مقدمه
شکر و سپاس خداوند یگانه را و درود و سلام بیکران بر پیامبر رحمتش که او را با هدایت و دین حق فرستاد و پایان‌بخش پیامبران قرار داد. با فرستادنش نعمت بزرگ رسالت را بر ما منت نهاد و به راهی که در همه حوزه‌ها و بخش‌ها بهترین و استوارترین است هدایت کرد و یکی از حوزه‌هایش نظام اجتماعی است. زندگی نمی‌تواند بدون نظم و نظام باشد چرا که در آن صورت بیهوده و بی‌هدف خواهد بود: {أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ} [المؤمنون: 115]
آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده‌ایم و اینکه شما به سوی ما بازگردانیده نمی‌شوید؟


در این جستار به تبیین ویژگی‌های نظام اجتماعی اسلام و اهدف آن می‌پردازیم و آن را در دو مبحث ارائه می‌دهیم: 
مبحث نخست: ویژگی‌های نظام اجتماعی اسلام 
مبحث دوم: اهداف نظام اجتماعی اسلام  
این تحقیق اهمیت مطالبی را می‌رساند که به دانشجویان دانشگاه ملک سعود (102 سلام) (اسلام و ساخت جامعه) ارائه شد و هدف از آن تأکید بر لایحه اصلی آموزشی در عربستان سعودی است. این لایحه می‌گوید فرهنگ اسلامی در تمام سال‌های تحصیل در دانشگاه یک واحد درسی مهم است و در نظر دارد جوانان را برای زندگی از جمله در حوزه‌ خانوادگی و اجتماعی آموزش دهد.


مبحث نخست
ویژگی‌های نظام اجتماعی در اسلام
اسلامی که خداوند آن را به عنوان یک آیین برای مؤمنان برگزیده است، سراسر عظمت و رحمت و آسانی است و محاسن آن در شمار نمی‌گنجد. در بعد اجتماعی ویژگی‌های فراوانی دارد که به تفصیل به آن می‌پردازیم. با علم به این که زندگی از نگاه اسلام به هم پیوسته و غیر قابل تفکیک است و هیچ تعارضی بین جوانب آن وجود ندارد. بلکه در همه جوانب آن با فطرتی که خداوند انسانها را با آن سرشته است، آمیخته است و با آن سازگاری دارد. این سازگاری و هماهنگی با فطرت، به زندگی انسان روشنایی و شادمانی می‌بخشد؛ به گونه‌ای که جز در اجرای این برنامه و راه راستی که آفریدگار مهربان قرار داده است حاصل نمی‌شود.


بنابراین اولین ویژگی‌های نظام اجتماعی در اسلام عبارتند از:
نخست: نظام ربانی
نظام ربانی در کلیات و جزئیات؛ در این نظام خداوند تمام جوانب خیر را برای انسان تشریع کرده است. خداوند داناتر و حکمتش بالاتر است؛ پس کسی که انسان‌ها را به کامل‌ترین شیوه آفریده است قانون کاملی هم برای آنها وضع کرده است: 
{الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلَامَ دِينًا} [المائدة: 3].
امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما [به عنوان‌] آیینی برگزیدم. 
در نظام اجتماعي اسلام، هدايت و عنایت الهی به همه جوانب زندگی از فرد، خانواده، جماعت و امت تعلق دارد. خداوند تبارک و تعالی درد دل و مجادله یک زن مؤمن او به خاطر یکی از نیازهایش را شنید، پس نیاز جامعه و ملت چگونه خواهد بود؟! در این نظام اجتماعی رحمت و مهربانی خداوند نسبت به مخلوقش نمایان می‌شود و در آیاتی که به احکام و آداب اجتماعی و غیره می‌پردازد نعمت و برکت الهی بر بشریت پس از نعمت آفرینش و اکرام، با هدایت انسان در مسیر زندگی کامل شده است. 
اگر بشریت از این نعمت محروم شود چقدر زیان خواهد کرد!! چه بدبختی اجتماعی و روانی بزرگی است اگر انسان از خالقی که او را می‌شناسد و با او مهربان است روی بگرداند! 
{أَلا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ} [الملك: 14].
آیا کسی که آفریده است نمی‌داند؟ با اینکه او خود باریک بین آگاه است. 
زیرا مردم به فضل و رزق و هدایت و شریعت الهی سخت وابسته‌اند؛ نه از رزقش بی‌نیازند و نه از شریعت و هدایتش. در پیروی از راه او رستگاری دنیا و آخرت به دست می‌آید و در بهرمندی از رزق او خوشی‌های دنیا؛ این هدایت الهی است که هدف از آفرینش ما را بیان می‌کند و کرامت ما را پاس می‌دارد. 
به همین خاطر آیات قرآن دو مسأله را به هم پیوند می‌دهد:

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ * مَا أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ * إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ [الذريات: 56 - 58].
و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند. از آنان هیچ روزیی نمی‌خواهم، و نمی‌خواهم که مرا خوراک دهند. خداست که خود روزی بخش نیرومند استوار است.
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ [البقرة: 21]
ای مردم، پروردگارتان را که شما، و کسانی را که پیش از شما بوده‌اند آفریده است، پرستش کنید؛ باشد که به تقوا گرایید.
منت کردگار در خلقت و آفرینش و در نزول وحی ما چقدر بزرگ است! ما را به خودمان واگذار نکرد بلکه راه هدایت را به ما نشان داد: 
فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ [البقرة: 38]
پس اگر از جانب من شما را هدایتی رسد، آنان که هدایتم را پیروی کنند بر ایشان بیمی نیست و غمگین نخواهند شد.

امروزه مردم در امور زندگی خود فقط به مخترعان و متخصصان ابزارها و کتاب‌ها و کاتالوگ‌های صادر شده توسط سازنده اصلی مراجعه می‌کنند. برای استعلام مشکلات خودرو جز نزد نمایندگی‌های خودرو و متخصصان آن نمی‌روند و برای بیماری جز به پزشکان متخصص مراجعه نمی‌کنند. وقتی اذعان دارند تنها خداوند خالق است پس چرا به سوی او باز نمی‌گردند؟ در حالی که او می‌داند چه چیزی آفریده و ایجاد کرده است. راستی چقدر در دوری از  خالق‌شان، در آشفتگی و فساد غوطه‌ور می‌شوند! 
ملحدانی که منکر وجود خالق سبحان هستند، وجودشان به آنها پاسخ می‌دهد، فطرت‌شان فریاد می‌زند و عقل و جان و چشمانی که نمی‌بینند به آنها پاسخ می‌دهند. همه چیز قرار نیست که با چشم دیده شود و با حس بینایی مورد قضاوت قرار گیرد. بلكه حواس دیگری هم وجود دارد كه ما آنها را مي‌شناسيم. ما هر چیزی را با حسگر مخصوص آن می‌شناسیم. مثلا بوی قشنگ را از طریق حس بویایی درک می‌کنیم. در اینجا فرصت پرداختن به افکار باطل آنان نیست. 
اگر عاشق مخلص و یک‌دل به کسی هدیه‌ای دهد، به آن افتخار می‌کند؛ چه عزت بزرگی است وقتی هدیه‌ای از سوی پروردگار کریم و مهربان می‌رسد! چه پلید است کسی که جلوی آن را می‌گیرد و به قوانین وضعی و بشری فرا می‌خواند! قوانینی که احیاناً یک‌جانبه‌ است و حقوق فرودستان را در برابر مکاران و حیله‌گران حفظ نمی‌کند!

ربانی بودن نظام اجتماعی در اسلام، در جهات متعدد برای انسان آرامش می‌آورد؛ آرامشی که از توکل بر خدا و بی‌نیازی نسبت به خلق سرچشمه می‌گیرد. چقدر زیباست آرامش دل‌ها در برابر خدا! و چقدر وحشتناک است دوری از او! اطمينان در پناه حق است و در راه راست به دست می‌آید؛ راه بدون شک و سرگردانی. حق و حقیقت در نظام اجتماعی اسلام و در سایه شریعت الهی است. نه حق را زیر پا می‌گذارد و نه حتی در جزئیات آن کوتاهی می‌کند.


دوم: نظام عبادی
در این نظام کارهای نیک در پاسخ به امر خدا انجام می‌شود و نیکوکاری تنها به خاطر رضای خداست:
إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلا شُكُورًا [الإنسان: 9]
ما برای خشنودی خداست که به شما می‌خورانیم و پاداش و سپاسی از شما نمی‌خواهیم.
انگیزه منافع مادی زودگذر در آن وجود ندارد بلکه سراسر فضل خداوند است که با عبادت به معنای کامل آن ترکیب می‌شود. اسلام عبادت را در انجام شعائر دینی خلاصه نکرده است بلکه تمام زندگی باید تابع شریعت الهی باشد: 
{قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ} [الأنعام: 162 - 163]. 
بگو: در حقیقت، نماز من و [سایر] عبادات من و زندگی و مرگ من، برای خدا، پروردگار جهانیان است.
[که‌] او را شریکی نیست، و بر این [کار] دستور یافته‌ام، و من نخستین مسلمانم.
زندگی با همه نظام‌ها و در همه حوزه‌های کاری خود به سمت خدا می‌رود؛ از این رو هر خدمت اجتماعی و هر عمل صالحی عبادت خداوند متعال است. 
در چنین فضایی، نظام اجتماعی لذت ثواب را درک می‌کند و هر انسان مخلصی آن را می‌جوید و هر مؤمنی با آن احساس شادمانی می‌کند. 
اهداف فراتر از آرزوهای محدود دنیا بوده و انسان به دنبال کسب ثواب آخرت است؛ در این دیدگاه آخرت بهتر و ماندگارتر است و عبادت خالصانه خدا چنان معنویتی به اعمال اجتماعی انسان می‌بخشد که در غیر از اسلام یافت نمی‌شود. در سرمایه‌داری جایی برای نیکوکاری نمی‌بینید و بدون توجه به واکنش دیگران مستلزم ادامه کار است. در نظام اجتماعی اسلام اهداف بلند است و در حد اجر و پاداش انسان‌ها متوقف نمی‌شود؛ زیرا فرد نیکوکار به چیزی بزرگ‌تر از آنچه انسان‌ها دارند امید بسته است؛ به رضای خدا و بهشت امیدوار است؛ پس اهداف چقدر بزرگ و نیت‌های معطوف به خدا چقدر بلند است!
این همان هدف بزرگی است که خداوند متعال برای زندگی قرار داده است؛ عبادتی است که آرامش دنیایی را با تمام معانی آن فراهم می‌کند؛ آرامش در روح، دین، دارایی، عقل، عزت و در هر چیزی که بر جامعه و زندگی تأثیر می‌گذارد.

سوم: نظام متعادل
نظام اجتماعی در اسلام حقوق و زن و مرد، فرد و اجتماع و حقوق جوامع را متعادل قرار داده است:
{يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ} [الحجرات: 13]
ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم، و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بی‌تردید، خداوند دانای آگاه است
خواسته‌های عاطفی و عقلی و گرایش‌های جسمی و روحی انسان تعادل دارد و هیچ یکی بر دیگری غلبه نمی‌کند. بزرگ پروردگاری که با این قوانین آسان و نظام اجتماعی والا بر ما منت نهاده است. 
در دستاوردهای بشری چه بسا یک جنبه بر دیگری غلبه کند؛ در نظام سرمایه‌داری کارگران و جامعه زحمت می‌کشند تا صاحبان سرمایه سود ببرند. اکثریت در بدبختی می‌مانند تا اقلیت بهرمند شوند. در نظام کمونیستی فرد به بهانه منافع گروه سرکوب می‌شود و از بسیاری از منافع محروم می‌ماند. اراده‌اش به نفع جماعت زیر پا گذاشته می‌شود و جماعت جز افراد نیستند.

نظام اجتماعی در اسلام یک نظام متوازن با همه مصالح است. فرد به نام گروه له نمی‌شود و منافع گروه به نفع فرد، حزب یا گروه تضییع نمی‌شود. نیازهای روحی و عقلی و جسمی فرد متعادل است و هیچ افراط و تفریطی در آن نیست. من برای اثبات تعادل نظام اجتماعی در زندگی فرد، خانواده، جامعه و امت مسلمان شواهد فراوانی دارم. اما اختصار مورد نیاز برای این نوشتار مانع تفصیل آن می‌شود و ان شاء الله در کتابی مفصل با همین عنوان به تفصیل آن را بیان خواهیم کرد.
از جمله آیات در این زمینه: 
{وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ} [البقرة: 228]
و مانند همان [وظایفی‌] که بر عهده زنان است، به طور شایسته، به نفع آنان [بر عهده مردان‌] است، و مردان بر آنان درجه برتری دارند، و خداوند توانا و حکیم است.
{إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ} [الحجرات: 13]
براستی گرامی‌ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست.
{وَابْتَغِ فِيمَا آَتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآَخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ} [القصص: 77]
و با آنچه خدایت داده سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن، و همچنانکه خدا به تو نیکی کرده نیکی کن.

و دیگر آیات و احادیث شریف نبوی  که بیانگر قواعد و مقررات اجتماعی است و تعادل را در زندگی انسان ایجاد می‌کند. در کمال این تعادل جای شگفتی نیست و از طرف آفریدگار هستی است که در آن نقصی نخواهید یافت. هر چند که به دقت بنگری هیچ خللی در آن نمی‌بینی نه در نظام اجتماعی و نه در سیاسی و اقتصادی آن. کسى که همه چیز را مقدر کرده و خلقت را به کمال رسانده است، در نظامى که براى این خلقت و این زندگى معین کرده همه چیز را کامل کرده است. چه بزرگوار است پروردگار جهانیان! در این راه است که عدالت تحقق می‌یابد؛ عدالتی که بشریت همواره آن را آرزو می‌کند. عدالت حقیقی با ابعاد مختلف و جوانب کامل آن که در تمدن جاوید اسلام از زندگی صحابه گرفته تا سلف صالح و پس از آنها وجود داشته است.  

چهارم: سیستم یکپارچه
نظام اجتماعی در اسلام مبتنی بر یکپارچگی بین افراد است، زن و مرد هر کدام رسالت خاصی دارند و مکمل یکدیگرند. زندگی مردم در مجموع بر اساس یکپارچگی است نه تعارض؛ بر اساس عشق و علاقه نسبت به همگان است؛ به طوری که آنچه را برای خود دوست دارد برای برادرش هم دوست دارد. انسان‌ها مانند یک پیکر هستند که اعضایش هم‌دیگر را تکمیل می‌کنند. فقیر و غنی بر اساس تکامل و همبستگی با هم زندگی می‌کنند نه حسادت، نفرت و تضاد طبقاتی نفرت‌انگیزی که در جوامع سرمایه‌داری معاصر دیده می‌شود. در مسؤولیت‌ها، فعالیت‌ها و استعدادهای انسانی هم مکمل یکدیگر هستند؛ زیرا فرد نمی‌تواند تمام نیازهای خود را برآورده سازد. اما در اسلام معانی یکپارچگی و هم‌بستگی در زندگی که مصالح دنیوی و اخروی را تأمین می‌کند، در قالب جماعت به دست می‌یابد.   
تکامل از این جهت، شاخصه نظام اجتماعی اسلام است و به پیوند قوی میان افراد جامعه بر اساس تقوا کمک می‌کند. رابطه مسلمان را با پروردگارش پاک می‌سازد و مناسبات مسلمان را با برادر مسلمان و جامعه و امت توسعه می‌دهد.

برادری که رابطه مستحکم بین مؤمنان است از اینجا حاصل می‌شود؛ چنانکه خداوند متعال فرمود: {إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ} [الحجرات: 10] فضیلت اخوت در کتاب «فقه اخوت در اسلام» اثر دکتر علی عبدالحلیم محمود به تفصیل آمده است. اخوت و برادری در راه خدا اولین عنصر سازنده در ساختن جامعه است. همانطور که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم برای ساختن جامعه مسلمان در مدینه عمل کرد. روش ساختن جامعه اسلامی در همه حال این گونه است. این برادری ایمانی را تنها کسانی در می‌یابند که در فضای آن زیسته باشند و ابعاد آن را فقط کسانی می‌دانند که پیشتر با آن مأنوس بوده‌اند. چگونه چنین نباشد در حالی که بر محبت خدا بنا شده است و با جمال و عاطفه الهی آراسته است. عشق مبتنی بر ایمان به خدا چقدر پاک ئ زیبا است!

پنجم: سیستم جامع و آسان
نظام اجتماعی در اسلام یک نظام جامع برای مصالح مسلمان است. از زمان خلقت انسان در شکم مادر تا زمان مرگ و پس از مرگ، حقوقش محفوظ است و منافعش هماهنگ و در هم تنیده است.
تمام ابعاد زندگی و همه موجوداتی را که خداوند در  عالم هستی آفریده است فرا می‌گیرد. در این دیدگاه در نیکی به هر جانداری پاداشی نهفته است و بر همه حالاتی که در زندگی فرد و خانواده و جامعه رخ می‌دهد صدق می‌کند. هر موقعیتی حکم مناسب خود را دارد، خواه با نصی مستقیم از کتاب خدا و سنت رسول خدا یا بنا بر یک قاعده کلی از قواعد معتبر شریعت. دارای روح آسانگیر است بدون سختگیری؛ نمونه این جامعیت فراوان و گسترده است، از لبخند زدن به روی برادرت، نوع‌دوستی، فداکاری به معنای کامل آن، از برداشتن خاشاکی از سر راه تا تحریم غیبت و سخن‌چینی و سایر ناهنجاری‌هایی که بر زندگی اجتماعی تأثیر می‌گذارد.

سید ابوالاعلی مودودی - رحمه الله – می‌فرماید: احکام مربوط به خیر و شر، همه شؤون زندگی ما را در بر می‌گیرد؛ اعم از عبادات، اعمال و رفتار افراد، اخلاق و آداب و عادات آنها در خوردن و آشامیدن، نشستن و ایستادن، پوشش و گفتن، امور خانواده و روابط گروهی و سایر مسائل زندگی اقتصادی، سیاسی و اداری. به طوری که هیچ بخشی از زندگی نیست که شرع به آن نپرداخته باشد و خیر و شر و پاک و ناپاک و سالم و فاسد آن را مشخص نکرده باشد. به این ترتیب تصویر کاملی از یک نظام شایسته برای زندگی را به ما میدهد و تمام جزئیات آن را به ما نشان می‌دهد. چه کارهای خوبی باید انجام دهیم و به آن تشویق کنیم و چه کارهای بدی که باید از آنها دوری کنیم. این یک تصویر یکپارچه و هماهنگ و به هم پیوسته است که نباید برخی را پذیرفت و برخی را رها کرد و چیزهای خارجی را به آن آمیخت. 
شما باید آن را به عنوان یک کل ارزیابی کنید و در آغوش بگیرید؛ نه این که از هر بخشی که دوست داشتید برداریدو هر بخشی که خواستید اجرا کنید. هر بخشی از این تصویر با سایر اجزای آن ارتباط دارد. («نظریه و ارشاد اسلام» ص 158-160).

موضوع دوم
اهداف نظام اجتماعی اسلام
پس از آن که با ویژگی‌های نظام اجتماعی در اسلام آشنا شدیم و دانستیم که یک رویکرد ربانی، عبادی، متوازن، یکپارچه، جامع و آسان است و در آن تمهیداتی برای تمام جزئیات زندگی خانوادگی و اجتماعی در شرایط عادی و شرایط اضطراری فراهم شده است، باید بدانیم که شناخت اهداف و مقاصد نظام اجتماعی ههم ضروری است؛ تا اهداف کلی و اهداف خاص از کلیات و جزئیات این نظام روشن شود.

شناخت اهداف در عمل اهميت بسزايي دارد و در پيشگيري، حرکت و پرداختن به مصالح هدفمند، بسیار مهم است. جلوگيري از خطراتي كه جامعه در معرض آن قرار مي‌گيرد، رسیدن به اهدافي كه اسلام به آن توجه دارد و مراعات جزئیات منافعی که در قانونگزاری اراده کرده است، همه و همه مهم است. این موارد را به صورت زیر آورده‌ام:

نخست: تحقق آرامش
آرامش روحی و جنسی و عاطفی؛ آرامش با تمام معانی آن که خداوند بر ما منت نهاده است: 
{وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ} [الروم: 21].
و از نشانه‌های او اینکه از [نوع‌] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری، در این [نعمت‌] برای مردمی که می‌اندیشند قطعاً نشانه‌هایی است.
{يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً} [النساء: 1].
ای مردم، از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را [نیز ] از او آفرید، و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید؛ 
این آرامش هرگز در روابط حرام که همواره با ترس و نگرانی و سرانجام بد همراه است محقق نمی‌شود. احساسات زنان و مردان زناکار پریشان و در هم ریخته است؛ اما احساسات همسران آرام و هماهنگ و عالی است. (ازدواج در اسلام: ص26)
آرامشی که تلاطم روح را تسکین می‌دهد و برای آن امنیت و ثبات به ارمغان می‌آورد. برای همسران به منزله پوشش است مانند لباسی که بدن را بپوشاند: 
{هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ} [البقرة: 187] 
آنها لباس شما هستند و شما لباس آنان هستید.
پس نیاز روح به ازدواج مانند نیاز انسان به مسکن و لباس ظاهری است. 
بدون نظام اسلامی، بی‌بندباری جنسی رواج می‌یابد که اغلب منجر به قتل و فروپاشی خانوادگی و اجتماعی می‌شود و به گسترش هرج و مرج در زندگی می‌انجامد.
با این آرامش، هر یک از زوجین، دیگری را کامل می‌کند و نیمی از دین خود را هم تکمیل می‌کند و برای نیمه دیگر باید از خدا بترسد. مرد و زن تنها با ازدواج به کمال انسانی خود دست می‌یابند. شکی نیست که ازدواج موجب آرامش شریک زندگی می‌شود و به عفت و مصونیت اخلاقی کمک می‌کند. با فطرت سازگار است و آدمی را از دام امیال و شبهات حفظ می‌کند.

دوم: دستیابی به محبت
محبتی که مکارم اخلاق را می‌پرورد؛ محبتی که بستر سالمی برای تربیت نسل‌ها فراهم می‌کند؛ محبتی که قهرمان می‌سازد؛ زیرا در گذر زمان، ممتازترین افراد تمدن اسلامی از خانواده‌های مؤمن و زنان صالح، ظهور کرده‌اند. برای رسیدن به این محبت بین همسران و خانواده‌ها و قبایل، چیزی مانند ازدواج وجود ندارد: {وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً} [الروم: 21] و بین شما مودت و رحمت قرار داده است. همچنان که محبت بین همه افراد جامعه مسلمان غایتی پسندیده است و رسول اکرم می‌فرماید:
"مَثَلُ المؤمنين في تَوَادِّهِمْ وتَرَاحُمِهِمْ وتَعَاطُفِهِمْ، كمَثَلِ الجسد؛ إذا اشتكى منه عضوٌ تَدَاعَى له سائرُ الجَسَد".
مثال مؤمنان در محبت و عطوفت و همدردی مانند پیکر واحدی است که اگر یک عضو از آن به درد آید کند، سایر اعضا با آن هم‌دردی می‌کنند. 
محبتی که آرامش زندگی از آن سرچشمه می‌گیرد و آرامش یک نیاز مهم است. در سایه این آرامش انسان برای جلب رضایت خداوند تلاش می‌کند و با نبود آن، روابط سست می‌شود.

سوم: رحمت و مهربانی
رحمتی که روح مشتاق آن است؛ رحمتی که خداوند متعال بر خود مقدر کرده و زندگی را با آن آراسته است؛ زندگی انسان و حیوان. رحمتی که رحم از آن سرچشمه می‌گیرد و انسان‌ها از طریق آن با همدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. رحمتی که انسان در کودکی از مادر مهربانش می‌گیرد و سخت نیازمند آن است و در دوران پیری از اطرافیانش اعم از پسران و دختران و نوه‌هایش دریافت می‌کند. هر کس رحمت و مهربانی را از دست بدهد چیزی را دست داده است که هیچ کس نمی‌تواند آن را جبران کند.
تحقق رحمت بین مسلمین راهی است به سوی رحمت بیکران خداوند در قیامت؛ چنانکه رسول خدا فرموده است:
"الراحمون يَرْحَمُهُمُ الرحمنُ" خداوند به انسانهای مهربان رحم می‌کند. 
رحمتی که بین همسران وجود دارد و سپس به فرزندان و امور زندگی آنها سرایت می‌کند؛ بنابراین احساسات زناشویی عامل رحمت و محبت و تعالی روح، و پویایی وجدان و قلب است. احساساتی است سرشار از رشد و بخشش.
احساسات پدری و مادری رحمت را جلب می‌کند؛ رحمتی که از فطرت سرچشمه می‌گیرد و به زندگی گرمی و لطافت می‌بخشد و نسل‌ها را سیراب می‌کند: 
{فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ} [الروم: 30].
با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خدای تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار.
رحمتی که به زندگی شادی و نشاط و پویایی می‌بخشد.

چهارم: رسیدن به حق
حقی که زندگی بدون آن معنا ندارد؛ حق خدای یکتا، حق رسول خدا و محبت او و دین او. حق پدر و مادر و سفارش خدا درباره آنها؛ حق زن، حق شوهر، حق اولاد، حق فرزندان، حق خویشاوندان، حق همسایه، حق فقرا، حق در راه ماندگان، حق دوست، حق برادری در راه خدا، حق مهمان، حق هر کسی که حقی دارد، حق کسانی که یکدیگر را به حق نصیحت میکنند و بر آن شکیبا هستند:
{وَالْعَصْرِ * إِنَّ الإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ} [العصر: 1 - 3]
نظام اجتماعی در اسلام همه شؤون حق را در بر می‌گیرد و برای رسیدن به آن استفاده از هر ابزاری را تشویق می‌کند که در اینجا مجال پرداختن به آنها وجود ندارد. مصداق آن حق بین زوجین است که حسن رفتار بین زوجین بر آن استوار است. همانطور که در آیه شریفه آمده است:
{وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ} [البقرة: 228]
و مانند همان [وظایفی‌] که بر عهده زنان است، به طور شایسته، به نفع آنان [بر عهده مردان‌] است، و مردان بر آنان درجه برتری دارند، و خداوند توانا و حکیم است.
{وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ} [النساء: 19]
و با آنان به نیکی رفتار کنید.
حق و نیکی پایه و اساس خوش‌رفتاری در یک جامعه حقیقی و آراسته به تقوا است. هر بنایی با تقوا مستحکم می‌شود: 
{أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ} [التوبة: 109]
آیا کسی که بنیاد [کار] خود را بر پایه تقوا و خشنودی خدا نهاده بهتر است یا کسی که بنای خود را بر لب پرتگاهی مُشرف به سقوط پی‌ریزی کرده و با آن در آتش دوزخ فرو می‌افتد؟ و خدا گروه بیدادگران را هدایت نمی‌کند.

پنجم: همبستگی اجتماعی
از طریق بنیان خانواده و روابط مستحکم است که جامعه شکل می‌گیرد و قوی‌ترین حلقه‌ای که این عناصر سازنده را به هم پیوند می‌دهد، همبستگی و همکاری در خیر و نیکی و در رسیدن به هدف خلقت است که از راه تقوا و اطاعت از خدا به دست می‌آید. همبستگی اجتماعی در نظام اجتماعی و اقتصادی اسلام هدف است و روابط با آن مستحکم می‌شود و زندگی سامان می‌یابد. همبستگی بین فرد و خانواده، بین خانواده‌ها با همدیگر، بین خانواده و جماعت، بین جماعت‌ها با یکدیگر و بین ملت‌ها و امت‌ها وجود دارد. همه اینها عبادتی که فرد و گروه را اعتلا می‌بخشد. بنابراین فرد حافظ منافع خود و گروه است و گروه حافظ منافع عمومی و خصوصی آنها. همه در یک کشتی هستند؛ بلكه مانند يك تن هستند و جزئيات آن در اين نظام به صورت مفصل و منظم آمده است؛ از جمله:
"الساعي على الأرملة والمسكين كالمجاهد في سبيل الله، أو القائمِ الليل، الصائمِ النهار"؛ متفق عليه
کسی که برای بیوه‌زنان و نیازمندان تلاش می‌کند مانند مجاهد در راه خدا یا نمازخوان شب‌زنده‌دار یا روزه‌دار است.

همبستگی در نظام اجتماعی و اقتصادی اسلام در پاره‌ای از موارد واجب است و گاهی مستحب و پسندیده؛ چهره‌ای که بیننده را خوشحال کند و باعث آرامش خیال شود و کسی که چیزی را برای خود می‌پسندد برای برادرش هم بپسندد، از مظاهر همبستگی است. همه از این همبستگی بهره‌مند می شوند؛ فقیر و غنی، پیر و جوان، حاکم و مردم... هر کس مسؤول این همبستگی است و باید به آن تشویق کند.
فواید این همبستگی به فقرا، نیازمندان، بیماران، بیوه‌ها، یتیمان و امثال آنان می‌رسد و در مواقع اضطراری به ثروتمندان نیز می‌رسد. مانند سفر و غرامت و امثال آن. همچنان که ثواب کار و بخشش او برکت خداوند است. امنیت اموال او در میان جامعه‌ای پاک و صمیمی و آراسته با محبت آنچنان هزینه ندارد چنان که در میان جامعه جنایتکار و بدکار هزینه دارد. پاکی چقدر زیباست و امنیت در جامعه ایمانی چه باارزش است.

ششم: آشنایی

پس از همبستگی بین اعضای جامعه مسلمان، نظام اجتماعی اسلام در صدد است بین ملت‌ها و قبایل آشنایی ایجاد کند و پله‌ای ارتباطی برقرار کند و همکاری بر خیر و نیکی را گسترش دهد؛ حتی با کسانی که به لحاظ دینی با هم اختلاف نظر دارند اما بر ضد اسلام و مسلمانان توطئه نکرده‌اند:  
{لا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ} [الممتحنة: 8]
خدا شما را از کسانی که در [کار] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکرده‌اند، باز نمی‌دارد که با آنان نیکی کنید و با ایشان عدالت ورزید، زیرا خدا دادگران را دوست می‌دارد.
این بخشی از آشنایی است که خداوند برای انسان‌ها اراده کرده است؛ تا آنجا که می‌فرماید: 
{يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ} [الحجرات: 13]

ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم، و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بی‌تردید، خداوند دانای آگاه است.
این قبیله‌ها و ملت‌ها برای فخرفروشی و درگیری و کشمکش نیست بلکه برای آشنایی و هم‌زیستی است. کرامت نزد خداوند با تقواست؛ هیچ سفیدپوستی بر سیاه‌پوستی و هیچ عربی بر عجمی و هیچ ثروتمندی بر فقیری برتری ندارد. نخستین گام تقوا تسلیم شدن در برابر خداوند و پیروی از هدایت اوست: 
{قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ * وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآَيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ} [البقرة: 38 - 39]
فرمودیم: جملگی از آن فرود آیید. پس اگر از جانب من شما را هدایتی رسد، آنان که هدایتم را پیروی کنند بر ایشان بیمی نیست و غمگین نخواهند شد. 
و[لی‌] کسانی که کفر ورزیدند و نشانه‌های ما را دروغ انگاشتند، آنانند که اهل آتشند؛ و در آن ماندگار خواهند بود.
ابو الاعلی مودودی می‌گوید: نظام اجتماعی اسلام همه مردم را به لحاظ انسانیت یکسان قرار می‌دهد در نتیجه هیچ وقت نمی‌پذیرد که بین آنان بر اساس صفاتی که دخالت و اختیاری در ایجاد آن ندارند، تبعیض ایجاد شود. صفاتی مانند نژاد، رنگ، میهن و زبان: 
{يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ} [الحجرات: 13]،
ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم، و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بی‌تردید، خداوند دانای آگاه است.
از این رو جامعه اسلامی آغوش خود را به روی همه افراد بشر باز می‌کند تا در آن عضو شوند بدون کمترین تفاوت در حقوق و تکالیف؛ یعنی یک جامعه جهانی انسانی و عقیدتی است. ("نظام الحياة في الإسلام" ص: 12 – 13)

هفتم: حفظ ضروریات پنج‌گانه
نظام اجتماعی اسلام در نظر دارد ضروریات پنج‌گانه را که پایه و اساس زندگی است حفظ کند؛ این پنج ضرورت عبارتند از:
1- دین که رابطه انسان با پروردگار با آن سامان می‌گیرد و هدف وجودی انسان را مشخص می‌کند.
2- عقل که اساس تکلیف و تفاوت و تکریم انسان‌ها است.
3- نفس یا جان که ادامه زندگی برای رسیدن به هدف بزرگ را تضمین می‌کند. 
4- آبرو و نسل که باعث ازدیاد نوع بشر و عفت و پاکی می‌شود. 
5- مال که زندگی با آن سامان می‌گیرد و به ادای واجبات و طاعات کمک می‌کند.

نظام اجتماعی اسلام در کنار نظام اقتصادی و سیاسی آن بر پاسداری از این ضروریات تأکید دارد و هر چیزی که یکی از مقاصد تشریع را مختل کند حرام می‌داند. 
در ازدواج و تشکیل خانواده بر اساس آموزه‌های اسلامی و با پیوند محکمی که زوجین از همدیگر می‌گیرند منافع کلان دین و عقل و نفس و نسل و مال محقق می‌شود. در حدیث نبوی آمده است: 
"يا معشَرَ الشبابِ مَنِ استطاع منكم الباءة فلْيتزوجْ؛ فإنه أَغَضُّ للبصر، وأحصَنُ للفرْج" 
ای جوانان هر یک از شما که توان دارد باید ازدواج کند که باعث حفاظت از چشم و شرمگاه می‌شود. 
این گونه است که دین از حفظ می‌شود و از افتادن در منجلاب شهوت جلوگیری می‌کند. نفس و عقل از شبهات پیراسته می‌شود. هیچ چیز بدتر از فتنه زنان نیست. ازدواج باعث پاکی می‌شود و رابطه بین مرد و زن را سامان می‌دهد بدون این که مانع ارتباط آنان ‌شود. رابطه‌ها را آزاد نمی‌گذارد تا باعث فساد و هرج و مرج در زندگی شود. ازدواج در همه حال به ویژه در زمان معاصر بهترین محافظ برای جوانان است؛ از مصیبت‌هایی که جوامع فاسد از آن رنج می‌برند جلوگیری می‌کند؛ بهترین انگیزه برای زندگی با ثبات و سازنده است. یکی از اهداف و مقاصد ازدواج ازدیاد نسل و پرورش فرزندان صالح است.

پیامبر اسلام در احادیث فراوانی امتش را به ازدواج تشویق کرده است از جمله: 
"تزوجوا الودود الولود؛ فإنّي مكاثِرٌ بكمُ الأُمَمَ يوم القيامة" 
با زنان مهربان و فرزندآور ازدواج کنید که من روز قیامت به زیادی امتم افتخار می‌کنم
خداوند در این زمینه بر ما منت نهاده و فرموده است: 
{وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ} [النحل:72]
و خدا برای شما از خودتان همسرانی قرار داد، و از همسرانتان برای شما پسران و نوادگانی نهاد و از چیزهای پاکیزه به شما روزی بخشید. آیا [باز هم‌] به باطل ایمان می‌آورند و به نعمت خدا کفر می‌ورزند؟
هر میزانی که ازدواج عدول شود، تجاوز به نفس و بشریت و ناسپاسی به نعمت الهی محسوب می‌شود. جنایتی است که جامعه معاصر غرب به شدت از آن رنج می‌برد؛ از نوزادان سرراهی و سقط جنین و قتل و دیگر جنایات و بیماری‌های کشنده‌ی جنسی.

نظام اجتماعی با ارزش‌های اجتماعی و ارتباط بین خانواده و جامعه از این ضروریات محافظت می‌کند و آن را تنها به خانواده نمی‌سپارد. مجموعه‌ای از آداب اجتماعی وضع کرده است که به عفت و کرامت خانواده کمک می‌کند تا بتواند رسالتش را به درستی انجام دهد. از جمله ترویج امر به معروف و نهی از منکر؛ تحریم محرماتی که دین و نفس و عقل را تباه می‌کند و آبرو و شرف را خدشه‌دار می‌سازد. نسل را هلاک و مال را بر باد می‌دهد. این یک نظام اخلاقی یکپارچه است و باعث حفظ منافع و دوری از مفاسد می‌شود. سعادت دنیا و آخرت را به ارمغان می‌آورد. به مثابه یک کشتی است و همه سواران تلاش می‌کنند تا کشتی سوراخ نشود و جان به سلامت ببرند.

انسان به تنهایی زندگی نمی‌کند بلکه زندگی او در جامعه معنا می‌یابد. این جامعه حلقه درهم تنیده‌ای از حرکت نسل‌هاست. این جامعه باید کارها سالم به نسل بعدی بسپارد و نگذارد در زمین فساد شود: 
{فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ} [محمد: 22].
پس [ای منافقان،] آیا امید بستید که چون [از خدا] برگشتید [یا سرپرست مردم شدید] در [روی‌] زمین فساد کنید و خویشاوندی‌های خود را از هم بگسلید؟
پاسداری از ضروریات پنجگانه از عوامل بازدارنده نیست بلکه از باب احسان و نیکی است که مؤمنان در رسیدن به آن از هم پیشی می‌گیرند. خداوند بر هر چیزی احسان نوشته است و محسنان را دوست دارد. 
احسان و خوش‌رفتاری در زندگی زناشویی برای گذاشتن خشت اول جامعه بسیار مهم است؛ نیکی جز نیکی نمی‌آورد و پاکی جز پاکی نمی‌زاید. بشریت به خانواده مسلمان، جامعه مسلمان و امت مسلمان نیاز دارد: 
{وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ} [البقرة: 143]
و بدین گونه شما را امتی میانه قرار دادیم، تا بر مردم گواه باشید...
{كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ} [آل عمران: 110]
شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده‌اید: به کار پسندیده فرمان می‌دهید، و از کار ناپسند بازمی‌دارید، و به خدا ایمان دارید.

منابـع:
1- الإسلام وبناء المجتمع، د. أحمد محمد العسال، دار القلم.  
2- الإسلام وبناء المجتمع، عدد من المؤلفين، الرشد.  
3- التكافل الاجتماعي في الشريعة، د. محمد أحمد الصالح، جامعة الإمام محمد بن سعود.  
4- الزواج في ظل الإسلام، عبدالرحمن عبدالخالق، الدار السلفية.
5- العدالة الاجتماعية في الإسلام، سيد قطب، دار الشروق.  
6- المجتمع الإسلامي، د. مصطفى عبدالواحد، مكتبة المتنبي بالقاهرة.  
7- منهج السنة في الزواج، د. محمد الأحمدي أبو النور، دار السلام.  
8- نظام الحياة في الإسلام، أبو الأعلى المودودي، الدار السعودية.
9- نظرية الإسلام، أبو الأعلى المودودي.