11 فروردین 1404
پیام اصلاح پایگاه

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • شهرستان مرزی پیرانشهر یکی از مناطق سرسبز و دارای طبیعت بکر با جلوه‌های خاص و جذاب بوده و مجموعه‌ای از زیبایی‌های خدادادی در آن نهفته است.

    نویسنده:
    اصلاحوب-Irna
  • شهرستان مرزی و کوهستانی پاوه در غرب استان کرمانشاه با بهره مندی از جاذبه‌های طبیعی بکر همچون نگین اورامانات درخشش دارد بطوریکه اکنون فراتر از مرزهای ایران به عنوان میراث جهانی تابان است.

    نویسنده:
    اصلاحوب-Irna
  • یکی از مهم‌ترین درس‌ها و عبرت‌های سفر اسراء و معراج، شناخت جایگاه مسجدالاقصی در امت اسلامی است. اسراء از آنجا آغاز شد و این نشان می‌دهد که کسی که در حفظ مسجدالاقصی کوتاهی کند، ممکن است در حفظ مسجدالحرام نیز کوتاهی کند. هر دو مسجد در دل مسلمانان جایگاهی خاص و مقدس دارند. سفر اسراء، نشانه‌ای بود از انتقال رهبری و پیشوایی به امت اسلامی، رهبری‌ای که بر اساس رحمت و عدالت استوار است، نه بر غلبه و ظلم.

    نویسنده:
    اصلاحوب
  • هر مسلمان ملتزمی که با جدیت و از سر صدق و اخلاص با خدای خود داد و ستد کرده باشد و در برابر گرفتن بهشت خدا، جان و مالش را- که در اصل هر دو مال خداست- به‌عنوان کالا به خدا واگذار کرده باشد، نمی‌تواند از انجام مسؤولیت‌های بندگی شانه خالی کند؛ چرا که جان و مال، در ذات خود مال او نیست و خود آن‌دو را پیش‌فروش کرده است؛

    نویسنده:
    اصلاحوب
  • انسجام در یک جماعت دینی به معنای پیوند قوی اخوت و برادری دینی، همبستگی و وحدت بین اعضای آن جماعت بر اساس باورهای مشترک، ارزش‌ها و اهداف دینی است. این انسجام، نیروی محرکه‌ای برای رشد و پویایی یک جامعه دینی است و به آن قدرت می‌دهد تا در برابر چالش‌ها ایستادگی کند. این انسجام در متون دینی مورد تأکید قرار گرفته است؛

    نویسنده:
    اصلاحوب
  • استقامت پس از رمضان

    21 فروردین 1403

    رمضان آمد و با شتاب رفت؛ اکنون این پرسش مطرح است که پس از رمضان چه کنیم؟ پس از هر یک از موسم‌های عبادی چه کنیم؟ پس از ماه یک ماه تلاش و پایمردی و پس از این که قرآن برنامه زندگی ما بود و نماز بالاترین لذت و شیرینی ما و ذکر خدا غذای روح‌مان بود چه کاری انجام دهیم؟

    نویسنده:
    اصلاحوب
  • مدرسه‌ی رمضان

    12 اردیبهشت 1401

    ماه رمضان در حالی آغاز شد که پیش از آن در برهوت وقت‌کشی می‌زیستیم. شهوت‌‌ها و لغزش‌‌ها بر ما سرازیر شده بودند و ما راه به پرتگاه وقت کشی و هدر دادن وقت در راه کامجویی کشانده بودند. نسیم گذشت بر ما وزید و نفحات آن ما را می‌نگرند، اینک باید پس از گرمای سوزان و خطاها تن خود را به این نفحات بزنیم. روزه تنها رکنی است که رازی است بین خدا و بنده. پیامبر (ص) فرمود:

    “همه عمل بنده از اوست، مگر روزه که از من است و من خود پاداشش را می‌دهم." مسلمانان چشم براه این ماه بودند، هر گاه ماه رمضان فرا می‌رسید، سلف صالح به همدیگر تبریک می‌گفتند

    نویسنده:
    اصلاحوب
  • أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

    فَإِذَا جَاءَتِ الصَّاخَّةُ ‎﴿٣٣﴾‏ یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ ‎﴿٣٤﴾‏ وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ ‎﴿٣٥﴾‏ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ ‎﴿٣٦﴾‏ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یوْمَئِذٍ شَأْنٌ یغْنِیهِ ‎﴿٣٧﴾‏ وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ مُّسْفِرَةٌ ‎﴿٣٨﴾‏ ضَاحِكَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ ‎﴿٣٩﴾‏ وَوُجُوهٌ یوْمَئِذٍ عَلَیهَا غَبَرَةٌ ‎﴿٤٠﴾‏ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ ‎﴿٤١﴾‏ أُولَٰئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ ‎﴿٤٢﴾‏

    هنگامی که صدای هراس‌انگیز گوش‌خراش (نفخه‌ی صور دوم) برآید. (۳۳) در آن روز که انسان فرار می‌کند از برادر خود.(۳۴) و از مادر و پدرش! (۳۵) و از همسر و فرزندانش.

    نویسنده:
    اصلاحوب
  • أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

    قُتِلَ الْإِنسَانُ مَا أَكْفَرَهُ ‎﴿١٧﴾‏ مِنْ أَی شَیءٍ خَلَقَهُ ‎﴿١٨﴾‏ مِن نُّطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ ‎﴿١٩﴾‏ ثُمَّ السَّبِیلَ یسَّرَهُ ‎﴿٢٠﴾‏ ثُمَّ أَمَاتَهُ فَأَقْبَرَهُ ‎﴿٢١﴾‏ ثُمَّ إِذَا شَاءَ أَنشَرَهُ ‎﴿٢٢﴾‏ كَلَّا لَمَّا یقْضِ مَا أَمَرَهُ ‎﴿٢٣﴾‏ فَلْینظُرِ الْإِنسَانُ إِلَىٰ طَعَامِهِ ‎﴿٢٤﴾‏ أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا ‎﴿٢٥﴾‏ ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا ‎﴿٢٦﴾‏ فَأَنبَتْنَا فِیهَا حَبًّا ‎﴿٢٧﴾‏ وَعِنَبًا وَقَضْبًا ‎﴿٢٨﴾‏ وَزَیتُونًا وَنَخْلًا ‎﴿٢٩﴾‏ وَحَدَائِقَ غُلْبًا ‎﴿٣٠﴾‏ وَفَاكِهَةً وَأَبًّا ‎﴿٣١﴾‏ مَّتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ ‎﴿٣٢﴾ « کشته باد انسان! چه خدا نشناس و ناسپاس است! (۱۷) خدا او را از چه چیز می‌آفریند؟

    نویسنده:
    اصلاحوب
  • بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    عَبَسَ وَتَوَلَّى﴿١﴾‏ أَن جَاءَهُ الْأَعْمَى﴿٢﴾‏ وَمَا یدْرِیكَ لَعَلَّهُ یزَّكَّى﴿٣﴾‏ أَوْ یذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَى﴿٤﴾‏ أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى﴿٥﴾‏ فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّى﴿٦﴾‏ وَمَا عَلَیكَ أَلَّا یزَّكَّى﴿٧﴾‏ وَأَمَّا مَن جَاءَكَ یسْعَى﴿٨﴾‏ وَهُوَ یخْشَى﴿٩﴾‏ فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّى﴿١٠﴾‏ كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ ‎﴿١١﴾‏ فَمَن شَاءَ ذَكَرَهُ ‎﴿١٢﴾‏ فِی صُحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ ‎﴿١٣﴾‏ مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةٍ ‎﴿١٤﴾‏ بِأَیدِی سَفَرَةٍ ‎﴿١٥﴾‏ كِرَامٍ بَرَرَةٍ ‎﴿١٦﴾[، « چهره در هم کشید و روی برتافت! (۱) از این که نابینائی به پیش او آمد. (۲) تو چه می‌دانی، شاید او (از آموزش و پرورش تو بهره گیرد و) خود را پاک و آراسته سازد. (۳) یا این که پند گیرد و اندرز بدو سود برساند.

    نویسنده:
    اصلاحوب