بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا ﴿١﴾ وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا ﴿٢﴾ وَقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا ﴿٣﴾ يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ﴿٤﴾ بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَىٰ لَهَا ﴿٥﴾ يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ ﴿٦﴾ فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ ﴿٧﴾ وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ ﴿٨﴾
ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠّﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢِ اِﺫَﺍ ﺯُﻟْﺰِﻟَﺖِ ﺍْﻟﺎَﺭْﺽُ ﺯِﻟْﺰَﺍﻟَﻬَﺎ ﻭَﺍَﺧْﺮَﺟَﺖِ ﺍْﻟﺎَﺭْﺽُ ﺍَﺛْﻘَﺎﻟَﻬَﺎ ﻭَ ﻗَﺎﻝَ ﺍْﻟﺎِﻧْﺴَﺎﻥُ ﻣَﺎﻟَﻬَﺎ ﻳَﻮْﻣَﺌِﺬٍ ﺗُﺤَﺪِّﺙُ ﺍَﺧْﺒَﺎﺭَﻫَﺎ ﺑِﺎَﻥَّ ﺭَﺑَّﻚَ ﺍَﻭْﺣَﻰ ﻟَﻬَﺎ ... ﺍﻳﻦ ﺳﻮﺭﻩ ﺑﺎ ﻗﺎﻃﻌﻴﺖ ﺑﻴﺎﻥ میﻜﻨﺪ، ﻛﻪ ﻛﺮﻩی ﺯﻣﻴﻦ ﺩﺭ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﻮﺩﻩ، ﻭ ﺯﻟﺰلهاش ﻣﺸﻤﻮﻝ ﺍﻟﻬﺎﻡ ﻭ ﻭحیِ ﺍلهی است، ﻭ ﺗﺤﺖ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺗﻜﺎﻥ میﺨﻮﺭﺩ، ﻭ ﺑﻌﻀﺎً میلرﺯﺩ.
ترک محیط: متربی باید از محیطی که برایش تأثیرات منفی دارد دور شود؛ زیرا ماندنش در محیط آلوده اگر پایبندی، پاکی و صفایش را به کلی از بین نبرد حداقل پیامدهای منفیای را برایش در پی خواهد داشت. ترک محیط سبب تثبیت و تحکیم باورهای مثبت یا ایجاد آنها میشود. پاکسازی محیط با دورکردن بدکاران از آن یا با دور شدن متربی از آنان، روشی است که قرآن در زمینهی دعوت ارائه داده است»
متربی یا تربیتشونده، فردِ هدف برای امر تربیت است تا پروردگارش به وی شناسانده شود و پیام حیاتبخش اسلام به وی ابلاغ گردد. متربیان به امید داشتن آیندهای درخشان تربیت میشوند؛ زیرا آنان در آینده عهدهدار دعوت و اصلاح جامعه خواهند شد و مسؤولیت تربیت اعضای جامعه را برعهده خواهند گرفت و در راستای رفع مشکلات و پُر کردن خلأهای موجود تلاش خواهند کرد. هر جنبش، دعوت یا مؤسسهای هر اندازه قوی یا برخوردار از شخصیتهای بزرگ باشد خطر همچنان آن را تهدید میکند و شاید دیری نپاید که شخصیتهایش یکی پس از دیگری از بین بروند و در نتیجه زمانی فرا رسد که همهی شخصیتهایش را از دست بدهد[79].
اولاً: اقوال علما و مفسرین در مورد معنا، مقدار و مصداق زینت در آیه [نور:31] خداوند متعال به زنان مسلمان امر نموده زینت خود را به مردان بیگانه و نا محرم جز آنچه آیه استثنا نموده است به خاطر جلوگیری از فتنه آشکار نسازند. سپس آنچه را که از زینت خود به خود آشکار میشود، استثنا نموده است؛ اما علما در مورد معنا و مصداق این مقدار از زینت که استثنا شده است اختلاف دارند آنان اقوالی را از برخی صحابه و تابعین نقل میکنند که مراد از زینت لباس ظاهر است. و برخی دیگر میگویند مراد از آن سرمه، انگشتر، دستبند و صورت و... است.
در اسلام، مقولاتی وجود دارد که قرآن کریم در بارهی آنها سکوت کرده است، مانند ریاست دولت و قضاوت و وزارت زنان. لذا، نصی در قرآن کریم منعی در تصدی زن برای منصب ریاست دولت و دیگر مناصب اداری و مدیریتی و سیاسی و حتی قضاوت وجود ندارد. اما در سنّت نبوی شریف، بیان شده اند؛ مانند عدم جواز زن برای امامت عظمی و رهبری عمومی. و دلیل آن این حدیث صحیح است که پیامبر اسلام – ص – فرمود: « لَنْ يُفْلِحَ قَوْمٌ وَلَّوْا أَمْرَهُمُ امْرَأَةً».
چرا نابرابری معضل آفرین است، در گفتوگو با نرگس سلحشور، مترجم و پژوهشگر: نابرابری مفهومی است كه در روزگار ما، عمدتا طنینی ناخوشایند دارد. مهمترین نمود آن در همه جوامع، اختلاف طبقاتی و نابرابریهای اقتصادی است، اما قطعا به آن محدود نمیشود. نابرابری معانی متفاوتی دارد، نابرابری سیاسی و نابرابری قانونی یا نابرابری در برابر قانون و نابرابری نژادی و نابرابری جنسیتی برخی از نمودهای آن است. بسیاری معتقدند كه برخی از انواع نابرابری ناگزیر است، همچنانكه گروهی برخی از انواع نابرابری را به لحاظ اخلاقی یا قانونی لازم میدانند. حتی برخی معتقدند نابرابری اقتصادی هم نه فقط امری رایج كه لازمه حیات اجتماعی است. تامس مایكل اسكنلن فیلسوف سیاسی امریكایی معاصر اما معتقد است كه نابرابری معضل آفرین است و برای آن استدلالهایی آورده و راهحلهایی برای اجتناب از آن عرضه كرده است. این دیدگاه او در كتابی با عنوان «چرا نابرابری معضلآفرین است؟» با ترجمه نرگس سلحشور به همت انتشارات سروش مولانا منتشر شده است. منظور اسكنلن از نابرابری چیست؟ چرا آن را معضلآفرین میخواند؟ آیا میتوان بر این معضل غلبه كرد؟ راهحل آن چیست؟ این پرسشها را با نرگس سلحشور، مترجم این كتاب در میان گذاشتیم
«نفسی که خداوند آن را در جسم ما به ودیعت نهاده، دارای ویژگیهای فراوانی است وگاه ویژگیهای متضاد در یک نفس جمع میشوند.»[1] «گاه نفس، «مطمئنه» است، و با یاد و ذکر خدا و بهشت و دوزخ و امر و نهی او، دین او و فرستادهاش (ص) آرامش مییابد و گاه نفس «لوّامه» است و فرد را بهخاطر ارتکاب معاصی و کمکاری سرزنش میکند و گاه ضعف دامنگیر آن میشود و نفس «اماره» میشود و فرد را به بدکاری دستور میدهد.»[2]
امت پس از تمام این تجارب و آنچه در آینده بر سرش خواهد آمد اگر بخواهد تا ابد از استبداد رهایی یابد، سخت نیازمند آن است که در عقیده و ایمان به خدا بازبینی کند. لازم است ایمانش را تصحیح کند و از نو بسازد و جاهای خالی در دلهای مؤمنان پر کند: ﴿وَإِن يَمْسَسْكَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدُيرٌ﴾ (الأنعام:17)
مقاومت انسان در برابر قدرت، قیام حافظه است در برابر فراموشی. (میلان كوندرا) از آنجا كه هانا آرنت در رشته الهیات كلاسیك و مسیحی تحصیل كرد، همواره تعلق خاطری به آن در سینه پرورید حتی زمانی كه به سال ۱۹۲۴ میلادی به دانشگاه ماربورگ رفت تا در آنجا فلسفه بخواند و استادش هایدگر، ذهن و دلش را دگرگون سازد رویكردی به یك ارتباط ژرف الهیانی در نهادش، فروزان بود. این پرسش كه انسان چه گامهایی باید طی كند تا در برابر یك قدرت مسلط مقاومت كند و چنان مصونیتی بیابد كه آلوده شر سیاسی نشود. از طرفی خاطره همكاری استادش هایدگر با یك حزب ضد انسان هم او را برآن داشت كه با نگهداشت درسهای معرفتی او، طرح پایاننامه خود را در شهر دیگر و انسان دیگری در میان گذاشت.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل