سلیم راوشی
کمرویی یک ناتوانی و معلولیت فراگیر اجتماعی است. در هر جامعه درصد قابل توجهی از مردم با این اختلال رفتاری و عامل باز دارندهی رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری از مواقع کمرویی اصلیترین مانع شکوفایی قابلیتها، خلاقیتها و ایفای مسؤلیتها است. کمرویی به یک معنا یک نقیضهی جدی در زندگی فردی و خانوادگی و خسران حیات اجتماعی است. همیشه تودهای از ابرهای تیرهی کمرویی، طلوع خورشید وجود و ظهور استعدادهای نهفتهی خیلی از افراد مستعد و هوشمند را پنهان میکند. جامعه ی اسلامی ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند انسانهایی پویا و کوشا، هوشمند و خلاق، متعهد و مسؤلیتپذیر و متخلق به فضیلتها و شجاعتهای اخلاقی است.
از سال 2003 حکومت بوش و مخصوصا شخص رئیس جمهور دائماً در مورد ترویج دموکراسی در منطقه خاورمیانه حرف میزنند. این در حالی است که در این مدت به نتایج بسیار محدودی دست یافتهاند و این نشان میدهد که ترویج دموکراسی در عراق، اندیشهای چارهساز برای بهانه اشغال و جنگ با عراق بود. کشوری که سیاست خارجی امریکا به استمرار رژیم ستم پیشهی آن را حمایت میکرد کسی که قدرت را در دست خود متمرکز کرده بود و با حمایتهای اقتصادی و امنیتی که داشت انتخابات را به نفع خود تحریف میکرد و مردمش را مورد ظلم قرار میداد و اکنون سران حکومت امریکا دم از ترویج دموکراسی میزنند کاری که تنها به بدنامی خردمندان، رهبران و حامیان دموکراسی برای یک دهه انجامید.
سکوت جامعه بین الملل در برابر فاجعه سردشت، بیشتر از هر مسألهیی زمینه جولان را برای رژیم بعث فراهم کرد. هنوز هم بسیاری معتقدند کشتار و سرکوب کردهای عراق، نتیجه بیتفاوتی جامعه جهانی نسبت به مسأله سردشت بود. دکتر اسعد اردلان حقوقدان و مدرس دانشگاه هم این مسأله را در تئوری تأیید میکند و با توجه به امضای کنوانسیون 1925 از طرف عراق، سکوت جامعه جهانی در برابر این فاجعه را معنادار میداند. البته اردلان مطرح شدن مسأله سردشت در بسته کلی جنگ را هم از دلایل این مسأله میداند. البته پس از گذشت سالها از جنگ و اثبات این حملات، هنوز نظام حمایتی بینالمللی برای قربانیان جنگ ناخواسته وجود ندارد. مشاور حقوقی انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت، بحث ارائه دادخواست علیه دولت عراق برای احقاق حقوق مصدومان شیمیایی سردشت را کماکان مطرح می داند.
وظایف و مسئولیتهای دولت ایران برای کمک رسانی به مصدومان شیمیایی غیرنظامی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در واقع دولت ایران در برابر خدمات رسانی به این شهروندان کاملاً مسئول است و از سوی دیگر وظیفه احقاق حقوق این افراد از کشور مهاجم هم برعهده دولت است. محمدصالح نیکبخت وکیل پایه یک دادگستری با دستهبندی کردن نیازها و خواستههای مصدومان شیمیایی بر این باور است که دولت آن گونه که باید و شاید نتوانسته پاسخگوی این نیازها باشد. در عین حال از عملکرد ان جی اوهای مرتبط هم انتقاد می کند. این وکیل دادگستری درباره اعتراض مصدومان سردشتی به عملکرد کمیسیونهای تعیین درصد مصدومیت، ابطال آیین نامه این کمیسیونها را یکی از راههای پیگیری حقوق فراموششده مصدومان میداند.
همین چند روز پیش بود که مطلب «گزارشی نداریم» در روزنامه به تفصیل از انجام ندادن هیچ گونه پژوهشی درباره آثار مواد شیمیایی به کار برده شده در ایران خبر داد. رئیس پژوهشکده مهندسی و علوم پزشکی جانبازان هم این مساله را تایید و جای خالی این تحقیقات را حس می کند. اما محمدرضا سروش از انجام تحقیقاتی روی نیروی انسانی صدمه دیده در جریان حملات شیمیایی خبر می دهد ولی عبارت «خدا کند اثری نداشته باشد»، در این باره، می تواند نگران کننده باشد. رئیس پژوهشکده از انجام تحقیقات مفصل سخن می گوید که در یکی از آنها به تمام بچههای سردشت رسیدگی شده است. سروش تلاش می کند به هیچ عنوان در مباحث خدمات دهی و کمیسیونهای تعیین درصد مصدومان سردشت وارد نشود، اما از آنجایی که خودش زمانی در این کمیسیونها حضور داشت و الان هم مسئولیت دولتی مرتبط دارد، بحث باز می شود. سروش از طرفی میپذیرد آماری که در کار استفاده می کنند همان آمار 1400 نفره یی است که بنیاد به آنها داده و از طرف دیگر هم آمار کتاب دکتر فروتن را که از آلوده شدن 8500 نفر و تحت مداوا قرار گرفتن 4500 نفر در سردشت خبر می دهد، به عنوان آمار معتبر می پذیرد.
عثمان مزین*
21 سال پیش در عصرگاه روز هفتم تیر سال 66 شهر مرزی و کردنشین سردشت مورد آماج حملات شیمیایی با گاز خردل و تاول زا قرار گرفت. در زمانی که مردمان شهر دارای تجربیات زیادی در هر دو حملات گاه و بیگاه هوایی بودند، به هیچ وجه تجربه و انتظار حمله شیمیایی با آن ابعاد را نداشتند.
آشنا نبودن مردم در مورد نحوه مواجهه با سلاحهای شیمیایی، فقدان مراکز درمانی و تجهیزات دارویی، ناآشنایی مردم با تبعات و آثار گاز خردل، نبود اطلاع رسانی سازمانها و ارگانهای مسؤول، اصابت بمبها به بازار شهر، مناطق پررفت و آمد و مبادی ورودی و خروجی شهر، پناه گرفتن مردم در پناهگاههای موجود و... همه و همه باعث افزایش مصدومان و قربانیان و وخامت اوضاع جسمی، سلامتی، روحی و روانی مجروحان شده است که روز به روز تشدید می شود.
رحیم واحدی*
سردشت بارها مورد تهاجم وحشیانه دشمنان قرار گرفته و حتی دو بار در آتش خشم مهاجمان سوخته و به خاکستر تبدیل شده است. در جریان جنگ خانمانسوز هشت ساله عراق علیه ایران نیز از شروع تا پایان جنگ و حتی بعد از قبول قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل، سردشت بارها به وسیله بمب و خمپاره و توپ از زمین و هوا مورد حمله قرار گرفت. در طول جنگ مردم سردشت کاشانه خود را ترک نکرده و بیشترین صدمات جانی و مالی را متحمل شدند که بزرگ ترین جنایات قرن در سردشت و به مردم مظلوم و بی دفاع این شهر ستم کشیده تحمیل شد، یعنی استفاده از سلاح های غیرمتعارف و کشتار جمعی که در بعدازظهر هفتم تیرماه سال 1366 به روی مردم غیرنظامی شهرمان باریدن گرفت و ده ها تن شهید و هزاران تن نیز از جمله زنان و کودکان و پیر و جوان مصدوم و قربانی این جنایت ضد بشری شدند.
نویسنده: رابرت الیاس نجم
ترجمه از انگلیسی: حیدر کمالیفر
عشق اساسیترین و بالاترین سطحی است که بشر قصد رسیدن به آن را دارد. آیا تصور میکنید کسی که در زندگی به او علاقهمندید و دلبستهاید را؛ دوست دارید؟
آیا دوست داشتن از هرگونه شرطی آزاد است یا اینکه آمیخته است به شرایط و خواستههای گوناگون؟
دوست داشتن بیقید و شرط کدام است و آیا میتوانیم به آن دست یابیم؟
آیا تفاوتی بین دوست داشتن و «حس تمایل» وجود دارد؟
چگونه میتوانیم تشخیص دهیم احساسی که نسبت به کسی داریم از جنس تمایل است یا از جنس عشق؟
چگونه میتوان با رفتن به سطحی از آگاهی عشق خود را پاک و خالص گردانیم؟
اینها بخشی از سؤالاتی است که برای تجربهی حس دوست داشتن بایست مد نظر قرار دهیم.
اشاره: آنچه در پی میخوانید، متن کامل مصاحبهی جواد طباطبایی، فیلسوف و تاریخنگار اندیشهی سیاسی ایران است که دو سه سال پیش با روزنامهی همشهری در تهران انجام شد. روزنامهی همشهری، بخشی از سخنان طباطبایی را به ملاحظات مرسوم و معمول منتشر نکرد. متن زیر دربردارندهی حذفها و بریدهگیهاست. گفتن ندارد که انتشار این مصاحبه در اینجا تنها برای در دسترس گذاشتن متنی است که در دسترس نیست.
یکی از مشکلات بزرگی که دعوت اسلامی معاصر بدان مبتلا شده است؛ عقبماندگی عقلانیت برنامهریزی و سازمانی است که شرع آنرا واجب و زمان آنرا ایجاب نموده است. بسیاری از افرادی که به این بیماری گرفتار میشوند برآنند تا نظمناپذیری خود را موجه جلوه داده و توجیه شرعی نمایند.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل