در آستانهی سپری شدن سیوسوّمین سالگرد بمباران شیمیایی سردشت، مناسب است بر ضرورت رسالت كار مدنی شهروندان سردشتی، تأكيدی مجدّد داشت.
ما وارثان بمباران شیمیایی سردشت بیش از هر چیز نیازمند درک رسالت و مسؤولیت اجتماعیمان در قالب تشکّلها و نهادهای مدنی خودجوش هستیم و البتّه این مهمّ هرگز با نهادهای دولت ساخت(سدن) و یا نهادهای محافظهکار و بیاثر محقّق نمیشود.
آنچه که به زندگی آدمی معنا میبخشد، بیرون آمدن از پیلهی تنهایی و حضور تٲثیرگذار در عرصهی اجتماعی است که باید از درون ریشه بدواند وگرنه هرگز نمیتواند از بیرون بر آدمی دیکته شود.
اساساً انسان به عنوان یک موجود مدنیالطّبع همزاد با جامعهی مدنی است و زندگیاش بدون زیست اجتماعی محقّق نمیگردد
امروز شنبه ٧تیرماە ١٣٩٩ سالگرد فاجعهی قرن ۲۰ یعنی بمباران شیمیایی شهری کوچک و محروم و مظلوم، شهر تاولزدهی «سردشت» است.
این شهر، ۳۳ سال پیش همانند این روزهای کرونایی، با هجوم سلاحهای مرگبار کشتار جمعی رژیمی خونخوار و دیکتاتور، یعنی رژیم بعث عراق به خاک و خون کشیده شد و ریهها و شُشهای هزاران زن و مرد این شهر به میکروبهای شیمیایی و گازهای خردل آلوده شد و هنوز هم صدای خشخش ریههای آنان را کسی جز مردم این شهر نمیشنود.
این روزها، که شیوع ویروس کرونا، سر و صدایی در عالم بهپا کرده و لحظه به لحظه، اخبار آن در رسانههای جهان با دقّتی بسیار منتشر میشود، دقیقاً شهر سردشت، ۳۳ سال پیش اجباراً میزبانِ مهمانی ناخوانده از همین نوع بود، که شباهتی عجیب به این ویروس داشت.
پرهیزگاری صفت صالحان و پارسایان است و انسان با رعایت تقوای الهی، بهویژه اگر حاکمان با این صفت آراسته باشند از مقرّبان و همنشینان انبیاء، شهدا و شایستگان خواهد شد.
خداوند متعال در آیهی 4 سورهی طلاق میفرماید: ﴿وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا﴾
«هرکس از خدا پروا داشته باشد خداوند کارها را بر او آسان میکند. (مشقّت و سختیها را در مسیر حرکتش بر او آسان میکند)»
این آیه بر پرهیزگاری انسانها دلالت میکند و خطاب آن عام است یعنی هرکس از خدا پروا کند خداوند کارها را برایش آسان میکند.
هر انسانی در انجام کارهای روزمره به نیّت و اقدام نیازمند است حال این نیّت یا براساس وجدان، اخلاق و قانون میباشد و یا بر مبنای عقیدهای الهی است که زیربنای تمام موارد است.
گاهی در زندگى انسانها اتّفاقاتی رُخ مىدهد كه نمىتوان آنها را به راحتی فراموش كرد. خوب به یاد دارم كه سنّم كمتر از ١٠ سال بود، در كوچهى محلّهى قدیمى مان با بچّهها مشغول بازى بودیم. در اوج هیجان بازى، شخصى كه هنوز محاسن جوانىاش كامل نشده بود، با مهربانى هرچه تمامتَر صدایمان كرد و از ما خواست كه بعد از بازى به مسجد رفته و در كلاسهاى قرآن فصل تابستان شركت كنیم؛ بسیارى از بچّهها ایشان را مسخره كرده و با بىتفاوتى بازى خود را ادامه دادند؛ امّا بعد از بازى، من و چند نَفَر از بچّهها به مسجد رفته و با خیل عظیمى از همسن و سالهاى خود روبرو شدیم که به دعوت ایشان به مسجد آمده بودند.
جنگ بود. جنگ، هم با ما بود و هم با ما جنگ بود ... ما کودک بودیم. جنگ را نمیدانستیم و نمیخواستیم .مرزبان و مرزنشین بودیم. فرقی نمیکرد که جنگ با ما یا با ما جنگ. درگیر شده بودیم. مرز اینگونه است .توپ از هر طرف بیندازند روی خط میایستد ....
مرز درد دارد، وسوسهانگیز است، دردسر دارد ... جنگ بود. جنگ با همسایه، انگار جنگ خانهات است .جنگ از جانب همسایه جنگ با خودت است ... جنگ بود. ما، هم در جنگ بودیم و هم میزبان اهالی در به در سرزمین طرف جنگ
به او میگویند «دشمن» ... ما میزبان و پناه مردم کشور دشمن بودیم...
پدر جبهه نرفته بود. دستانش تهی بود. عیالوار بود. با خاک دمساز و درگیر بود. از دل خاک سنگ میکاویید ... سنگ سخت را «نان» میکرد .
جبههی او آنجا بود ...
نان در مرز یعنی خون، یعنی رنج ...
بیشتر که بمانی بیشتر میبینی؛ زمانی بود محبّت و وفا را همبسته میانگاشتم؛ اکنون میبینم که چنین نیست و گاهی دلباختگی به قیمت ترک وفا تمام میشود.
لطفاً پیوستگی داماد به خانوادهی همسر و گسستن از خانوادهی پدری را تداعی نفرمایید که اوّلاً مصداقی آماده و قدیمی است و ثانیاً هنوز چنین داغی بر قلبم ننشستهاست!
مقصودم اینبار چیزی دیگر و حقیقتاً درآمیخته به شائبهی سیاسی است!
اجتماع انسانها نیازمند مدیریت است؛ مدیریت جامعه بر عهدهی سازمان حکومت است؛ امّا اگر این درمان خودش درد و رنجافزا شد، چه؟! آیا جور حاکم به از هرجومرج است؟! یا اصلاً از در تقدیس باید وارد شد و هر عیبی را که از حاکم سر زد باید هنر و ستودنی انگاشت؟!
اگر بدون ماسک از خانه خارج میشوید، اهل تردّدهای غیرضروری هستید، بر خلاف پروتوکلها در مجالس عروسی، عزا و مهمانیهای خالی از فاصلهی اجتماعی حاضر میشوید، حتماً مقایسه ذیل را انجام دهید:
برابر آمار رسمی از سال 1390 تا 98 سالیانه بین 790 تا 900 نفر در شهرستان مهاباد فوت کردهاند. یعنی به طور متوسط روزانه 2/3 نفر!
حالا این را مقایسه کنید با تعداد آگهیهای ترحیمی که روزانه در کانال مجلس ترحیم قرار میگیرد.
اگر این کار را بکنید حتماً مانند من مبهوت و حیرتزده میشوید!
همّت و مروّت هرکسی به اندازهی کدخدایی او باشد و سلطان کدخدای همه جهان باشد و همهی پادشاهان زیردست او باشند، پس واجب کند که کدخدایی او و همّت و مروّت و خوان و صلت او بر اندازهی او باشد و از همهی پادشاهان بیشتر و نیکوتر باشد.
در خبر است که فراخ داشتن نان و طعام بر خلق خدای عزوجل در بقاء عمر و ملک و دولت بیفزاید.
و در تواریخ انبیاء (ع) چنان است که موسی (ع) با چندان معجزات و کرامات و منزلت به فرعون فرستادند و هر روز مراتب خوان فرعون چهار هزار گوسفند بوده است و چهارصد گاو و دویست شتر و در خورد این مرغ و ماهی و بواود و قلایا و حلواها و هر چیز و همهی اهل مصر و لشکر بر خوان او هر روز طعام خوردندی و چهارصد سال به خدایی دعوی میکرد و این خوان مینهاد.
داوود خدیر نوجوان 17 ساله بلوچ چابهاری (رمین) بورسیه اتّحادیە بین المللی موج سواری (ISA) را دریافت کرد.
در مقدمه از کادر درمان و تمام مسئولین در سطح منطقه به خصوص مردمی که به سلامتی خود و جامعه احترام می گذارند تشکّر و قدردانی میکنم.
مطلب را با مرور یکی از خاطرات زمان کرونا شروع میکنم.
به یاد دارم در اوایل اسفند که تازه خبرهایی مبنی بر ابتلای چند تن از هموطنان به کرونا، بهویژه در قم در فضای مجازی و منطقه منتشر شد با ملاحظهی خودرویی به شماره پلاک قم که در بازارچه ی تعطیلِ جوانرود پارک شده بود، در تمام فضاهای مجازی و حقیقی مردم اعلام نگرانی کرده و در خواست پیگیری و مراقبت دادند.
آن زمان فقط به خاطر پلاک ماشینی که فکر کنم راننده اش هم جوانرودی از آب در آمد، تمام فضای حقیقی و مجازی منطقه را بسیج کردیم!
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل