در جریان کودتای نظامی ارتش بر حکومت مشروع و قانونی دکتر محمد مرسی در مصر، طیفها و گروههای موجود در جامعهی مصر (از گروههای اسلامی گرفته تا گروههای سکولار و غیر اسلامی) به شناساندن ماهیت و چهرهی واقعی خود بیشتر نزدیکتر میشوند و به ادای مسؤولیت و مأموریتی که بر دوششان گذاشتهاند، اقدام مینمایند. بالاخره کار کودتاگران در مصر به وقوع پیوست و همین کارشان باعث تقسیم مردم مصر به سه دسته شد.
روزی روزگاری پسر بچهای شش ساله به نام امین نشسته بود انگار منتظر کسی بود. او لباسی بر تن داشت، نازک پاره پاره و کفشهای کهنه و سوراخ شده که از لای این سوراخها برف داخل کفشش میشد؛ از شدت سوز هوای سرد لباس را به خود میپیچید و غرغر میکرد؛ از تاریکی و تنهایی سرما به پشت تیر چراغ برق پناه میبرد. بعد با لکنت زبان و گریه کنان زمزمه میکرد و میگفت: چرا این مهمانها نمیآیند؟ تا کی باید در این هوای سرد نگهبانی بدهم. بله او یک نامادری داشت که زنی خود خواه و بیرحم بود؛
تجربهی جنبش سیاسی جدید مردم مصر در دو سال گذشته که به بهار عربی – و عناوین دیگری- در مصر و کشورهای عربی شناخته شد، در پی فروپاشی دولت قانونی این کشور با دخالت نظامیان، وارد مرحلهی جدیدی گردید. از ابتدای تغییر حکومت در مصر، دولت جدید این کشور با دشواریهایی مواجه شد که به نظر میرسد
سپاس و ستایش مخصوص خدایی است که انسان را به بهترین شکل و نحو ممکن آفرید، او را به استعدادها و تواناییهای گوناگون مجهز نمود، او را اشرف مخلوقات قرار داده و همهی کائنات را به تسخیر او در آورده است؛ اما گاهی اتفاق میافتد که این آفریده (انسان)، منزلت و موقعیت خود را در میان سایر مخلوقات به دست فراموشی سپرده و با سرعتی باورنکردنی، رو به سوی ورطهی هلاکت مینهد.
زشتی خاتمه دادن به تحصن با گرسنه نگه داشتن تحصن کنندگان از فیصله دادن آن با یورش مسلحانه کمتر نیست. توسل به هر یک از دو روش مذکور فاقد ریشهی اخلاقی و سیاسی است. تحصن حقی است که قوانین و معاهدات حقوق بشر آن را مجاز دانسته است. بنا بر این شایسته نیست به تحصن کنندگان به عنوان دشمنان دولت و جامعه نگاه کرد
دو هفتهنامهی «ئامانج» مقالهای با عنوان تحریر قاعده یا استثنا؟ از آقای خالد توکلی در ۱۵ تیرماه ۱۳۹۲ منتشر نمود که توضیحات زیر در نقد آن جهت تنویر افکار عمومی لازم است. نویسندهی محترم به جای اینکه از مقام یک تحلیلگر سیاسی یا اجتماعی به اتفاقات مصر پرداخته باشد بیشتر از مقام یک خبرنگار که اخبار را از رسانههای غیرمستقل دنبال نموده به قضایا توجه نموده و واقعیات خبری را با اتهاماتی به دور از تحلیل منصفانه خلط نموده است.
پوران درخشنده کارگردان سینمای ایران در آخرین فیلم خود «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» داستان دختری را روایت میکند که در دوران کودکی مورد تجاوز مردیکه بیمار روانی است قرار میگیرد اما هرگز این اتفاق را برای پدر و مادرش بیان نمیکند و این خاطره دردناک تا سالها با وی همراه است تا زمانی که قصد ازدواج دارد. روزی که میخواهد ازدواج کند با کودکی مواجه میشود که مرد دیگری قصد تعرض به وی را دارد. دختر در مقام دفاع از کودک بر میآید و در این راه مرد متجاوز را به قتل میرساند.
خبرگزاری ایلنا، با پوران درخشنده درباره دلایل ساخت این فیلم و نگاهش به جامعه گفتگو کردهاست:
گسترش قتلهای ناموسی در سالهای اخیر به دفعات از سوی فعالان زن و حتا در مواردی از سوی مسئولان قضایی و انتظامی گوشزد شده و در رسانهها نیز بیش از پیش پوشش خبری داشته است. همچنان که پژوهشها نشان میدهند به خاطر دشواری دسترسی به خانوادههایی که چنین قتلهایی در آنها اتفاق افتاده و همچنین عدم گزارش این قتلها از سوی خانوادهها، آمار دقیقی در خصوص قتلهای ناموسی وجود ندارد اما هشدار و انتقادهای فعالان حوزهی زنان، رسانهها و گزارشهای مردمی، از فراوانی و شیوع خشونتهایی از این دست، و قتلهای مرتبط با آن در مناطقی از کشور حکایت دارد. کردستان و شهر مرزی «مریوان» از جملهی این مناطق است.
مادرانگی مان هم متفاوت شد با یک دنیا تفاوت با آنچه نسل قبل و نسل قبل ترمان تجربه کرده بودند. حتی وقتی مشق مادرانگی را از این وبلاگ و آن وبلاگ جستجو می کنیم.
سلام دوستان عزیزم، خوبید؟ تابستان خوش می گذره، چی کار کردین؟ کجا ها رفتین؟
چیزی به باز شدن مدارس نمونده کارهای مدرستون رو انجام دادین ؟
دیروز مامانم من و صدا کرد و گفت: مهیار جان بیا ببینم برای سال جدید چه چیزهایی لازم داری؟ من یکم فکرکردم گفتم همه چیز مامان.
کلی دفتر و مداد و پاک کن و خودکار و مداد رنگی و کلا همه چیز می خوام دیگه مامان.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل