من تالشم، عجولانه بر حیثیتم تاختند.
سرزمینی لطیف با چشماندازی زیبا و رودهای خروشان و زلال و سبزهزار و درختان سرسبز.
این روزها عدّهای بر حیثت و شرفم تاختند، مردمان مهربان و دلرحمم را، خشن سرسخت و متعصّب دانستند.
از سکوتم سوء استفاده کردند. اتّفاقی ناگوار بر قلبم خنجر زد. داغ رومینا بر من سنگینی میکند و چشمانم خون گریه میکنند.
سرزمین زیبایم تالش، به دلیل موقعیّت بینظیر آب و هوایی و شغلی و... مهمانپذیر است از هر قومیّتی.
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
کرونا به شخصیّت محبوب ما، دکتر خرّمدل هم رحم نیاورد و او را نیز آسمانی نمود.
از صمیم قلب برای عروج ملکوتی دکتر اندوهناک و متأثّرم. با توجّه به ارتباطات خانوادگی و همسایگی چند سالهی دیوار به دیوار با ایشان و ارجاع بازبینی کتاب الله به اینجانب، قبل از تحویل به ناشر، توفیق یار بود که از فیض همراهی و البتّه شاگردی ایشان بهره ببرم.
پیچیدهترین راز هستی؛ یعنی مرگ از نظرگاه ما غایب است و در پرده! تا آنگاه که بیسر و صدا از راه میرسد و ناگهان عزیزی را با خود میبرد و ما را در شوک از دست دادنش فرو میبرد.
در این سالها، دو مسئلهی مهمّ و اساسی همواره ذهن مرا به خود مشغول داشته است و هرگز نتوانستهام بهگونهای با آن دو کنار آیم که موجبات آرامش درون را از آن حاصل کنم. با گذشت زمان و تعمیق موضوع و ناکامی در یافتن راه برونرفت از آن – که به نظر من ریشه در تبعیت از هوای نفس دارد- عدم آرامش درونی ناشی از آن دو چندان گشته است.
این دو مسئله، یکی فعّالیّت افراد در کسب ثروت به صورت فردی و جمعی و عدم هزینهی آن در راه خداست، و دیگری، عدم وحدت و همگرایی جماعتهای دینی است.
خبر تأسّفبار قتل رومینا، دختر ۱۴ ساله توسّط پدرش دل هر وجدان سالمی را به درد میآورد. وجدانی که رسومات جاهلی و غیرتهای غیر شرعی آن را مکدّر ننموده باشد. دختری که اگر جرمی هم داشته باشد معلول تربیت غلط خانوادگی مدرسه و اجتماع است و چرا به تنهایی باید بار جنین ناهنجاری را به دوش بکشد؟
سارقی بر سر جوخهی دار سخنانی بر زبان راند که هر عقل بیدار و وجدان آگاهی را به تعقّل وادار میکند. او گفت: صبر کنید در این جرمی که من مرتکب شدهام تنها نیستم. من همدستان و شرکایی دارم که باید این تاوان را با آنان تقسیم کنم:
اشاره: زندگی رسم غریبی است نازنین، سالها و بلکه قرنهاست که انسانها حیران و سرگشتهی معنا و منشأ آنند. فیلسوفان، شاعران، اندیشمندان و الهیدانان هریک به فراخور دانش و تجارب روحی خود و مطابق درکی که از مفهوم زندگی یافتهاند چیزی میگویند؛ امّا با این وجود روزها فکر من این است و همه شب سخنم/ از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود؟ درباب موضوع معنای زندگی و زندگی معنادار چند پرسشی را با نویسنده و کنشگر دینی بلوچ «عبدالغفور گردهانی» درمیان نهادهایم، آنچه در پی میآید پاسخهای وی به پرسشهای اصلاحوب است.
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
یاد باد آن روزگاران یاد باد
سال ١٣٦٨ در «دانشکدهی تربیت دبیر سنندج» که زیر نظر دانشگاه رازی کرمانشاه اداره میشد و بعدها به «دانشگاه کردستان» تغییر نام یافت به خدمت استاد شرفیاب شدیم.
مردی موقر و آرام که با لبخند شیرین چهرهی مشعشع به نور ایمانش، دل را میربود و جان را مینواخت. در وقتشناسی کمتر کسی از اساتید را چون ایشان یافتهام. دقیقاً سر وقت در کلاس حضور مییافت و مستمعان مشتاق را از دریای علم و اخلاقش سیراب میکرد.
دكتر مصطفى خرّمدل عالم فرهیخته و سربلند کُرد ایرانی، مترجم، مفسر و قرآنپژوه نامدار مهابادی، پس از سپری کردن عمری پربار و سرشار از خدمت فرهنگی چشم از دیار فنا فروبست و به دیدار معبود شتافت. سلام علیه یوم ولد ویوم رحل ویوم یبعث حیا ... .
مردی بود به غایت شریف، فرزانه و فروتن. وفادار به هویت اسلامی و ملی. از کودکی از محضر قلم پربارش بهره میگرفتم. «نماز فرمان خدا»یش راهنمای مصور و مزین به تصاویر فرزند برومندش [دکتر] ژیان برای نوجوانان خانوادههای ملتزم بود. قاموس بسیار کوچک و البته بسیار مفید سهزبانهاش مبتدیان را با کُردی، فارسی و عربی آشنا میکرد.
از سال ۶۵ که فقط یک سال از ورودم به دانشگاه تبریز سپری شده بود، در دانشگاه تبریز، آگاهانه و برای تثبیت ایمان متزلزل و پاسخ به شبهات ایجاد شده، نیاز شدیدی به مطالعهی قرآن با ترجمهی فارسی احساس کردم.
متأسفانه ترجمههایی که در بازار موجود بودند به دو دلیل جذابیتی برای من نداشتند. یکی از لحاظ علمی و سلیس و روان نبودن آنها و دیگری بهخاطر مسایل ایدئولوژیک و مذهبی که کلام پروردگار را تا حد یک کتاب مذهبی و فرقهای تنزل دادهبودند.
آشناییام با زبان عربی نیز در حدی نبود که مستقیم و بدون نیاز بهچنین ترجمههایی از قرآن بهره و لذت ببرم.
اما علیرغم اینها، علاقه و شوقی که به قرآن داشتم خاموش نشد و روز به روز افزون میگشت.
دکتر مصطفی خرّمدل (متولد ۱۳۱۵ مهاباد – درگذشت ۴ خرداد ۱۳۹۹ مهاباد)، نویسنده، مترجم، قرآنپژوه، اسلامشناس و مفسّر کرد اهل ایران بود. وی در زمینهی زبان و ادبیات کردی، زبان و ادبیات فارسی، تفسیر قرآن و فقه اسلامی آثاری دارد.
الف) زندگی نامهی دکتر مصطفی خرّمدل
دکتر مصطفی خرّمدل از دانشوران و قرآنپژوهان مشهور کردستان ایران است. در سال ۱۳۱۵ در روستای «دهبکر» از توابع شهرستان مهاباد دیده به جهان گشود. دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مهاباد طی نمود و در این مدت به آموزش علوم دینی نیز مشغول بود. وی در سال ۱۳۴۶ ه.ش از دانشگاه تهران در رشتهی زبان و ادبیات عرب موفق به دریافت مدرک لیسانس گردید و از زمان دانشجویی و پس از فارغالتحصیلی سالها به خدمت آموزش و پرورش مشغول بود.
بٳسم الذی كُلُّ شَىْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ
نمیدانم حديثنامه چونست
همی بینم كه عنوانش به خونست
قال الشاعر و صدق:
نَعَى نَاعِيَا عَمْرٍو بِلَيْلٍ فأسْمَعَا
فَرَاعَا فُؤَاداً لاَ يَزَالُ مُزَوَّعاَ
مَضَى فَمَضَتْ عَنِّي بِهِ كُلُّ لَذَّةٍ
تَقَرُّ بِها عَيْنَايَ فانْقَطَعَا مَعا
مَضَى صَاحِبيِ واسْتقْبلَ الدَّهْرُ مَصْرَعِي
ولاَ بُدَّ أنْ ألْقَي حَمامِي فأُصْرَعا
قال آخر:
إذَا ما دَعَوْتُ الصَّبْرَ بَعْدَكَ والبُكا
أجابَ البُكا طَوْعاً ولَمْ يُجِبِ الصَّبرُ
فإِنْ يَنْقَطِعْ مِنْكَ الرَّجاءُ فإِنَّهُ
سَيَبْقَى عَلَيْكَ الْحُزْنُ ما بَقِيَ الدَّهْرُ
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل