرار گرفت. مارکس، «ایدئولوژی» را با «شعور یا وجدان کاذب» برابر دانست.
وجود تضارب آرا در متن جامعه خصوصاً در محیطهای دانشجویی یکی از نشانههای پویایی و بالندگی هر جامعهای است. جامعههایی که اندیشیدن در آنها در محدوده یک یا دو پارادایم قرار دارد نشان از رکود اندیشه میدهد.
چنین جامعههایی گرفتار ستمکاری در اندیشه شده و آنچه در میان آنها به عنوان اندیشیدن نامبرده میشود در واقع تقلید یا ترجمه دیگران است. اما در جامعههای زنده و پویا تضارب اندیشه در تمامی ابعاد فکری و عقیدتی و ایدئولوژیکی و سیاسی و غیرهاش موج میزند.
1. حقوق بشر از مهمترین، فراگیرترین و مطرحترین مباحث هفتاد سال اخیر جوامع انسانی است تا آنجا که رعایت ضوابط آن به کلیدیترین محور سنجش سلامت، پیشرفت و توسعهیافتگی جوامع تبدیل شده است و نقض آن موجهترین عامل یا بهانه محکومیت رژیم ناقض به شمار میرود. فارغ از قواعد حقوق بینالملل،حقوق بشر تواسته است در صدر در خواستها ومطالبات جنبشهای جوامع در حال توسعه در کشورهای پیرامونی قرار گیرد. برخورداری از قراردادهای معتبر بینالمللی از قبیل اعلامیه جهانی حقوق بشر(مصوب
سخن در باب تعریف دین امر دشواری است و تعدد تعریف و اختلاف نظر پیرامون آن ناشی از همان دشواری تعریف دین است. گفتار حاضر کوششی است برای بیان نسبت و رابطهی میان دین و شریعت و آثار ناشی از آن است.
دستهای از تعاریف، دین را به طور کلی مدنظر قرار میدهند. از جمله اینکه دین را به اعتقاد به خدایی همیشه زنده که بر جهان حاکم است معنا میکنند. یا اینکه دین در واقع متشکل از مجموعهای از اعتقادات، اعمال و احساسات فردی و اجتماعی است که حول مفهوم حقیقت غایی سامان یافته است.
درباره ثبوت و دلالت این حدیث سخن بسیار میتوان گفت:
الف- مهمترین مطلب در این مورد آن است که حدیث یادشده علیرغم موضوع اهمیت آن، در«صحیحین» نیامده و شاید این خود، نشانهای باشد بر این که از دیدگاه مسلم و بخاری این حدیث شروط صحت را نداشته است.
این که «صحیحین» همهی احادیث را یکجا دربر ندارند بلکه احادیث صحیح دیگری غیر از آنچه در این دو کتاب آمده وجود دارد البته مطلب درستی است، اما این نکته را نباید فراموش کرد که مسلم و بخاری مصمّم بودهاند که هیچ کدام از ابواب حدیثی را فرو نگذارند، حتی اگر به نقل یک حدیث هم که شده آن باب را ذکر کنند.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل