هر بحران و هر پدیدهی استثنایی در جهان مانند فوران آتش فشان یا وقوع طوفان یا شیوع یک ویروس کشنده، بحثهایی را در میان اهل ایمان به وجود میآورد به ویژه زمانی که این رویدادها با مرگ و زندگی یا رنج و عذاب ارتباط داشته باشد و بر وجود انسان تأثیر بگذارد. در وضعیت فعلی فجایع و مصائب انسانی سؤالاتی را ایجاد میکند، مانند این که چرا خدا در سوریه برای نجات بیگناهان دخالت نمیکند؟ یا این که خداوند در حوادث غزه کجاست که مسلمانان را یاری نمیدهد؟ چرا جرثقیل حرم مکی سقوط میکند و دهها نمازگزار بیگناه را به کشتن میدهد؟ گناه این افراد چه بود؟ آیا این ویروس نتیجهی خشم خداوند از اعمال انسانهاست؟ آیا زندگی برای انسانهای پاک و پرهیزگار به مراتب آسانتر است؟
در طول تاریخ پرافتخار اسلام، مقدسات ما از حقد و دشمنی نژادپرستان و جاهلان در امان نمانده است. اما در دهههای اخیر، این موضوع از طریق کمپینهای فراوان و زیر چتر حمایتی مقامات امنیتی بیش از پیش سازماندهی شده است. نکتهی خطرناک آن است که این تحریکات به نام آزادی بیان و دفاع از هویت توجیه میشود، این چه نوع آزادی است که باعث چنین رویکرد نفرتانگیزی میشود؟
امت پس از تمام این تجارب و آنچه در آینده بر سرش خواهد آمد اگر بخواهد تا ابد از استبداد رهایی یابد، سخت نیازمند آن است که در عقیده و ایمان به خدا بازبینی کند. لازم است ایمانش را تصحیح کند و از نو بسازد و جاهای خالی در دلهای مؤمنان پر کند: ﴿وَإِن يَمْسَسْكَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدُيرٌ﴾ (الأنعام:17)
خداوند حد محاربه را برای کسانی قرار داده است که راه را بر مؤمنان میبندند و برای فساد در زمین تلاش میکنند: ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ [المائدة: 33]
هر کس حرکتی بر خلاف نظم و برنامهی الهی انجام دهد به صورت مجازی کار او محاربهی خدا و رسول محسوب میشود: ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ [المائدة: 33]
توشهی ذاکرین: استاد نکتل یونس کشموله مؤلف در تعریف ذکر میگوید: ذکر در تکرار کلمات خلاصه نمیشود بلکه ذکر با قلب مهم است. در ذکر اگر عواطف آدمی به جنبش نیاید و قلب نلرزد و جان آدمی متأثر نشود... اگر با خشوع و فروتنی و خداترسی همرا نباشد، الفاظ و اداهایی بیمعنا و حرکاتی بیفایده است. ذکر یعنی روی آوردن به خدا با کمال همت و بریدن از غیر تا قلب در نزد پروردگار زنده حضور داشته باشد و از هر مشغلهای فارغ شود. این کار با درک جلال و عظمت باری تعالی و شرم و حیا از او و ترس از خشم و مجازاتش امکانپذیر است تا گوهر روحی و معنوی انسان خالص شده و به منبع اصلی متصل شود.
جهان امروز شاهد نزاعی سخت بین اصالت فردی و گروهی است. سرمایهداری مبتنی بر قداست فرد و اساس قرار دادن اوست. حق فراوانی به فرد میدهد و تقریباً او را از حق مطلق برخوردار میسازد. فرد دارای آزادی مالکیت، آزادی عمل، آزادی بیان، آزادی تصرف و بهرهبرداری است اگر چه این آزادیهای شخصی به زیان او یا دیگران منجر شود. فرد میتواند با احتکار، فریب و رباخواری مالاندوزی کند؛
فردی دربارهی پدرش میگوید: پدرم وقتی وارد اتاقم میشد و میدید لامپ اضافه روشن است میگفت: چرا لامپ را خاموش نمیکنی؟ چرا در مصرف برق را اسراف میکنی؟ وقتی وارد دستشویی میشد و میدید شیر چکه میکند با صدای بلند میگفت: چرا پیش از خروج شیر را محکم نبستی و این همه آب را به هدر دادی؟
کشته شدن ایمن الظواهری سرکردهی القاعده به دست نیروهای آمریکایی همانند بسیاری از رهبران القاعده و داعش جای تأمل است. درست است که بخش اعظم بنیانگزاران سازمانهای جهادی و دیگر بنیادگراها در امور دینی صاحب تخصص نبودند اما با این حال، اکثر آنان اصالتاً - به اصطلاح - بورژوازی هستند و تحصیلات عالی دارند. آنان قرآن و عربی آن را میدانند و حتی افراد غیر متخصص آنها هم «مصطلحات اربعه» نوشتهی ابوالأعلی مودودی (١٩٧٩)، مؤسس «جماعت اسلامی» در هند را آموزش دیدهاند. امام مودودی در سال ١٩٤١ مصطلحات اربعه را نوشت که به خوراک فکری «بیداری اسلامی» تبدیل شد.
موضوع تغییر از دیدگاه سید قطب محل مجادله و مباحثه طولانی مدت بوده و ادامه دارد، این مسئله اثر ژرفی داشته و به صورت وسیع گسترده شده و جوانب متنوعی دارد، برخی آن را به تغییر خشن تعبیر نموده و باور دارند که تمام حرکتهای خشونتطلب، تکفیریها و انفجارات زیر چتر سید قطب، اندیشه و ادبیات ماندگارش رشد نموده است، و دیگران طوری دیگری تعبیر نمودهاند، باید پرسید که حقیقت تغییر از دیدگاه سید قطب چیست؟ این تغییر در کجای پروژهی فکری او قرار دارد؟ درین نوشته به این پرسشها پاسخ خواهیم داد.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل