خداوندگار هستی انسان را در اصل خلقت ترکیبی دوگانه بخشید. خاک را ماده اولیهی آفرینش او قرار داد «ولقد خلقنا الانسان من سلالة من طین» و بعد از طی مراحلی از اندازهگیری و جدا کردن و تصویر بخشیدن «هو الله الخالق البارئ المصور» از روح خود در او دمید. «و نفخت فیه من روحی». و بدین ترتیب انسان موجودی است که از جهتی تمایل به زمین و ماده دارد و از دیگر سو تعالیطلب و خدائی است بدین خاطر در جهان هستی بر سایرین ویژه و ممتاز گشت و صاحب کرامت شد. «ولقد کرمنا بنی آدم».
بعد خاکی انسان سبب گشت در مجموعهای از تمایلات و نیروهای درونی او پیوسته به ماده و حسّ متمایل گردد؛ چنانکه بعد روحی او سبب گشت مجموعهای دیگر از تمایلات و نیروهای درونی او به تزکیه و خدائی شدن بیندیشد.
انسان برای ایجاد تناسب بین این دو نیرو، و برای اینکه در استخدام این نیروها به افراط و تفریط دچار نگردد نیاز به دستگیری و هدایت خداوند دارد. دین حنیف اسلام که مطابق با فطرت انسان ها است، نظر به این طبیعت دوگانه و اینکه انسان از یکسو دچار شرک نگردد و از جانبی دیگر بعد حسی و مادی او نیز دچار إمهال و بیتوجهی قرار نگیرد، کعبه را مرکز حکومت و حاکمیت خود در زمین قرار داده و آنرا اولین خانهی با برکت معرفی کرده است که بمنظور هدایت مردم در مکه قرار داده شده است. «إن اول بیت وضع للناس للذی ببکة مبارکاً و هدی للناس» و زیارت آنرا بر همه مردم واجب گردانید تا به شرط استطاعت به زیارت آن خانه روند. «و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا».
مسافر کوی دوست و قاصد بیتالله الحرام که دل از دیگر قبلهها و جهت ها بریده و روی و دل به محبوب خود بسته است؛ در این سفر ندا و درخواست روح را با پاسخگویی و استجابت امر خدا (لبیک اللهم لبیک) تعالی بخشیده و جسم و تمایلات حسّی خود را با زیارت کعبه در نیایشی رسته از هر شرک و پیراسته از هر نامطلوب اشباع و راضی نموده و بدین ترتیب اگر پای شاعر در گلستان دوست در عشق فرو میرفت مسافر این سفر در لحظه لحظهی این سفر، به شرط خود آگاهی پایش در ایمان فرو میرود و سر تا قدم لبریز از عشق و محبت خداوند می گردد.
در حج به تاریخ پیوند میخوری تاریخی به قدمت عمر تاریخ، تاریخ توحید و شرک. حج یادگار ابراهیم خلیل است. از صفا و مروه، از چاه زمزم به زندگی ابوالأنبیاء ابراهیم خلیلالله میرسی و با اتصال به سلسله انبیاء هویت خود را باز مییابی و در مسیر "شدن" با لمس و درک "بودن" و ریشه در تاریخ داشتن احساس پوچی را از خود دور میکنی و آنجاست که "حاجّ" اگر خدا توفیقش دهد در این سیر "حسی معنوی" از آدم و انسان بودن به "آدمیت" و "انسانیت" میرسد.
در داستان ابراهیم خلیلالله و اسماعیل علیهما السلام اوج و قله تسلیم را مشاهده می کند.
پدر پیر که بعد از ناامیدی و سپری شدن روزگار انتظار در ناباوری خود و همسرش، صاحب فرزند می گردد، آنگاه که فرزند به سن سعی و تلاش می رسد دستوری رمز گونه در قالب یک رؤیا صادر میشود که اشاره به قربانی کردن فرزند دارد. پدر پیر بدور از تمسک به هر تأویل و توجیه ممکن این اشاره را کافی دانسته به استجابت دستور همت می گمارد، لرزان و شتابان ولی قاطع به فرزند خود اعلام میدارد که «إنی أری فی المنام أنی أذبحک» و فرزند نیز مؤمنانه جواب میدهد که «یا أبت افعل ما تؤمر ستجدنی إن شاء الله من الصابرین» اینجا اوج نقطه تسلیم است. پدر و فرزند هر دو تسلیم گشتهاند «فلما أسلما» و این یکی از مهمترین درسهای حج است. سرعت در استجابت و تسلیم مطلق بودن در مقابل خداوند.
"حاج" یاد میگیرد که دینداری شعار نیست، احساس و عاطفهی تنها نیست. بلکه بندگی در میدان عمل ظهور پیدا میکند و در تسلیم و دلدادگی تحقق مییابد.
در حج توجهها، نگاه ها و تمایلات همه به سوی یک نقطه است، همه او را میجویند و او را میطلبند و از جز او بیزاری میجویند. (لبیک اللهم لبیک . لبیک لا شریک لک لبیک، ان الحمد و النعمة لک و الملک لا شریک لک).
حج به یکی از زیباترین تابلوهای نقاشی شبیه است که در ایام حج ترسیم میگردد.
اگر یکی از شروط زیبایی در نزد زیبا شناسان رخ دادن و قرار گرفتن هر چیز در جای مخصوص خود و در زمان مناسب آن میباشد، این شرط در حج فراوان دیده میشود.
حضور انسانها از رنگها، نژادها، کشورها و ملیتهای مختلف در روزهای معین در مکان معین برای انجام اعمالی معین بسیار جذاب و عمیق میباشد.
حضور حجاج در سرزمین عرفه، سرزمین شناخت و آشنایی دارای مدلول واضح اجتماعی و سیاسی است.
مساوات و نفی تبعیض و یکی شدن در شکل ظاهری و در انجام وظائف مشترک، (ثم أفیضوا من حیث أفاض الناس) از جمله پیامهای حج است.
حج بزرگترین تجمع مسلمان ها است که به اندازه عظمت و بزرگی خود دلالت بر اهمیت و ارزش کار جمعی میدهد، تا بیان کند دینداری با جمع ممکن است و رهایی و نجات از مشکلات نیز عملی جمعی میطلبد. و اگر این درس مهم از رهیافت حج نصیب میگشت در شرائط حساس کنونی امت اسلامی که از هر سو دشمنان بر او غالب گشتهاند و در روزگار "جهانی شدن" که مسلمان ها بشدت از هر جهت به چالش کشانده شدهاند، بسیار کارساز و مفید میافتاد...
نظرات
Thank you very much for the nice and sensational article about the haj and its importance in Muslims world. it really touched my heart and i wish if i was among the hojaj.<br /> <br /> with best regards: ebrahim