06 اردیبهشت 1403

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

دین و اندیشه

  • دکتر مصطفی مرادی

    در نگاهی کوتاه به مقالاتی از جمله «صراطهای مستقیم »، «پلورالیسم دینی»، «فربه‌تر از ایدئولوژی» و «دین اقلی و اکثری» و.... بوضوح مشخص می‌شود که مطالب ارائه شده به نوعی زیر سایه سنگین نسبی‌انگاری اخلاق و دین ورزی گرفتار شده‌اند و مؤلفین محترم دانسته و ندانسته مخاطبین خود را وارد این وادی بن ناپیدا کرده و زمینه را برای برداشتهای ناصحیح فراهم می‌نمایند بطوریکه یکی از خوانندگان بدون توجه به ریشه‌های اندیشه نسبی‌انگاری اخلاق و عدم ارتباط آن با «نظریه نسبیت انیشتین» با استفاده از این نظریه به سخنان بنده در یکی از مقالات گذشته ایراد گرفته بود که جای بسی تأمل و تعمق دارد و نشان می‌دهد که نسبیت در اخلاق را با نسبیت انیشتین در فیزیک یکی دانسته و تغییرات رفتاری انسان را حمل بر آن نظریه نموده اند در حالی که این دو تفاوت بسیاری با هم دارند. گرچه این مؤلفین محترم نظری جز خیرخواهی و بسط گفتمان اسلامی نداشته و ندارند ولی به علت عدم امکان بسط و توضیح بیشتر این موضوعات در فرصتهای چنین کوتاه گاه برداشتهای ناصوابی از آنها خواهد شد...

  • در این مقاله ابتدا عَرَضی (صورت) و ذاتی (مضمون)، معنا و تعریف شده‌اند و سپس شئون و تعلیمات دین به دو دسته‌ی شئون و تعلیمات ذاتی و عرضی تقسیم شده‌اند. عرضی‌ها آنها هستند که می‌توانستند به گونه‌ای دیگر باشند، برخلاف ذاتی‌ها. تفاوت تقسیم عرضی و ذاتی با تقسیمات دیگری چون قشر و لب یا طریقت و شریعت و امثال آن، بحث دیگر این مقاله است. سپس به قصد هموار کردن راه برای ورود در بحث اصلی، مثال‌های بسیاری از مثنوی مولانا آورده شد تا مصداق‌هایی برای عرضیات مثنوی به دست داده شود.

  • پیش از این در دو مقاله جداگانه از دین بزرگ عبدالکریم سروش در فراهم کردن شرایط و لوازم فلسفی بازاندیشی و اصلاح فکر دینی سخن گفته‌ام و از طرح تمایز سودمند میان دین و انسانی بودن معرفت دینی. از این نظر پروژه‌ی کسانی مثل عبدالکریم سروش، مجتهد شبستری و حتی ملکیان را در زدودن پاره‌ای از مبانی غیر اخلاقی که در جامعه ما به نام دین یا سنت رواج دارد فوق‌العاده مهم و سودمند می‌دانم.

  • یکی از اتهامات قدیمی که در شرایط کنونی هم وارد می‌شود این است که اخوان دین اسلام را سیاسی نموده و سیاست را با دین و دین را با سیاست آمیخته‌اند. روزی یکی از حکام گفته بود: «سیاست دین ندارد و در دین هم سیاست وجود ندارد»!! در سالهای اخیر عبارت «اسلام سیاسی» بر سر زبان‌ها افتاده و برخی از نویسندگان آن را به کار می‌برند.


  • مهندس آدم غلامی

    معنا و مفهوم آیه‌ی« وَبَشِّرِ الَّذِین آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَـذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِیهَآ أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ بقره/25.
    بشر: بشارت به خبری گفته می‌شود که برای اولین بار گفته‌شود و شایستگی مزدگانی را داشته باشد و به همین دلیل است که به اولین لآیه‌ی محافظ بدن‌یعنی پوست، بشر گفته شده است.

  • دلیر عباسی

    تفسیر آیه‌ی 59 سوره‌ی نساء
    {یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً}[1] یعنی:{ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از خدا (با پیروی از قرآن) و از پیغمبر (خدا محمد المصطفی با تمسک به سنت او) اطاعت کنید، و از کارداران و فرماندهان مسلمانان خود فرمان‌برداری نمایید و اگر در چیزی اختلاف داشتید (و در امری از امور کشمکش پیدا کردید) آن را به خدا (با عرضه به قرآن) و پیغمبر او (با رجوع به سنت نبوی) برگردانید (تا در پرتو قرآن و سنت، حکم آن را بدانید. چرا که خدا قرآن را نازل، و پیغمبر آن را بیان و روشن داشته است. باید چنین عمل کنید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این کار (یعنی رجوع به قرآن و سنت) برا ی شما بهتر و خوش فرجام‌تر است.}

  • سرویس دین و دعوت پایگاه‌ اصلاح

    صبر کلید رستگاری
    برادران و خواهران ایمانی! ضمن عرض سلام و آرزوی قبولی عبادات و مناجات، موفقیت همگی شما را در کلیه‌ی امور خداپسندانه، و دوری از تمامی امراض و ناراحتیهای جسمی و روحی را از پروردگار جهانیان برای شما عزیزان خواستاریم.
    همانگونه که اطلاع دارید در چند هفته‌ی گذشته مطالبی در رابطه با موضوع صبر ( که از دیدگاه اسلام بسیار با اهمیت است)با شما در میان گذاشتیم و نکاتی را به رساندیم. در این هفته آخرین بخش موضوع صبر را که ثمرات و نتایج آن (یعنی سعادت و رستگاری هر دو دنیا) است را مورد بررسی قرار می‌دهیم، که عبارتند از:

  • سرویس دین و دعوت

    عبادت تنها برای خداست:

    وقتی خدا در تمام ذات و صفاتش یکی است، عبادت نیز مختص او خواهد بود:

    قُلْ إِنْ کَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِینَ *سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یصِفُونَ[1] یعنی: بگو ای خداوند مهربان فرزندی می‌داشت، من نخستین کسی بودم که (چنین فرزندی را) پرستش می‌کردم (چرا که من ایمان و اعتقادم به خدا بیشتر و شناخت و آگاهیم فزونتر است. اما خدا نیازی به فرزند ندارد، و بندگانی چون عزیر و عیسی و فرشتگان که خود را فرزند خدا نامیده‌اند؟!) * خداوندگار آسمان‌ها و زمین و عرش (و تخت سلطنت مجموعه‌ی عالم هستی) پاک و منزه از این توصیف‌هایی است که (درباره‌ی او) می‌کنند... .


  • مهندس آدم غلامی

    مفهوم آیات « هُوَ أَنشَأَکُمْ مِّنَ ٱلأَرْضِ وَٱسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا » و آیه‌ی « إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ ٱللَّهِ مَنْ آمَنَ بِٱللَّهِ وَٱلْیَوْمِ ٱلآخِرِ وَأَقَامَ ٱلصَّلاَةَ وَآتَىٰ ٱلزَّکَاةَ وَلَمْ یَخْشَ إِلاَّ ٱللَّهَ …» و « وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی ٱلأَرْضِ خَلِیفَةً …».

    هُوَ أَنشَأَکُمْ مِّنَ ٱلأَرْضِ وَٱسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا: در این زمینه اشتباهی در برداشت صورت گرفته است و آن اینکه کار و تلاش انسان در این دنیا و بر روی زمین به عنوان ‌یکی از اهداف خلقت عنوان شده است و این برداشت به ‌این خاطر است که آیه را این چنین معنا می‌کنند: « خداوند از انسان خواست تا با تلاش و کار خودش زمین را آباد گرداند». در حالی که‌ این برداشت نادرست می‌باشد. باب استفعال از نظر معانی افعال در علم صرف دارای سه معنی می‌باشد:


  • بهاءالدین خرمشاهی

    اشاره‌: در پی انتشار مصاحبه‌ی"کلام محمد" و بشری تلقی نمودن قرآن کریم به‌ وسیله‌ی دکتر سروش، استاد بهاءالدین خرمشاهی، قرآن‌پژوه و مترجم قرآن، بدون ذکر نام از سروش، در رد آرای اخیر وی در مورد قرآن، مقاله‌ی زیر را تحت عنوان «پاسخ‌هایی به قرآن‌ستیزان» نگاشته‌ است؛ توجه‌ شما را بدان جلب می‌نماییم.