و تاکنون به ٢١ قله از مرتفعترین قلههای كشور صعود کردهاند، در ضمن گفتوگو، ایشان اظهار داشتند که در سراسر كشور پهناورمان ايران، ٣١ قله مرتفع وجود دارد كه توسط فدراسیون کوهنوردی مشخص شده است. فتح ٣١ قلهى مرتفع در هر استان، كارى بزرگ و مبنای طرح (سيمرغ كوهنوردى) برای صعود مىباشد، در ادامه دايى با نشاط خاصى عنوان كرد كه فقط ١٠ قله مانده تا كارى را كه شروع كردهاند به پايان برسانند، و نشان (سيمرغ كوهنوردى) را از آن خود سازند. بعد از دانستن اين موضوع اولين چيزى كه ذهنم را به خود مشغول ساخت اطلاع یافتن از مرتفعترين قلهی استان كردستان بود كه دايى گفتند: كوه «قلى زلیخا» يا «كانى زليخا» در منطقهی چهل چشمه ديواندره با ارتفاع ٣١٩٥ متر به عنوان «بلندترین قله استان کردستان» شناخته شده و از این رو در بین «قلل سیمرغ» جای دارد.
با اين پيشينهی ذهنى چندی پیش اطلاع يافتم كه برادران و خواهران ايمانىام در شهرستان ديواندره برنامهريزى كرده و قصد دارند كه در روزهاى پنجشنبه و جمعه ٢٢ و ٢٣ تير ١٤٠٢ به دامان چهل چشمه رفته و قلهی زليخا يا كانى زليخا را كوهپيمايى و صعود كنند، با اين اوصاف در هيئت اجرايى شعبه تصميم گرفتيم كه با همراهى مسؤولان محترم دفاتر و معاونتهاى شعبهی كردستان در اين اردو حضور يافته و دوستان ايمانى را همراهى كنيم، الحمدلله والمنة اين اردو تحقق يافت و يكى از نابترين لحظات زندگى خويش را در كنار برادران ايمانى تجربه كردم. شركت در اين اردو از همان لحظات نخست تا زمان برگشت لبريز از معنويّت، برادرى، همگرايى و نشاط ايمانى بود و درسهاى زيادى برايم داشت كه سبب نگارش این مطلب شد و علاقهمندم که گوشههایی از آن را با شما مخاطبان گرامى به اشتراک بگذارم.
من و تعدادى از دوستان به دلیل مشغلهی كارى، بعدازظهر روز پنجشنبه راهى منطقه شدیم و متٲسفانه نتوانستيم از همان لحظات اوليهی صبح در معیّت دوستان باشیم؛ چرا كه اکثر دوستان بعد از رسيدن به روستاى بِست در كمپ روستا مستقر شده بودند و بعد از ٦ ساعت كوهنوردى به چشمهی «كانى چاو رهش» رسيده بودند، مكانى در دامنهی چهل چشمه كه كوهنوردان در آنجا اتراق كرده و بعد از مدتى استراحت، مسير صعود را ادامه داده بودند تا به قلهی اصلى «قلى زليخا» رسیده بودند، ما نيز بعد از طىّ مسافتى قريب به سه ساعت رانندگى از سنندج به روستاى بِست رسيدیم و با توجّه به نزديك شدن به غروب آفتاب با يك اتومبیل تويوتا راهى چشمه شدیم و بعد از گذشت حدوداً یک ساعت با عبور از جادهاى خطرناك و صعبالعبور به دوستان ملحق شديم.
استقبال گرم و صميمى برادران و خواهران از همان لحظات اوليّه نويدبخش ثبت لحظات ناب ايمانى بود كه عملاً به وقوع پيوست، اين حضور در بام كردستان فراتر از آن چيزى بود كه تصور مىكرديم و در واقع عنوان يادداشت نيز مأخوذ از آن است «اشراق در بام کردستان» آنهم در جمع دوستانی ایمانی که با ذکر نام پروردگار مٲنوس گشت. واژهی اشراق از آنرو انتخاب شد که ایهامی زیبا در بر دارد، دو معنای متفاوت یکی نورافشانی و دیگری کشف و شهود که هر دو معنا نیز پذیرفتنی است.
مخاطبان گرانسنگ، همانطور كه واقفيد يكى از راههاى رُشد و تقويت ديندارى حضور در چنين جمعهايى است؛ چرا كه افراد، تجارب معنوى خويش را با دیگران به اشتراك مىگذارند علاوه بر این طبیعت بکر و دست نخورده خدادادی و لمس و درک زیباییهای طبیعت شرایط را بیش از پیش برای درک معنویت و نزدیکی و ارتباط با پروردگار این زیباییها مهیّا میساخت. گویی این قلهی زیبا، این آسمان پر ستاره و این طبیعت بکر آغوش خود را برای پذیرش مهمانانش باز کرده بود و زیباییهای ذاتی خود را در طبق اخلاص گذاشته بود. به واقع هر وقت انسان به قلههای مرتفع صعود میکند احساس نزدیکی بیشتری با خداوند متعال دارد و عظمت خالق هستی بیشتر برایش نمایان میشود و آن را بهتر درک میکند؛ معمولاً مكانهای بِكر و دستنخورده باعث میشود انسان بيشتر با طبيعت مأنوس گردد و تجربههاى متفاوتى برايش حاصل میشود.
ارزشيابى و نكات ارزنده در اردوى دو روزه منطقهی چهل چشمهی ديواندره كردستان از نگاه نگارنده:
١- حضور سه نسل از اعضاى جماعت در اردو، فضاى متفاوتى را رقم زده بود،؛ چرا كه ارتباط بينا نسلى از مهمترين روشهاى انتقال تجربيات بوده و سبب توانمندسازی نسلهای بعد و ایجاد نوعی مفاهمه مىگردد.
٢- نظم و احساس مسؤوليت افراد شركتكننده در اردو بيانگر روند رو به رُشد اعضای دفتر ديواندره و آيندهاى درخشان در عرصهی دعوت الى الله براى اين ديار را در اذهان متبلور میساخت، از خداوند متعال خواهانم به فعاليّتهايشان بركت عنايت فرمايد.
٣- يكى از نكات مهم و قابل ذكر در اين جمع مبارك، سراپا گوش بودن اعضاء و هواداران دفتر ديواندره هنگام ارائهی بحثها بود كه با ولع و نشاط خاصى آن را دنبال مىكردند.
٤- برنامهريزى دقيق و پيشبينى تمام هر آن چيزى كه نياز بود به دامنهی چهل چشمه و بام كردستان آورده شود از نكات قابل توجه در اردو بود، به طورى كه غذايى كه تدارک و آماده كرده بودند در داخل شهر و بهترين رستورانها هم در دسترس نبود.
٥- حضور برادر گرانقدرمان كاك عزيز صادقى از اعضاى جماعت ديواندره، كه چند سالى است به سنندج نقل مكان كردهاند، نشاط قابل وصفى به اردو داده بود؛ به باور نگارنده ايشان يكى از مجاهدين عرصهی دعوت الى الله است، چرا كه دو دهه تلاش شبانهروزى براى اشاعهی معنويت در جامعه و مديريت چندين سايت و كانال تأثيرگذار در فضاى مجازى چيزى جز ايثار و از خودگذشتگى را در اذهان متبلور نمیسازد و اين مهم يكى از مصاديق جهاد فى سبيل الله محسوب مىشود، موضوعى كه امروزه به بزرگترين دغدغهی خانوادهها تبديل شده است.
٦- نكته ديگرى كه در اين اردو به خوبى هر چه تمامتر ديده مىشد، از خودگذشتگى در انجام كارها توسط شركتكنندگان در اردو بود، آن هم بعد از ٧ تا ١٠ ساعت كوهپيمايى كه با سختى و مشقت همراه است، موضوعى كه نمىتوان به سادگى از آن عبور كرد، و اين مهم نشاندهندهی عمق برادرى دينى است كه در وجود و قلب اعضای ديواندره ريشه دوانيده است.
٧- حضور تعدادى از خواهران ايمانى در كنار همسر و فرزندانشان و تلاش و زحماتشان در انجام امور نيز از نكات قابل توجه در اين اردوى دو روزه بود، چرا كه كوەپيمايى در بام كردستان بسى سخت و طاقتفرساست.
و نكات ديگرى كه پرداختن به آن در اين مجال نمىگنجد.
اشاره به نكتهاى مهم و كلام پايانى:
زندگی شهرنشینی با وجود تمامی امکاناتی که برای بشر فراهم آورد، اما درک و التذاذ از زیباییهای طبیعتِ بکر و آسمان پرستاره را از آدمی گرفت. متٲسفانه مسایل بسیاری باعث میشود که آدمی در هیاهو و ازدحام شهر از زیباییهای این کرهی خاکی و آسمان آن بیبهره گردد، چه بسا از آسمان غافل میشویم و فراموشمان میشود که خداوند این دریای آرام و بیتلاطم را با هزاران هزار ستاره و کهکشان نورانی بر فراز زمین نهاده تا بندگانش با نظاره کردن آن برای چند لحظه هم که شده از زندگی مادی دور شوند و فکر و اندیشهی خود را در آن شناور سازند و آیات الهی را به یاد آورند، فراموش کردهایم که این کوههای بلند قامت و این آسمان پرستاره نیز نام دوست را هر صبح و شام زمزمه میکنند و در تسبیح و ستایش آن والای بیمانند قامت راست کردهاند و نور افشانی میکنند.
کوه و دریا و درختان همه در تسبیحاند
نه همه مستمعی فهم کنند این اَسرار (سعدی)
گاهی مردم در شهرهای بزرگ برای دیدن زیبایهای آسمان باید مسافتی در حدود ٢۵٠ کیلومتر از شهر دور شوند تا زیبایی آسمان و کهکشان راه شیری را ببینند. الحمدلله والمنة اين امر براى جمع حاضر در اردوى چهل چشمه فراهم گشت و من براى اولين بار شكوه آسمان و کهکشان راه شيرى و ديگر ستارهها را به نظاره نشستم و با نگاه و دیدی تازه و از منظری متفاوتتر از قبل آن را میدیدم.
تا بەحال اينچنين آيات ١٩٠ و ١٩١ سورهی آل عمران را درک نكرده بودم، فضايى ديدنى و غير قابل وصف؛
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ»
به راستی در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شدِ شب و روز، نشانههای آشکاری برای خردمندان است.
(آل عمران/ ۱۹۰)
«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»
همان کسانی که الله را در همەی احوال ایستاده و نشسته و بر پهلو آرمیده یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند و میگویند: «پروردگارا، اینها را بیهوده نیافریدهای؛ منزّهی تو؛ پس ما را از عذاب آتش دوزخ نگاه دار.
(آل عمران / ۱۹۱)
در آخرين لحظات اردو با چند نفر از دوستان در چادر گفتوگویی دوستانه داشتیم گفتوگو بر سر يكى از مسائلى بود كه هميشه ذهنم را به خود مشغول مىساخت، پرسشی همیشگی که همواره ذهنم را درگیر خود میکرد. از دوستان پرسیدم: اگر در نقطهی پايان زندگى و سكرات موت، خداوند متعال فعاليتها و تلاشهايمان را در عرصهی دعوت و ديندارى نپذيرد، چكار بايد بكنيم؟! به راستى فكر كردن به اين موضوع ترسناك است وصف این حال را سعدی علیه الرحمة چه زیبا بیان میکند:
ای تهیدستِ رفته در بازار ترسمَت پُر نیاوری دستـار
در ادامه كاك هيوا راشدى با ذكر خاطرهاى مهر تأييد بر اين موضوع نهاد و فرمودند: زمانى كه مشغول فعاليتهاى اقتصادى بودم و اجناسى را به كردستان عراق روانه مىكردم، يكبار از ترس اينكه مبادا اجناس ارسالى را عودت دهند شب و روز خواب به چشمانم نمیآمد و به شدت نگران بودم، چرا كه متضرر میشدم و جبرانش بسيار سنگين و چه بسا غير قابل جبران نيز مىبود…
بار خدايا دلهايمان را با نور ایمان و اخلاص آراسته گردان و به تلاشهايمان بركت عنايت فرما و از ما بپذير. آمين
خدايا چنان كن سرانجام كار
تو خشنود باشى و ما رستگار
فرزاد وليدى - سنندج ٢٥ تيرماه ١٤٠٢
نظرات
فرزاد زندسلیمی
29 تیر 1402 - 10:19متن بسیار عالی ،پراحساس و گیرایی بود.نگاهی نو به آیات زیبای الهی در آن دیده می شود. مؤید باشید