از رسانهها شنیدم که اخوان جشن ٩٠ سالگی جماعت را در ترکیه برگزار خواهد کرد و در این نشست برخی از رهبران و شخصیتهای اخوان در حضور جمعی از مهمانان به ایراد سخنرانی و بیان خاطرات و ارائهی فعالیتهای هنری و ادبی خود خواهند پرداخت. با خود گفتم: چه مانعی دارد اگر اخوان بخواهد سالروز تأسیسش را جشن بگیرد؟ بینان این جنبش برای مسلمانان سراسر جهان با خیر و برکت همراه بوده است و کسی نمیتواند این را انکار کند. خداوند متعال به واسطهی دعوتگران اخوان هویّت امت اسلامی را حفظ و با افکار بلند آن حرکت اعتدالی را تقویت کرده است. اخوان با فعالیتهای خود روح مقاومت در کالبد امت دمید و با عواطف و احساسات پاکش روحیهی برادری را در میان امت دوچندان کرد.
چند صباحی است که در رسانههای اجتمای حملات گستردهای علیه جماعت دعوت و اصلاح انجام میشود و با ادبیاتی ناروا و دور از انصاف و حقیقت مورد اتّهام قرار میگیرد، که نشان از عدم شناخت واقعی نسبت به آن است.
علی عزت بیگوویچ مانند کوه مقاوم و دریایی از علم و فرهنگ بود. او سیاستمدار معروف و بزرگ و همچنین مدرسهای از فکر نواندیشی و اصلاحگری بود. در واقع آن مرحوم یکی از روشنفکران مدرن معاصر بود؛ این هم یکی از بارزترین تفاوتهای متمایز وی با سایر روشنفکران دیگر بود.
بگوویچ باتوجه به درک عمیق خویش توانسته بود علم و فرهنگ، فکر و فلسفه را به هم مرتبط سازد و تصویر زیبا از اتّحاد مرتبط ساختن سیاست و جهاد و دولت را درست کند. وی همچنین توانست ملّت مسلمان بوسنی را از ظلم و ستم نجات دهد و در جهت استقلال و بنیان نهادن دولت برایشان اقدام جدّی و عملی انجام دهد.
دوستان خوبم چرا حافظ فرموده: بر لب جوی بنشین و گذر عمر ببین؟
ببینید همه ما به یک اندازه وقت داریم. پس چرا بعضیها به کارهایشان میرسند، وقت اضافه هم میآورند و بعضیها همیشه از کمبود وقت مینالند؟
مرغان پر گشایند و در دل هوا به پرواز در آیند. ماهیان در جویبارها و دریاها شنا کنند و روزی برند و دیگر جانداران در کوه و بیابانند و اسیر خاکدان. الهی! حکمت تو بود که از رحمت تو، هر زندهای را سهمی داد؛ وگرنه همه از این آب و گلند و به این آب و گل زنده.
واژهای بس ملموس و محسوس ولی تا بیکران غریب در ادبیات انفعالیمان، آری این واژه هوشیاریست.
منزلی بین خواب و بیداری؛ نه آدمی را در راحتی خواب تنها میگذارد و نه او را در تکاپوی بیداری گم کرده و به بیراهه میکشاند.
حقیقت این است که خلقت آدمی بر پایهی نسبی بودن بنا شده و این نسبی بودن به محیط اطراف و جامعهاش هم سرایت کرده است. مگر میشود ذات مطلق الهی ساختههای کارخانهی بس بینهایتش را، راکد، ساکن و ایستا آفریده باشد و آنها را در رسیدن به اوج کمال هدایت نکند؟
هوشیاری راه رسیدن به اوج کمال است که هیچگاه پایان نمییابد و آدمیّت همیشه در مسیر آن حرکت کرده به موانع و دستاندازهایی برخورد میکند، متوقف میشود؛
یکی از مؤلّفههای جامعه آرمانی برای نوع بشر، هموار بودن جادهی احقاق حقوق است که بتوان در نهایت به مقصد که همان حق است رسید و حس آزادگی پیرو آن، شعلهی انسانیّت را در وجود انسانها میافروزد.
یکی از مثالهایی که میتوان در این راستا ذکر کرد خطبهی صدیق امّت است که فرمود: قوی شما نزد من ضعیف است تا حق را از او بگیرم و ضعیف شما نزد من قوی است تا حقِ او را بگیرم.
یکی از مثالهای قرانی این حقگرایی آیات ۶۰-۸۲ سوره مبارکه کهف است که داستان موسی و خضر در آن آمده است؛ در این آیات نکاتی ذکر شده که جامعه ما شدیداً به توضیح و عمل به آن نیاز دارد؛ شاید که یکی از پایههای این خانه فرسوده را بازسازی کند.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل