دلیر عباسی
تفسیر آیهی 56 سورهی قصص:
إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یهْدِی مَنْ یشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ یعنی:(ای پیغمبر!) تو نمیتوانی کسی را که بخواهی هدایت ،ارمغان داری (و او را به ایمان، یعنی سر منزل مقصود و مطلوب برسانی) ولی این تنها خدا است که هر که رابخواهد هدایت عطا مینماید ، و بهتر میداند که چه افرادی (بر طبق حکمت و عنایت یزدان و برابر اندیشه انسان ، سزاوار پذیرش ایمان بوده و به سوی صفوف مؤمنان) راهیابند.[1]
سرویس دین و دعوت پایگاه اصلاح
ضمن تحقیق و بررسی در آیات قرآن به این نتیجه دست مییابیم که از دیدگاه قرآن، صبر والاترین و بالاترین درجهی دینداری است و بزرگترین امتیاز اهل ایمان به حساب میآید و بندگان شایسته خداوند به هر مقامی که رسیدهاند در پرتو آن بوده است. حال برای اینکه جایگاه صبر در قرآن را بیشتر نمایان سازیم ارتباط آن را با دیگر ارزشهای اصیل و والای معنوی در قرآن، در این نوشتار خواهیم آورد:
استادیار دانشگاه بوعلی سینا: «سید قطب» بیش از همه مفسرین به وحدت موضوعی آیات پرداخته است
گروه اندیشه: «سید قطب» بیش از همه مفسرین، پیوستگی، تناسب و وحدت معنایی آیات را در سور قرآن نمایانده و توانسته به شکلی منظم و فراگیر به طرح نظریه «وحدت موضوعی» و تطبیق دقیق و عمیق آن در همه سورههای قرآن کریم بپردازد.
یاسر میردامادی
1. پیشتر، پارهای از خطوراتی را که در باب مقولهی «کافری» به ذهنام میرسید، در مطلبی با عنوان «حدیث مکرر کفر و ایمان» با خوانندگان این وبلاگ در میان گذاشتم. شیره و شیرازهی کلام من در آن نوشته این بود که میتوان خداوند را اینگونه تصور کرد که وجودِ فاعلِ کنشگری است که ممکن است اراده ننماید تا به کسی که جستجوگر حقیقت است، رخ بنماید. اگر خداوند چنین وجودی باشد (ننوشتم چنین "موجودی" باشد)، آنگاه فرد مورد نظر در چنین حالتی، گر چه باوری کاذب دارد اما در باور نداشتن به وجود خداوند یا صفات خاصی در او تعالی، احتمالا موجّه (justified) خواهد بود. حکم به موجّه بودن باور فرد مورد نظر، خصوصا به این رای در معرفتشناسی تکیه دارد که «عقلانیت» یا «موجّه بودن»، بیشتر (و حتی شاید اصلا) وصفی است که به "چگونگی اتخاذ یک باور" (process of believing) ربط دارد و نه به محتوای باور (outcome of believing/content of belief). بر این اساس، باوری میتواند صادق باشد اما فردِ دارای آن باور، در باور آوردن به آن موجّه نباشد و به عکس، باوری میتواند کاذب باشد اما فرد باورمند به آن، در باور آوردن به آن موجّه باشد. اگر توضیحات من در این باب گویا نیست، به این قطعه توجه کنید:
سرویس دین و دعوت
در ادامهی بحث اسماء حسنای خداوند به بحث توحید که در آن صفاتی همچون «خالق»، «آمر» و «فاعل»، توضیح داده میشوند، میپردازیم و همچنانکه در مقدمهی بحث اسماءالحسنی بیان داشتیم، با دقت در افعالی که خداوند در قرآن آنها را به خود نسبت داده است، میتوان صفاتی را غیر از آنچه مستقیماً در قرآن اشاره شده است، استنباط نموده و به شناخت بیشتر او نایل شویم.
نویسنده: دلیر عباسی
یَا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیکُمْ أَنفُسَکُمْ لا یضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً فَینَبِّئُکُمْ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ
چه بسا در جامعهی خود شاهد احساس بیمسؤولیتی فراوانی از جانب مردم هسیتم که در مقابل رویدادهای اجتماعی بیتفاوت هستند و حساسیت قلبی خود را به نسبت خوب و بد جامعه از دست دادهاند. این نیروی درونی که علمای اخلاق بدان وجدان میگویند و قرآن آن را قلب معرفی مینماید در آدمی احساس مسؤولیت پدید میآورد. گویی نورافکنی است که به وجود و مسیر انسان روشنی میبخشد. آدمی را به نیک وامیدارد و از بدی باز میدارد واز نیروی سرزنش کننده و تشویقکننده برخوردار است.
نویسنده: مهندس آدم غلامی
مفهوم آیهی « فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَیْهَا لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ ٱللَّهِ ذَلِکَ ٱلدِّینُ ٱلْقَیِّمُ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَ ٱلنَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ» الروم/30
فطرت مصدر است و به معنای «برای اولین بار ساختن» میباشد و در قرآن فطرت الله بکار رفته که به معنای ابداع خداوند میباشد. در اینجا مصدر به معنای اسم مفعول به کار رفته است همچون «صُنْعَ ٱللَّهِ ٱلَّذِیۤ أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ». هرچند که امروزه از این کلمه بیشتر معنای اسم به ذهن متبادر میشود و مقصود از آن نهاد پاک آدمی است که تمایل به دیانت و عبودیت دارد اما باید گفت که این تعریف بطور کلی صحیح نیست و باید به جای اصطلاح فطرت انسان، اصطلاح فطرت خداوند در نهاد انسان بکار برده شود. از طرف دیگر فطرت خداوند در انسان خود دایرهای وسیعتر از این را در بر میگیرد و این محدودهای که رایج شده برای نهاد انسان تعریفی جامع و کامل نبوده و فطرت خداوند در وجود انسان بیانگر نهاد پاک آدمی نمیباشد بلکه تمایل نهاد انسان به پاکی را در بر میگیرد و در نهایت دایرهای وسیعتر از این را شامل است، دایرهای که نه تنها تمایل به خوبی را در بر میگیرد بلکه گرایش به بدی را نیز در بر دارد چرا که خداوند در سورهی شمس چنین میفرماید: وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا.
نویسنده: دکتر ابراهیم الهضیبی
ترجمه: رحمت الله خردنیا
در مجال سخن از بحرانهای فکری که حرکتهای اسلامی معاصر از آن رنج میبرد، ناچاریم که ابتدا از بحرانهای مخفی و نامحسوسی سخن بگوییم که بدون شک در ذهن بسیاری از فعالان اسلامی وجود دارد و کاملاً در روش تفکر و تعاملشان تأثیر گذاشته است.
برای اینکه مسئله را عمومی نکرده باشم منظور خود را در قالب بحرانهایی که ذهن بسیاری از اخوانیها ـ که من آنها را دوست دارم و آرزوی بیداری و برخاستن امت را در آنها میبینم ـ در مدیریت ارتباط بین سه ضلع اندیشه، تنظیم و مجتمع از آن رنج میبرد، ذکر میکنم.
سرویس دین و دعوت پایگاه اصلاح
و الله یحب الصابرین
خواهران و برادران ایمانی سلام و درود و رحمت خداوند بر شما باد. شهد شیرین عبادات و مناجات بر همگی گوارا باد.
این هفته نیز به خاطر اهمیت و گستردگی موضوع قبلی، بخشی از آن را تحت عنوان « زمینههای صبر» با شما عزیزان در میان میگذاریم. با توجه به اینکه هر انسانی در طول زندگی خود با موارد خوشایند و دوستداشتنی و از طرفی با ناملایمات و مسائل ناخوشایند روبرو میشود، قرآن مجید زمینهی صبر و خویشتنداری را به شش قسمت عمده تقسیــم میکند که به شرح زیر میباشند:
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل