إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

دین و اندیشه

  • حج

    24 آذر 1387

    خداوندگار هستی انسان را در اصل خلقت ترکیبی دوگانه بخشید. خاک را ماده اولیه‌ی آفرینش او قرار داد «ولقد خلقنا الانسان من سلالة من طین» و بعد از طی مراحلی از اندازه‌گیری و جدا کردن و تصویر بخشیدن «هو الله الخالق البارئ المصور» از روح خود در او دمید. «و نفخت فیه من روحی». و بدین ترتیب انسان موجودی است که از جهتی تمایل به زمین و ماده دارد و از دیگر سو تعالی‌طلب و خدائی است بدین خاطر در جهان هستی بر سایرین ویژه و ممتاز گشت و صاحب کرامت شد. «ولقد کرمنا بنی آدم».

  • هر سال در زمان مشخص و در ایام معدود، مسلمانان جهان از هر گوشه و کنار این جهان از هر نقطه از نقاط این کره خاکی به فرمان جاودانه پروردگارعالمیان خطاب به ابوالأنبیاء اسوه ی توحید و تقوا، ابراهیم بت شکن که «و أذن فی الناس بالحج یأتوک رجالاً و علی کل ضامر یأتین من کل فج عمیق» دعوت و فراخوان و اذان ابراهیم را اجابت نموده و لبیک گویان در کنگره عظیم سالانه حج ابراهیمی شرکت جسته و پروانه وار پیرامون شمع کعبه جمع می آیند.

  • محسن آرمین

    امروز: اگر در بررسی جایگاه آزادی در اسلام به جستجوی کاربرد لفظ آزادی و یا معادل‌های آن در متون اسلامی بسنده کنیم راه خطا رفته‌‏ایم، آزادی یک مفهوم و مقوله جدید است بنابراین در بررسی نسبت دین و آزادی به مفهوم جدید نباید خود را محدود به بحث واژه‌ شناسی کنیم. به گزارش سایت امروز محسن آرمین که به مناسبت روز آزادی بیان در انجمن اسلامی دانشجویان پردیس دانشکده‌‏های فنی با موضوع نسبت "اسلام و آزادی از نظر قرآن" سخن می‌‏گفت،با بیان این مطلب تاکید کرد:‌ در گذشته آزادی در معنایی متفاوت با معنای جامعه شناختی و امروزین آن نبود. این واژه در زبان فارسی و عربی عمدتاً به دو معنای حقوقی یعنی آزادی در برابر بردگی و معنای اخلاقی یعنی آزادگی و شرافت و بزرگی به کار رفته است.

  • همه چیز با کندن تو از خودت، از زندگی‌ات و از همه علاقه‌هایت آغاز می‌شود. مگر نه در شهرت ساکنی؟ سکونت، سکون؟ حج، نفی سکون، زندگی چیزی که هدفش خودش است یعنی مرگ که نفس می‌کشد، ‌حج، بودن تو را که چون کلافی سر در خویش گم کده است، باز می‌کند، این دایره بسته، با یک " نیت انقلابی "، باز می‌شود، افقی می‌شود، راه می‌افتد، در یک سیر مستقیم، هجرت به سوی ابدیت، به سوی دیگری، به سوی " او"

    هجرت از خانه خویش به "خانه خدا"، "خانه مردم"!

  • نویسنده: محسن کدیور

    تزویر شعبی دارد. مهمترین شعبه‌ی آن دروغ است. دروغ در همه‌ی ادیان و آئین‌‌ها مذموم و ناپسند است. از یک جامعه‌ی دینی انتظار بیشتری می‌رود که صداقت را رعایت کند و از کذب و دروغ و خلاف واقع به دور باشد. اما متأسفانه به نظر می‌رسد ما (ایرانیان، مسلمانان و شیعیان) در مقایسه با دیگران نه تنها راستگوتر نیستیم، بلکه چه بسا گفته شود که سوگوارانه ما بیشتر دروغ می‌گوئیم. فراوان می‌شنویم که این دروغگوئی هم در روابط شخصی، هم در روابط خرد و کلان اجتماعی قابل لمس است. هم در خانواده و جامعه کم و بیش به هم دروغ می‌گوئیم و دروغ تحویل می‌گیریم، هم در منظومه‌ی دولت-ملت فراوان دروغ می‌شنویم. از آمارهای خلاف واقع اقتصادی که گاهی منجر به کناره‌گیری چند وزیر شده اما همچنان از بلندگوهای رسمی بر آنها اصرار می‌شود، تا دروغگوئی یک وزیر در جریان مدرک دانشگاهیش در زمان رأی اعتماد از مجلس، یا اظهار نظرهای خلاف واقع برخی مقامات قضائی که علی القاعده باید دادستان عموم باشند و بالاخره از ادعاهای بلندپایه‌ترین مقامات سیاسی که از شنیدن آنها، یک لحظه از خود می‌پرسیم که نکند شهروند سوئیس بوده‌ایم و خودمان خبر نداشته‌ایم، از قماش اینکه ایران آزادترین کشور دنیاست. نه در اقتصاد و بازارمان اصل بر صحت و صداقت است، نه در اداره و سیاستمان.

  • خدایا از تو صحبت می‌کنم که روح انسانی را در جسدم نهادی و مرا به انسان تبدیل کردی برای اینکه در روی خاک با امتیاز و خصوصیت انسانی زندگی کنم هرچند زمینه مساعد نیست اما من از تو تعریف می‌کنم چون به من نعمت داده‌ای از تو تعریف می‌کنم که به من زبان داده‌ای تا آنچه را که در دلم می‌گذرد بگویم هر چند که اوضاع مساعد نیست که تعبیر آنچه در دلم می‌گذرد بگویم تو را ستایش می‌کنم که از محبت مادر برخوردارم کردی هرچند از زبان او محرومم خدایا تو را ستایش می‌کنم که به من عقل دادی تا خوب و بد را از هم تشخیص بدهم و از هم تشخیص دادم از تو خیلی ممنون هستم خدایا اما نمی‌گذارند که آن را اجرا کنم و به آن عمل کنم. (حاضرین در مسجد احسنت- الله اکبر)

    نویسنده:
    استاد ناصر سبحانی
  • بر سبیل مقدمه
    سال ۱۳۵۴ خورشیدی بود .برای دیدار دوستان و بستگان از انگلستان به ایران آمدم. سفری هم به خراسان رفتم. آن روزها ولیان نایب‌التولیه‌ی آستان قدس بود و برای ایجاد فضای باز دست به تخریب بناها و بازارچه‌های اطراف حرم برده بود.

  •  بی‌هیچ تردید آثار ادبی از تراوشات ذهنی صاحبان ایده در می‌آید، ذهنیت انتقادی روشنگرانه می‌تواند مکاسب مفیدی را به جامعه انسانی عرضه کند اما یک ادیب می‌تواند جازم هم باشد و با توجه به پایبندی به یک ایدئولوژی هر آنچه دارد در جهت توجیه و تعمیق همان ایدئولوژی نماید. ایدئولوژی در چرایی باید‌‌ها و نبایدها آرمان خود را سرفراز و دیگر آرمان‌‌ها را مطرود می‌بیند. نویسنده‌ی سر سپرده به ایدئولوژی کم نه به ورطه افراط و تفریط می‌غلتد و ممکن است بسیاری از آرمان‌‌های انسانی را فدایی همان ایدئولوژی نماید.

  • صلاح‌الدّین بهرامی

    این بحث مبتنی بر پیشفرضی است که بر اساس آن، انسان موجودی است متشکل از نیرویی بالقوه به نام «اراده» و ابزارهایی برای بالفعل نمودن این قوه که شامل محیط فیزیولوژی خود (بدن) و محیط طبیعی خارج از خود می‌شود. اراده انسان با عطف به متعلقش به فعلیت می‌رسد و تحقق می‌یابد؛ یعنی بسته به کاربرد اراده در بعدی از زندگی – چه روانی و مادی – اراده‌اش در آن مسیر محقق می‌شود.

  • صلاح‌الدین بهرامی

    اخلاق؛ بدانگونه که تابحال با آن مواجه بوده‌ایم، از اساس منتفی است و خوب و بد بودن جز انقطاعی موقعیتی و تداخل آن با ظرفیت‌های ذهنی که یا به صورت خوشایند(نومن خوب) یا ناخوشایند (نومن بد) جلوه گر می‌شوند، معنای دیگری ندارند. معنای یک مفهوم، در نسبتی است که آن مفهوم با وجود و در نهایت ذهنیت آدمی برقرار می‌کند. که این نسبت با توجه به محتوای شناختی (ساخت ذهنی) فرد – که محصول تجربیات اندوخته شده در اجتماع است – برای وی ترجمه می‌شود. اخلاق با توجه به رویکرد مفاهیم آن – مانند عدالت و ... – مفهومی اجتماعی است که رویکردی انطباقی دارد، یعنی برای تطابق چارچوب وجودی فرد و اجتماع بنیاد نهاده شده است. همین رویکرد انطباقی اخلاق است که آنرا با مفهومی به نام «احساس گناه» پیوند می‌دهد.