استقلال و آزادی، هدیەی الهی و امانت خداوندی است، و الله متعال انسان را آزاد آفریده تا زندگی خویش را در پرتو آموزههای آزاد منشانة اسلام به صورت آزاد و مستقلانه به پیش ببرد، و از طرف دیگر آزادی و استقلال، آرمان بلندِ بشری و همزاد و همپای زندگی است و بدون آزادی، زندگی معنا ندارد، اگر انسانها در محیط و کشور خویش آزاد و مستقل نباشند، و برده دیگران بوده و زندگی ذلّتباری را تجربه نمایند، معنای واقعی زندگی را درک نکردند، چون آزادی زندگی است و بدونِ آزادی، زندگی بیمعناست.
دین خدا جامع همهی راهنماییهای لازم برای زندگی انسان میباشد. براساس وضعیت آفرینش انسان مشخص میشود که بشر به خاطر وجود علم و اراده و حضور هوا و هوس میتواند در زندگیش رفتارهای متضادی را انجام دهد. و همیشه و در هر حال به صورت مطلوب و درست رفتار نمیکند. لذا در تاریخ عمر انسان وقایعی روی میدهد که بسیار آزاردهنده میباشند. بر اساس فطرت خدایی و دین کاملش زندگی انسانها بایستی مملو از صلح و صفا و برادری باشد و از جنگ و خشونت نباید خبری باشد. اما زمانی که دین خدا در اختیار بشر قرار میگیرد، بر اساس هوا و هوس انسانها از صحنهی زندگی خارج میشود. و مردم غالباً در مقابل آن اقدام به مخالفت با آن میکنند.
٢ـ رهایی از استبداد
رشید رضا در سومین قسمت از سلسله مقالات «منافع الأوربيين ومضارهم في الشرق»، دومین مزیت خواسته یا ناخواستهی تلاقی با تمدن غربی را رهایی از استبداد میداند. رشید رضا در اینجا ابتدا به سرشت غیراستبدادی عصر خلفای راشدین اشاره میکند که به باور وی با ورود به دورهی اموی، به حکمرانی استبدادی بدل شد. رشید رضا سپس ردپای این استبداد را تا عصر ممالیک و سلطنت عثمانی پیگیری میکند. او با انگشت گذاشتن روی برخی از رفتارهای حاکمان شمال افریقا در تونس و مصر و الجزایر، این اَعمال را «نظیر تجاوز فرانسه به الجزایر» قلمداد میکند[٨]. رشید رضا سپس متوجه آسیبشناسی سلسلهی عثمانی میشود.
سید محمد رشید رضا(١٩٣٥م) مشهورترین شاگرد شیخ محمد عبده(١٩٠٥) و یکی از بزرگترین داعیان و پرچمداران جریان سلفیت در عصر پسااستعمار بود. ناصرالدین الألبانی محدث بزرگ معاصر دربارهی رشیدرضا میگوید: «آقای محمد رشید رضا رحمه الله حق زیادی بر گردن جهان اسلام بهشکل عموم و بر گردن سلفیها بهشکل خصوص دارد. ایشان از نوادر کسانی است که منهج سلفی را بواسطهی مجلهی المنار در سراسر دنیا منتشر کردند... اگر من امروز در مسیر سلفیت و تشخیص احادیث صحیح و ضعیف گام برداشتهام نخست از فضل خدا بوده و پس از آن به خاطر وجود محمد رشید رضا. در آغاز طلب علم از طریق مجلهی المنار بود که با این مسیر آشنا شدم»[۱].
کسی که به واقعِ معرفتشناسانهی امروزِ ما مینگرد با اندک نگاهی درمییابد که پروژهی اسلامی بزرگی که آرزوی سایه افکندن بر تمام جهان را دارد، در جوانب بسیاری از ضعف رنج میبرد.
مساله به این برمیگردد که عصر کنونی ما، چالشهایی معرفتشناسانه، فکری و عملی را تحمیل کرده که تعداد آنها از حد گذشتهاند و در اوج دشواری، ابهام و پیچیدگی قرار دارند.
اگر به دنبال بهترین راه برای برونرفت از این ضعف و رسیدن به پروژهی اسلامی سازنده باشیم، از بهترین راهها توجه به تفکیک بنیان چالشها و تحلیل ترکیبات آنهاست تا درک عمق آن چالشها و رسیدن به چشماندازی همهجانبه بدان برای ما فعالان اسلامی آسان گردد.
در مقاله قبلی «پیغمبران چه کسانی بودند و چه کردند؟»، اجمالا دیدیم، پیغمبران چگونه کسانی بودند و چه اعمال و آثاری داشتند. حال میخواهیم روی گفتهها یا خواستهها و تعلیمات آنها صحبت کنیم.
البته وقتی کتب مذاهب توحیدی مانند تورات، اوستا، انجیل یا قرآن را باز میکنیم، در نظر اول کوچکترین شباهتی میان نوشتهها و گفتههای آنها به لحاظ سبک و مطلب و احکام و تشریفات دیده نمیشود و با هم (اگر نگوییم تعارض) اختلافات زیاد دارند؛ همان طور که معابد و نمازها و شرایعشان با هم فرق دارد.
پیغمبران افراد مشخص و شناخته شدهای میباشند که به لحاظ تاریخ واقعیت داشتهاند و واضعین ادیان توحیدی هستند. آنها هم افرادی از بشر و دارای خصال و احوالی بودهاند.
پیش از آنکه وارد بحث در حقیقت و حقانیت یا باطل بودن دعوت آنها بشویم، خوب است خودشان را بشناسیم. همان طور که گروندگان اولیه ادیان و معاصرین انبیا پس از آشنایی و تماس با آنها ایمان آورده یا دشمن شدهاند.
متأسفانه برای ما امکانات و اطلاعاتی که برای معاصرین انبیا وجود داشت، میسر نیست. مجبوریم از لابلای صفحات تاریخ و حکایایی که نقل و نوشته شده است
هجرت واژهای است که قرآن کریم با زبان خود آن را بیان کرده است؛ قرآن این واقعه را تحسین و زمانش را تعیین کرده است و راه را برایش بسیار هموار نموده است. قرآن زمان را از نو سامان داد تا تمام ابعاد این واقعهی بزرگ را نشان دهد. گویی خداوند خواسته است بشریت بعثت رسول گرامی اسلام و خاتم پیامبران را احساس کند و وارد مرحلهی نوینی شود و به عبارتی از نو بزاید. خاستگاه این دین و محل نزول وحی حرم مکی بود؛ خانهای که برای نخستین بار برای عبادت و بندگی ساخته شد. زمان همانند روزی که خداوند آسمانها و زمین را آفرید، بازگشت.
سند خطبهی حجة الواداع ارزش فرهنگی بالایی دارد؛ یکی از اسناد مهم تاریخ بشری است که بسیاری از تاریخنگاران و خاورشناسان و پژوهشگران آن را یک متن قانونی و حقوق بشری میدانند که پایههای جامعهی اسلامی را تشکیل میدهد.
این سند حقوقی را مشخص کرده است که انسجام و قدرت جامعه را حفظ میکند و مؤلفههای سیاسی حکومت را تبیین مینماید. به مثابه سندی برای حقوق بشر و چارچوبی برای قانون کشور است. نمادهای فرهنگی جامعهی اسلامی و اصول و مقاصد اسلام در آن نهفته است.
ديدار كعبه يادگاری فراموش نشدنی است. اما وداع از سرزمين مقدس مكه چه تلخ است و جانفرسا!
الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر.
پاک است کسی که این سواری را برای ما رام و مطیع نمود.
و (اگر خدا این را برای ما رام نمیکرد).
ما توانایی تسخیر کردن آن را نداشتیم.
و هرآینه ما به سوی پروردگار خویش باز میگردیم.
خدایا! هرآینه ما در این سفر، نیکویی و پرهیزکاری را از تو میخواهیم. و انجام آنچه را که مایهی خشنودی توست.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل