واژه پلورالیسم مانند دموکراسی، جامعه مدنی و سکولاریسم در فرهنگ اسلامی واژهای نورسیده است. رد پای آن احتمالاً به آثار اصلاحطلبان قرن نوزدهم باز میگردد، اما اشاره به آن در آثار پیشین به ندرت یافت میشود. هدف این پژوهش تشریح مختصر برخی نمونههای رفتاری است که در آنان اندیشه اسلامی معاصر به مسئله پلورالیسم پرداخته است. در آغاز بحث مایلم بر این نکته تاکید ورزم که نگارنده هیچ دلیلی در تایید این عقیده نمییابم که آن دسته از متفکران اسلامی که از دموکراسی و پلورالیسم دفاع میکنند و در پی اثبات سازگاری آنان با اسلام هستند، مدافع و یا کاملاً دلباخته غرب هستند.
منبع: کتاب مبانی وحدت فکری و فرهنگی بین مسلمانان(شرح اصول عشرین امام شهید حسن البنا- رح-)
تألیف: شیخ محمّد غزالی(رح)
ترجمه: عبدالعزیز سلیمی
مقوله «اجتهاد در دین» ذهن بسیاری از مردم بویژه علما و روشنفکران قرن بیستم را به خود مشغول کرده و هریک از آنان از دیدگاه خاص خویش راجع به آن اظهار نموده اند.
و به همان اندازه که در آن اندیشه شده، بر پیچیدگی و ابهام آن هم افزوده گشته است. برخی از آنان با سخنها و اظهار نظرهای نادرست و به دلیل عدم برخورداری از دانش لازم زمینهی گمراهی بسیاری را فراهم نموده و «اجتهاد» را عرصهی تاخت و تاز خویش به حساب آورده اند؛ تا اموری را که هیچ ارتباطی با دین خداوند ندارد به آن نسبت دهند و آراء و نظرات برگرفته از هوی و هوس خویش را به شریعت اسلام ارتباط دهند و مسایلی را که جزو مسلمات دین و مورد قبول عامهی مردم است از شمول آن خارج گردانند. همهی این کارها را به اسم «اجتهاد» و تجددگرایی و هماهنگی با تحولات زمان و زندگی در قرن بیستم انجام میدهند و بر این گماناند که انسان قرن بیستم دیگر آن انسان قرنهای پیش نیست و موجود دیگری شده است و به همین خاطر پس از تحولات علوم تجربی و اختراع بمبهای ویرانگر و موشکهای نابود کننده و وسایل حمل و نقل سریع و انقلاب الکترونیک و... نیازی به هدایت آسمانی ندارد!
مسلم خدری*_ هرمزگان
عنوان مطرح شده متضمّن سه نکتهی مهم و حساس است:
1. بهترین راه جذب
2. جوانان
3. دین
قبل از ورود به مقولهی «بهترین راه جذب» و «دین» لازم و ضروری است قدری دربارهی جوان و نیازهای او بیندیشم که شاید اندیشیدن در این راستا بستری مناسب برای ورود به اصل موضوع باشد.
جوانی نیرویی است که در بین دو دوران از زندگی قرار دارد دوران ضعف که دوران کودکی است و دیگری دوران سستی که دوران پیری است پس جوان نه ضعف را بر میتابد و نه سستی. جوان مظهر قدرت، عظمت، اقتدار، عزّت، مقاومت، گذشت، ایثار، غیرت، حماسه، شجاعت، صبر و بردباری، سرور و شادابی، زینت و امیدواری هر ملتی است. پیشرفت و پسرفت هر جامعهای در گرو نسل جوان است. به همین خاطر است که دوستان و دشمنان هر جامعهای برای پیشرفت و پیشبرد اهداف خود سعی میکنند جوانان را به هر گونهای که شده به طرف خود جذب کنند و در این راه خواسته و نخواسته هزینههای متنّوع هنگفتی تحمّل و تقبّل میکنند پس غفلت از جوان یعنی غفلت از تمام جامعه واهداف آن و بها دادن به جوان یعنی بها دادن به کلّ جامعه.
در تابستان سال 1997 یکی از مهمترین روزنامههای ژاپنی سؤالی از من پرسید مبنی بر اینکه از نظر شما مهمترین اتفاقی که در قرن بیستم رخ داده چیست. این پرسش به طور غیر معمول در من ایجاد انگیزه کرد تا به این مسأله فکر کنم، چه اینکه اتفاقات مهم بسیار زیادی در طی صد سال اخیر رخ داده است. امپراتوریهای اروپا به خصوص امپراتوری بریتانیا و فرانسه که در سراسر قرن نوزدهم سلطه بلامنازع داشتند، پایان یافتند. ما شاهد دو جنگ جهانی بودیم. همچنین شاهد ظهور و سقوط فاشیسم و نازیسم بودیم. این قرن شاهد ظهور کمونیسم و سقوط (در بلوک شوروی سابق) یا دگرگونی رادیکال آن (در چین) بود.
اشتباه سوم:
یکی دیگر از اشتباهات والدین، آن است که والدین انتظار داشته باشند که فرزندانشان همان چیزی بشوند که آنها میخواهند یا در دورهی جوانی خود آرزو داشتهاند به آن برسند. به تعبیری دیگر، والدین میخواهند فرزندانشان کُپی آنها باشند. با توجه به تحقیقاتی که در کشورهای مختلف انجام گرفته، اغلب فرزندان نمیخواهند شغل والدین خود را دنبال کنند. برای مثال: در سال 1998 از دانشآموزان سال آخر دبیرستانهای آمریکا تحقیقی صورت گرفت و از دانشآموزان سؤال شد که آیا میخواهند شغل پدر و مادر خود را در آینده انتخاب کنند، یا خیر؟ حدود 62% از آنها جوابشان منفی بود. در کشورهای دیگری نیز چنین تحقیقاتی انجام گرفته که نتیجهای مشابه به دست آمده است.
نویسنده: پروفسور طارق رمضان
مترجم: یاسین عبدی
اشاره: پروفسور طارق رمضان دانشمند مسلمان مصریالاصل متولد سویس هم بهعنوان یک جوان مسلمان اروپایی و هم به عنوان کسی که عقاید و نظریاتش در مطبوعات و رسانههای بینالمللی به بحث گذاشته میشود مطرح است. طارق رمضان از معدود کسانی از تبار نظریهپردازان اسلامی است که در اروپا شناخته و برگزید شدهاند. او نوهی امام حسن البنا (ره) بنیانگذار نهضت اخوان المسلمین است. پدر طارق – سعید رمضان – بعد از انحلال جماعت اخوان به سویس مهاجرت کرد و طارق در ژنو متولد شد و در رشتههای فلسفه و علوم اسلامی به تحصیل پرداخت و بهعنوان یک نویسنده مشهور و در عین حال بد نام شد. در اکتبر 2003میلادی در مقالهای به قلم دو تن از فیلسوفان یهودیتبار طرفدار اسراییل – برنارد هنری لوی و آندر گلوکزمان - مورد نکوهش و ناسزا قرار گرفت و متهم به یهودیستیزی شد.
اشاره: سپاس و ستایش خدایی که پروردگار جهانیان است و درود و سلام بر سرور پیامبران حضرت محمد(ص) و خاندان و یارانش باد.
معرفی بزرگان و سیره نویسی آنها نه تنها انسان را با این بزرگان آشنا میکند بلکه به عنوان یک راهنما و دلیل میتواند در چیره شدن بر مشکلات زندگی، رسیدن به هدف، تعقیب سیر تکاملی فکری، دانش اندوزی، تأثیر و تأثر، ارتباط با اقشار مختلف، تربیت شاگردان و... چراغی بر فراز راه باشد و انسان را با دنیای دیگری آشنا کند به ویژه امروز در شرایط بحران اخلاقی، پرداختن به آثار و زندگینامهی شخصیتهایی که هر کدام از آنها میتواند الگو و اسوهای برای بشر سرگردان امروز باشد، نیازی ضروری است.
محمّد احمدیان_ سقز
مقدمه
مصاحبهی آقای دکتر «عبدالکریم سروش» با «میشل هوبینگ» خبرنگار رادیو هلند، حاوی مطالبی است که قرآن را بشری جلوه میدهد؛ و پیامبر گرامی (ص) را به عنوان «آفرینندهی وحی» و خالق قرآن معرفی میکند. اگر چه چنین تفکّر و اندیشهای دربارهی قرآن تازگی ندارد؛ ولی به نسبت آقای سروش که فردی فرزانه و اهل تحقیق است، تازگی دارد. نظر به این که موضوع مصاحبه، «قرآن» و شخصیت پیامبر(ص) است، لازم دانستم در نقد آن به قرآن استناد نمایم، و دلایل وحیانیبودن قرآن را، از زبان قرآن ذکر کنم. اگر چه صاحبنظرانی آن را نقد نمودهاند، و در نقد خویش به آیات، اشعار مولوی و دلایل کلامی استناد کردهاند. بنده برای جلوگیری از تکرار دلایل نقد صاحبنظران، نظرات آنان را جمعبندی نمودهام، سعی نمودهام دلایلی را ذکر کنم در راستای تکمیل نظرات آنان باشد. در این مصاحبه آقای دکتر سروش نظرات «درمنگام» شاعر فرانسوی را تکرار میکند، «که پیامبر همانند یک شاعر احساس میکند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است». پیامبر (ص) را با عارفان و شاعران مقایسه میکند، و «وحی» را بالاتر از درجهی شعر.
اینک چکیدهی مصاحبهی دکتر سروش:
سؤال: چرا در حالی که ازدواج با بیش از چهار همسر برای مردان مسلمان حرام است، پیامبر (ص) اجتماع نُه زن را برای خود جایز شمرده است؟ امیدوارم که با حکمت و منطق این موضوع را روشن فرمایید. شما خود از آنچه مبلّغان مسیحی و مستشرقین دربارهی این موضوع به القای شبهات و دروغها پرداختهاند اطّلاع دارید.
دلیر عباسی
اهل کتاب ومؤمنان
تفسیر آیات 62 بقره، 69 مائده، 17 حج
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلا هُمْ یحْزَنُونَ یعنی: کسانی که ایمان داشتند (پیش از این به پیغمبران، و آنان که به محمد باور دارند) و یهودیان، و مسیحیان، و ستارهپرستان و فرشته پرستان، هر که به خدا و روز قیامت ایمان داشته و کردار نیک انجام داده باشد. چنین افرادی پاداشتان در پیشگاه خدا محفوظ بوده و ترسی بر آنان نیست و غم و اندوهی بدیشان دست نخواهد داد. [1]
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل