اخیراً در فضای مجازی متنی انتشار یافته که در آن اشاره به مذاهب و فرق مختلف اسلامی شده و بیان کرده که این همه فرق و مذاهب اسلامی هیچ کدام یکدیگر را قبول ندارند و همچنین به غزوات و سریههای پیامبر (ص) و نیز جنگهای خلفای راشدین و جنگهای مسلمانان تا ۱۵۰ سال بعد از رحلت پیامبر اشاره کرده و از آنها نتیجه گرفته که با وجود این همه جنگها که پیروان دین اسلام با خود و دیگران کردهاند، چگونه میتوان اسلام را دین صلح و آشتی قلمداد کرد؟
در جواب جهت تنویر افکار عمومی موارد ذیل را یادآور مینمایم:
١) خداوند انسان دارای اراده و اختیار را طوری آفریده است که در گزینش فکر آزاد باشد و هر دینی را که بخواهد انتخاب نماید و حتی از دینی هم که انتخاب نموده،
۱- بکوش تا این ماه نقطه عطفی برای محاسبه نفس و تقویت اعمال و برگشت از گناهان و تصحیح زندگیت باشد. ۲- برای شرکت در نماز تراویح حریص باش زیرا که رسول الله ص فرموده : ( من قام رمضان ایمانا و احتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه) ۳- از اسراف در مال و دیگر چیزها بپرهیز زیرا اسراف حرام است و نصیبت را از صدقات کاهش میدهد. ۴- عزمت را جزم کن تا آنچه را که در رمضان انجام میدهی استمرار داشته باشد. ۵- گذشت زمان و روزها را به عنوان سپری شدن عمر در نظر بگیر. ۶- این ماه در واقع ماه عبادت و عمل است نه ماه خواب و کسالت.
در تاریخ معاصر اسلام حلقههای مفقود یا آشكاری وجود دارند كه میتوان از آنها در یك حركت طولی و فرآیندی معنادار، به عنوان سنت احیاگری اسلامی نام برد و یاد كرد. سنتی كه اگرچه به ایران اسلامی و دغدغه روشنفكرانش به الزام ختم نمیشود، لیكن به این معنا نیست و نبوده كه آن را به عنوان یك جریان ارزشمند و هدفمند در كل عالم اسلام یا جامعه بزرگ اسلامی نیز تصور نكرد. پس با این قید باید گفت كه اصالت دردمندی و دغدغهداری حلقه اتصال جریان سنت احیاگری اسلامی بوده و تا به امروز نیز ادامه داشته است، چراكه بیهیچ اكراهی آن ذهن نقاد و تحلیلگری كه به فكر احیای جریانی معرفتی یا تعالیبخش و انسانساز باشد
آیا برگزاری مراسمی نظیر نوروز با بینش اسلامی سازگاری دارد؟ آیا مراسمی دیگر شبیه آن، از دیدگاه اسلام ممنوعیت دارد؟ لطفاً این مسئله را آسیبشناسی نمایید؟
با عنایت به اینکه انسانها در زمینههای فکری و اخلاقی بصورت همسان نمیاندیشند و دارای تنوع آراء بوده دیدگاهای مختلفی را در زندگی خویش تولید نمودهاند.
در کل میتوان موضوع مذکور را در سه بخش مختلف دستهبندی نمود:
۱. گروهی از انسانها در زمینهی حل مسائل زندگی، دچار زیادهروی و افراط شده و تعاملی سختگیرانه را نسبت به آنها دارند.
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ ۚ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ ۖ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ ۗ
«وَكَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا» (الكهف: ٥٤)
انسان بیش از هر چیزی جدلپیشه است.
همه چیز را همگان دانند.
این تعبیر زیبایی است که عقلانیت جمعی را بە رسمیت میشناسد.
گاهی ما تصور میکنیم که عقل کل هستیم و تمام حقایق پیش ماست و دیگران از آن بیبهرەاند.
حقانیت نزد هیچ فردی نیست بلکه حقانیت پیش افراد است و هویت جمعی دارد و در حقیقت هیچکس عقل کل نیست، بلکه عقل کل در عقل جمعی نهفته است.
انسان همواره ابزار را میسازد و آنها را توسعه میدهد تا اینکه خودش یکی از آن ابزار میشود و بدتر از آن این است که بندۀ ابزار میشود و دستورات او را دنبال میکند و حول مدار گیچکنندهای که قالبگیری کرده میچرخد و و در میدان ظلم و ستم تازهای که کاشته میخشکد.
توجه نظریۀ تاویل در طول پیشرفت خود از زمان شلایماخر تا گادامر همواره بر عبور (یا عدم عبور) از شکاف تاریخی و فرهنگی بود که میان مفسر و متن فاصله ایجاد کرد. این در حالی است که این توجه از جانب نظریه حامل میکروب ضعف و پژمردگی آن است؛ زیرا به نظر میرسد که هرمنوتیک به محض نابودی شکاف توجیهات وجودیاش را از دست خواهد داد
(2) هجوم او به رویکرد روانشناسی
هوسرل در ابتدای کارهای بزرگ خود «فلسفۀ ریاضیات» در «گرایش روانشناسی» قرار داشت که منشأ تجسمهای ریاضی مانند اعداد، توابع و حقایق حسابی و غیره را به عنوان تفسیرا آمیخته با روانشناسی تفسیر میکند. بنابراین، برای مثال، درک ما از تجسم عدد به عنوان چیزی ناشی از شهود ذهنمان با مجموعههایی اینچنینی تفسیر میشود، با این حال، او تحت تأثیر فرگه (1824- 1925 م) که بهشدت او را انتقاد کرده بود از این روند رها شد و و از طرفدار گرایش روانی به یکی از مخالفان سرسخت آن و مؤثرترین آنها تبدیل شد
(١) دورهای که مقدر شده در آن زندگی کنیم با حوادث عجیب و غریب در زمینههای مختلف روحی و روانی حیات بشری آکنده شده است. هیچ چیزی وجود ندارد که با تلاش نسلهای قبل در یکی از زمینههای فرهنگی ایجاد نشده باشد و آن را پشتیبانی نکرده باشد تا به یک سیستم جامع و هماهنگ تبدیل شده باشد و هیچ اسلوب استواری به عنوان یک روش یا معیار ایجاد و تثبیت نشده است، جز اینکه در این دوران دستخوش تغییر شده است. اسلوبی که شروع به جستجوی اشکال جدیدی کرده که عقل با آن رفعت مییابد و هیچ کدام از بخشهای آن آرام نمیشود تا اینکه به آزادی کامل در بعد سیاسی و اقتصادی در تکنیک و هنرهای زیبا برسد
در بخش اول ذکر کردیم که دو نوع مهم از ساخت روایی در قرآن کریم وجود دارد، اولین آنها تنوع در ترتیب حوادث، اما دومی عبارت است از اختصار، ایجاز و گزینش حوادث. در این بخش دو نوع دیگر را بررسی میکنیم که اهمیتشان کمتر از دو نوع قبل نیست، این دو نوع عبارتند از:
أولا : عناصر تشويق
مقصود از تشویق جدیت خواننده در پیگیری حوادث داستان و اشتیاق به شناخت چیزی است که قرار است اتفاق بیفتد، از جمله عناصر تشویق عبارتند از: شگفتی که مواجهۀ خواننده با یک موقعیت یا اتفاق ناگهانی است. از جمله موقعیتهایی که شگفتی در آن به شکل واضح متجلی شده است
ساخت روایی در قرآن کریم انواع مختلفی دارد که از زوایای گوناگون می توان آن ها را مورد بررسی قرار داد، از جمله:
نخست: تنوع در ترتيب حوادث
ساخت داستان قرآنی ممکن است بر اساس الگوی متعارف ترتیب حوادث، یعنی از آغاز تا پایان آن باشد و گاهی ممکن است از پایان حوادث شروع شود و گاهی ممکن است از وسط آغاز شود. این تنوع بر اساس انسجام و سیاق کلی سوره است.
از جمله این تنوع روایی داستان طالوت در سوره بقره است که دربارۀ گروهی از بنی اسرائیل صحبت میکند که روزی از یکی از پیامبران خود درخواست کردند
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل