بیداری امت و تاوان آن
آنچه امروز از برخورد بسیار خشن و بی‌رحمانه‌ی غرب نسبت به غزه‌ی مظلوم می‌بینیم، چیزی نیست جز تاوان بیدار کردن مسلمانان و جهانیان از خواب غفلت. سال‌هاست که با روایات و داستان‌های دروغین، ما را به خوابی شیرین فرو برده‌اند. در این حالت نیمه‌خواب و نیمه‌بیداری، بسیاری از مفاهیم را به ما تلقین کرده‌اند.
گفته‌اند که اسلام عامل عقب‌ماندگی شماست؛ راه رسیدن به قافله‌ی تمدن، رهایی از این مفاهیم و افکار واپس‌گراست. تاریخ درخشان علمی و انسانی اسلامی را از حافظه‌ی ما زدودند و چنان بر آن تاختند که دیگر کسی جرأت نداشت آن را در محافل بازگو کند. شخصیت‌های اصیل و بزرگان را از یاد ما بردند تا به آنها اقتدا نکنیم؛ و به جای آنان، سلبریتی‌ها و قهرمانان دروغین هالیوود را به جوانان ما معرفی کردند - کسانی که اقتدا به آنها نه بزرگی به جوانان ما می‌بخشید و نه زندگی ساز بود. زندگی ما را به‌جای بنانهادن، به مشغول‌شدن به تصویر آن سرگرم کردند.
موسیقی، عکاسی و هنر را به‌عنوان مبانی اصلی پیشرفت و زیربنای یک ملت معرفی کردند؛ و در بحبوحه‌ی جنگ اعراب و اسرائیل، بخش بزرگی از مردم مصر را به ترانه‌های ام‌کلثوم مشغول ساختند. گویی دغدغه‌ای جز گوش‌دادن به آواز نداشتند، درحالی‌که اسرائیل نیروگاه‌های هسته‌ای ساخت و نیروی هوایی‌ای بنیان نهاد که توان مقابله با تمام کشورهای عربی را داشت. آنها خواننده و هنرمندانی همچون ام کلثوم و عادل امام نداشتند، اما همچنان پیش می‌رفتند. همان‌طور که یکی از عالمان مصری گفته است: «ما خواهان امام عادل بودیم، اما آنها عادل امام (هنرپیشه‌ی مشهور مصری) را برایمان فرستادند.» 
مفاهیم غربی را به‌عنوان مفاهیم بنیادی انسانی بر ما تحمیل کردند و روشنفکران ما، هر مفهوم و قانونی را که با آن‌ها مغایرت داشت، باطل و منسوخ می‌دانستند. دمکراسی را برای ما به ارمغان آوردند، اما نه برای انتصاب مسئولین و رهبرانی خردمند که ناخدایی دانا برای سرزمینشان باشند. هر جا مسئولی توانمند و صادق از صندوق رأی سر برآورد، دیری نپایید که توسط ژنرال‌های مورد حمایت آنان از اوج به فرش کشیده شد.
این سخنان به معنای بی‌ارزش جلوه‌دادن شورا و خرد جمعی نیست، بلکه تبیینی است از نگاه آنان. این سردمداران در جهان، خود بانی دیکتاتوری بین‌المللی بوده‌اند. مگر حق وتو مغایرتی با دیکتاتوری ندارد؟ یعنی حتی اگر تمام بشریت در یک سوی قضیه باشند و آمریکا در سوی دیگر، حق با اوست زیرا قدرت وتو را در اختیار دارد. سال‌ها فلسطینیان را به‌پای میز مذاکره کشاندند، اما هرجا حمایت جهانی لازم بود، آمریکا با یک وتو همه چیز را به نقطه‌ی آغاز بازمی‌گرداند.
آیا کسی می‌داند چند دهه مذاکرات صلح چه دستاورد درخشانی برای بیچارگان فلسطین داشت؟ اینک قیام مردم غزه را سرنوشتی شوم می‌دانند. آمریکا ۸۴ بار از حق وتوی خود برای لغو محکومیت اسرائیل یا علیه فلسطینیان در شورای امنیت استفاده کرده است.
غزه آمد تا به مسلمانان و جهانیان اثبات کند که مفاهیم تربیتی قرآن، قهرمان‌ساز است و رهبرانی را تربیت می‌کند که لحظات پایانی عمرشان حاوی زیباترین درس‌های رشادت، صداقت و پایبندی به اصول و مبادی است؛ و به قول یکی از کارگردانان، زیباترین فیلم کوتاه واقعی جهان است. غزه اثبات کرد که تا هجده سالگی، دوران کودکی نیست، بلکه می‌توان در دوران کودکی مردانی ساخت که بزرگان نیز از صبر، عزت، پایداری و شعور آنان شرمنده شوند. می‌توان مادرانی پرورش داد که دغدغه‌شان بازار، مدلینگ و آرایش نباشد و کامجویی‌ها بر آنان غلبه نکند، بلکه گذشت، فداکاری و تربیت فرزندانی بزرگ و صبر بر داغ جگرگوشه‌ها منش آنان باشد و همنشین قرآن و مناجات باشند.
غزه به همه فهماند که با نیروی ایمان می‌توان یک سال در سخت‌ترین شرایط و با کمترین امکانات، در برابر مسلح‌ترین و بی‌رحم‌ترین ارتش جهان جنگید و مقاومت کرد. این همان تربیت قرآنی است که می‌فرماید: 
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ ‎﴿الأنفال: ٦٥﴾‏
(ای پیامبر، مؤمنان را به جنگ با دشمن برای پیروزی فرمان خدا تشویق کن. هرگاه بیست نفر شکیبا از شما باشند، بر دویست نفر پیروز می‌شوند و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از کافران غلبه می‌کنند، زیرا کافران گروهی‌اند که نمی‌فهمند.) غزه از بوسنی درس گرفت که دشمنان عهد و پیمانی ندارند و تسلیم‌شدن یعنی قتل‌عام مردم بی‌گناه و تکرار جنایات صرب‌ها در مقابل دیدگان مدعیان حقوق بشر. غزه به جهانیان اثبات کرد که قانون فقط بر ضعیفان اجرا می‌شود و قدرتمندان از آن معاف‌اند؛ و بسیاری درس‌های دیگر…