دکترصلاحالدین خدیو
اشاره: مسئلهی روشنفکری دینی یکی از مسائل مناقشهبرانگیز محافل فکری و روشنفکری ایران در چند سال اخیر بوده است، برخی از اندیشمندان اساساً آنرا امری پارادکسیکال دانسته؛ دینی بودن روشنفکری را امری ابتر میشمارند، عدهای از ارباب معرفتی که دغدغهی دین در عصر جدید را دارند، وجود آن را به عنوان یکی از ضرورتهای تاریخی دوران گذار در جوامع دینی، بل واجبی معرفتی میشمارند. نویسندهی مقالهی زیر، ضمن اشاره به مفهوم روشنفکری دینی به تفاوت علمای دینی جدید و قدیم پرداخته است. هرچند این مقاله در همایش «استاد علاّمه عبدالله احمدیان» در مهاباد ارایه شده است امّا میتوان ادعا نمود که گذشت بیش از دو سال از انتشار این نوشتار، از لطافت و دقایق مضامینِ آن، نکاسته است، امید است مورد استفاده و نقد خوانندگان عزیز اهل نظر قرار گیرد.
مرحوم مهندس مهدی بازرگان
پیغمبر اسلام این فرق را با مبلغین دیگر اعم از ما و سایرین داشته است که خود مؤمن، عامل، مجری و مباشر بوده است و همهی این مراتب در نزد او به همدیگر مرتبط و در همدیگر مؤثر بوده است.
تبلیغ او از ایمان و علاقه و عشق سرشاری سرچشمه میگرفته است. مزدور و مأمور و منتفع نبوده «... وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْرٍ...»[1] دربارهاش صدق میکرده است.
قبل از تبلیغ (بشارت و تنذیر) و قبل از هر مؤمن دیگر خود به آن عمل مینموده، شخصیتش تغییر یافته و شاهد و سرمشق شده است:
«وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا مُبَشِّراً وَنَذِیراً »[2]
جنگ غزه از رویدادهای مهم و انگشت شمار عصر حاضر بود که حد اقل مردم دنیا را از هر نژاد، رنگ، زبان و مذهبی به مدّت 22روز به خود مشغول کرد و هر کدام با توجّه به ظرفیت، خرد، دانش و تخصّصی که داشتند از زوایای مختلف به تحلیل و بررسی آن پرداخته و از آن بهره بردند.
مسعود رحیمپور
انسان، برای آن که به مفهوم پدیدهای نایل آید، باید بتواند متعلق ادراک را به فاهمه وهاضمهی خرد وارد کند، و آن را با بقیهی اجزای خرد خویش سازگار کند، به بیان دیگر، باید بتواند آن موضوع را در قالبهای عقلیای که برای او آشناتر و مفهومتر و معقولترند، بگنجاند، یا دست کم این موضوع جدید را با موضوعات و معقولات پیشینی که نزد خود دارد تناسب بخشد. در غیر این صورت دچار تفرق و تحیر خواهد شد. غرض از معقول سازی همین است. معقول سازی، تنزل دادن یا رفعت بخشیدن به امری است برای رساندن آن به سطح و ارتفاع خرد خویش. تا امروز به طور کلی سه رویکرد مهم نسبت به معقول سازی و فهم دین وجود داشته است.
با توفیقات خداوند متعال 13 نوار اسماء حسنی استاد شهید همانند نوارهای بندگی پس از دو ماه کار به صورت کتابی 320 صفحه ای با رقع وزیری زیر چاپ است که به امید خدا با قولی که داده اند نیمه دوم بهمن به بازار خواهد آمد در ضمناً سه اثر دیگر استاد در دست کار می باشد.
مقصود فراستخواه
مقدمه و روش
روشنفکری دینی، وجود جدید تاریخی در عرصه تحوّلات ایران معاصر است. از یک لحاظ می توان سه رویکرد معرفت شناختی متفاوت برای بررسی روشنفکری دینی را از هم متمایز ساخت که عبارتند از:
1. رویکرد اثباتی
2. رویکرد توجیهی
3. رویکرد توضیحی
این سه رویکرد، پیوستاری تشکیل میدهند که شما هر چه از رویکرد اول به سمت رویکرد سوم میروید به همان میزان از جزمیت معرفت شناختی، فاصله میگیرید. در رویکرد اثباتی، (که رویکردی ماقبل کانتی است) شما وقتی دربارهی «روشنفکری دینی» سخن میگویید، در واقع یا آن را ابطال میکنید (مثل سنتگرایان و بنیادگرایان) و یا اثبات میکنید به این معنا که حقیقت ناب، در نزد آنان (و فقط آنان) است و نه در نزد سایر نحلههای دینی و نه در نزد نحلههای سکولار. در قبل از انقلاب و تا دههی نخست آن، این رویکرد در ایران غالب بود و در این اواخر نیز با همین رویکرد بوده است که برخی، روشنفکری دینی را مفهومی ممتنع از نوع مربع مدور قلمداد میکردهاند و در مقابل، برخی دیگر آن را گزینهی بی بدیل میدانستند.
1. محمد مجتهد شبستری یکی از چهرههای مهم و تأثیرگذار روشنفکری دینی پس از انقلاب است که در باب نسبت میان دین و جهان جدید بسیار اندیشیده است. او در کسوت متألهی که هم دلی در گرو سنت دینی دارد و هم در دستاوردهای کلامیـ فلسفی جهان جدید به دیدهی عنایت مینگرد؛ کوشیده است تا از ربط و نسبت میان مؤلفههای متعدد دین و مدرنیته سراغ بگیرد و مجموعه معتقدات خویش را حول منظومهی سازواری از آنها سامان بخشد.
نویسنده: دلیر عباسی
یکی از پدیدههایی که مربوط به دوران مدرن است و تا قبل از آن نمود چندانی نداشته است، پدیدهی ناسیونالیسم یا "ملّیگرایی" است. «ناسیونالیسم» از واژهی «Nation» از کلمهی لاتین«Natio= ناسیو» و «نیتوس» به معنای «محل زائیده شدن» است.
تا نیمهی دوم قرن هیجدهم میلادی در هیچ یک از دائرةالمعارفهای منتشره در اروپا مفهوم و واژهی نژاد(Rasse) در رابطه با علوم اجتماعی و سیاسی و بررسیهای تاریخی به کار نرفته است. در سرزمینهای اسلامی نیز تا اواخر دولت عثمانی، مسالهی ملّیگرایی به شیوهی امروزی مطرح نبوده است. دکتر حمید عنایت در کتاب سیری در اندیشهی سیاسی عرب مینویسد: « در سراسر مدت تسلط عثمانی تا اوایل قرن بیستم تودههای عرب از آگاهی و غرور قومی بیبهره بودند و در حکومت ترکان برخورد، عیبی نمیدیدند؛ زیرا سلطان عثمانی را حاکم بر حق مسلمانان میشناختند و عصیان بر او را گناه میدانستند» و جالب توجه اینکه به قول اسماعیل احمد باقی در کتاب «دولت عثمانی از اقتدار تا انحلال»، سلاطین عثمانی نیز جزبه نسبت اسلامی خویش افتخار نمیکردند و به ریشهی نژادی و قومی خود به عنوان ترک، هیچ حساسیتی نداشتند و خود را به اسلام و میراث و تمدن اسلامی پیوند میدادند و از قوم گرایی به دور بودند.... زبان خود را نه ترکی بلکه عثمانی مینامیدند.
محمّدتقی فاضل میبدی
اشاره :
رابطهی دین و دولت به طور عام و عملکرد ادیانی که در قالب دستگاه اقتدار خاصی به قدرت سیاسی و اجتماعی رسیدهاند، فصل مهمّی از تاریخ سیاست و تاریخ اندیشهی سیاسی جهان را تشکیل میدهد. کلیسا و دستگاه قدرتی که پاپها در قرون وسطی تدارک دیدند، تجربهی مهمّی بود که شناخت آن میتواند تبعات رابطهی نادرست و نامتعادل بین دین و دولت را نشان دهد. آن تجربه البته برآمده از دستگاه نظری خاصی بود که کلیسا در قالب شریعت مسیح وضع کرده بود. امّا از این نکته نباید غافل ماند که این تجربه میتواند در مورد همهی ادیان صدق کند. مقالهی زیر که توسط آقای محمدتقی فاضل میبدی به رشتهی تحریر در آمده، گامیاست در جهت فهم مجدد آن روزگار و آن تجربه.
دکتر محمدجواد زاهدی*
توسعه محصول عقلانیت است. تجربه غرب صنعتی شده که مفهوم توسعه را به اعتبار وضعیت تاریخی پدید آمده در آنجا می شناسیم، بازگوی آن است که عقلانیت خاستگاه اصلی همه تحولاتی بوده که جباریت و تیرگیهای نفسگیر قرون وسطایی را به روشنایی امیدبخش آزادیهای فردی در جامعه نوین و تمدن بورژوایی بدل ساخت و همه آن آسودگیها و تحولات بعدی را که جهان امروزی از آن بهرهمند است، پدید آورد.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل