هفتم اکتبر 2023، رویدادی در شمال باریکه‌ی غزه به وقوع پیوست، که مسیر سلسله رویدادهای  پس از 1948 سرزمین فلسطین را با تغییر ملموسی مواجه کرد؛ دومینوی سرکوب، قتل عام، کوچاندن و آواره‌سازی پس از عبور از هزارتوی دهه‌ها مقاومت فداکارانه‌ی فردی و جمعی، مبارزه‌ی مسلحانه، تکاپوهای حقوقی و مدنی، و بعدها مذاکره و سازش‌، می‌رفت تا هویت سیاسی تا حدود زیادی پذیرفته شده‌ی «اسرائیل» را، از دالان عادی‌سازی با جهان عرب عبور دهد و این کیان ستم‌بنیاد را به جغرافیای سیاسی منطقه بقبولاند؛ پاسخ کینه‌توزانه و ویرانگر رژیم به صاعقه‌ی هفتم اکتبر، و پایداری تاریخ‌ساز پیر و جوان و خرد و کلان «انسان فلسطینی» به یکباره مشروعیت پوشالی ولی فراگیری را که دهه‌ها برای ترسیخ و تثبیت آن تلاش و هزینه شده بود، نه تنها در ظرف عربی و منطقه‌ای، بلکه حتی در کلان پایتخت‌های مغرب‌زمین فروپاشید و غبارهای انباشته‌ی غفلت، معامله و خیانت از روی پرونده‌ی قطور «مسأله‌ی فلسطین» زدوده شد و بار دیگر و شاید زنده‌تر از همیشه، در دستور کار وجدان جهانی قرار گرفت و سازوکارها و نهادهای بعضاً در حال احتضار و رو به زوال بین‌المللی را احیا کرد و با تلاش کنشگرانی از اقصی نقاط جهان، به مصاف اشغال‌گران فرستاد. حتی اتاق بیضی کاخ سفید هم از تبعات زلزله‌ی هفتم اکتبر اثر پذیرفت و مقاومت را، که در تصور اولیه به گذشته سپرده بود، به عنوان طرف اصلی و جدی مذاکره به رسمیت شناخت. 

هزینه‌ی چنین تحول شگرفی البته بالا بود؛ جان‌های پرشمار شهروندان، مجاهدان و رهبران، بخش عمده‌ای از کلان‌زیرساخت‌های حیات انسانی، بخش مهمی از بنیه‌ی فیزیکی جنبش حماس و دیگر جنبش‌های چریکی از بین رفت و در مقابل، ارتش صهیونیستی هم، شمار قابل توجهی از نیروی انسانی، ادوات نظامی و در از هر دو مهم‌تر، شیرازه‌ی شکست‌ناپذیری خود را از کف داد و بازنمایی این فروپاشی، با تصاویر پرتکرار انهدام مرکاوا، با جنگ‌افزارهای ساده‌ی مجاهدان قسام و دیگر مجموعه‌های مقاومت در اذهان جهانیان ماندگار شد. 

توافق کنونی، با توجه به فرایند تحقق متفاوتش، می‌تواند منجر به توقف حمام خون و آغاز روند بازسازی شود؛ دستاورد ارزنده‌ی سلب مشروعیت از کیان غاصب، نیز از این ظرفیت برخوردار است که با هوشیاری رهبران سیاسی مقاومت و تداوم همراهی کشورهای بانی و شریک عرب و مسلمان، منتهی به نتایج ملموس‌تری برای آینده‌ی فلسطین بشود.