سروش: در ابتدا بد نیست به یک مسئله بسیار مهم در تاریخ کلام اسلامی اشاره کنم و آن نزاعی است که بین دو جریان مهم کلامی درباره مخلوق بودن قرآن پدید آمد. یک جریان طرفدار عقل مستقل از دین بود و جریان دیگر طرفدار عقل تابع دین. جریانی که عقلگرا بود، اعتقاد داشت که آیات قرآن بسته به موقعیت نبی، خلق و نازل میشده است. یعنی اینگونه نبوده که آیات پیشاپیش در لوح محفوظ وجود داشته باشند و یک دفعه بر پیامبر نازل شوند. بلکه موقعیتهای پیامبر بوده که ایجاب میکرده آیهای نازل شود و این دلیلی است بر مخلوق بودن قرآن! آیهای در قرآن هست که مؤید و متکای این نظریه است.
نوشته زیر حاصل گفتگوی عبدالکریم سروش با روزنامهی کارگزاران (86.11.20) در باب وحی و قرآن است
کلام محمد، اعجاز محمد
در پارهای از روزنامهها و سایتهای اینترنتی اخیرا آوردهاند که دکتر سروش رسما "نزول قرآن را از جانب خدا انکار کرده و آن را کلام بشری محمد دانسته است." آیا چنین است؟
سروش: شاید مزاح کردهاند یا خدای نکرده اغراض سیاسی و شخصی داشتهاند.حالا نظر و توضیح شما چیست؟
سرویس دینو دعوت پایگاه اطلاعرسانی اصلاح
اشاره: چندی پیش، نوشتهای تحت عنوان« بحثی دربارهی پلورالیسم و نقدی بر آن» در بخش اندیشهی پایگاه منتشر شد، مقالهی مذکور نوشتهو دیدگاههای شخصیِ یکی از دوستان و خوانندگان عزیز سایت بود که به اشتباه به عنوان "دیدگاه مختار جماعت" در مورد پلوالیزم دینی تلقی شده بود، این مسئله موجبات انتقاد پارهای از دوستان را نیز فراهم نمود. ضمن پوزش از محضر خوانندگان عزیز، بخش نخست متن اصلی مقاله را که مورد تأیید جماعت نیز هست، تقدیم میداریم.
پایگاه اطلاعرسانی اصلاح
مقدّمه
وقتی که آیهی: َقَالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﴿سوره فرقان آیه 30﴾ را در کنار حال و وضع کنونی مسلمانان و دوری بسیاری از آنان از دستورات قرآن کریم قرار میدهیم به حقانیت و ورای زمان و مکان بودن آن پی برده و اقرار میکنیم که بحق این کتاب سخن انسان نیست و بری از ناتوانیها و کاستیهای اوست چرا که بسیاری از پیشبینی و پیشگوئیهای آن یکی پس از دیگری به واقعیت تبدیل شده و از چهرهی غبار گرفته اعصار مختلف پردهها بر میدارد
شبهاتی پیرامون برخی عقاید شرکآمیز رایج:
1. ما عاصی و گناهکاریم و صالحان، مقرّب درگاه خدا هستند؛ پس صالحان چون به خداوند نزدیک هستند میتوانند به خاطر مقام و منزلتشان، بین ما و خدا برای پناه بردن به او واسطه باشند.
مشرکین میگویند همانطور که در دنیا کسی بخواهد در محضر قدرتمندان حاکم به نفعی برسد یا ضرری را از خود دفع کند، چون خود امکان دستیابی به او را ندارد، باید کسی را پیش او واسطه کند؛ تا این کار صورت بگیرد. به همان ترتیب ما بندگان رو سیاهی هستیم که خود شایستگی خطاب خداوند را بدون واسطه نداریم. به همین خاطر به بندگان صالح احترام مینهیم و به طرق مختلف آنها را راضی نگه میداریم، تا از خداوند آنچه را که میخواهیم، بطلبند. در پاسخ به این دسته باید گفت:
دکتر مصطفی مرادی
در نگاهی کوتاه به مقالاتی از جمله «صراطهای مستقیم »، «پلورالیسم دینی»، «فربهتر از ایدئولوژی» و «دین اقلی و اکثری» و.... بوضوح مشخص میشود که مطالب ارائه شده به نوعی زیر سایه سنگین نسبیانگاری اخلاق و دین ورزی گرفتار شدهاند و مؤلفین محترم دانسته و ندانسته مخاطبین خود را وارد این وادی بن ناپیدا کرده و زمینه را برای برداشتهای ناصحیح فراهم مینمایند بطوریکه یکی از خوانندگان بدون توجه به ریشههای اندیشه نسبیانگاری اخلاق و عدم ارتباط آن با «نظریه نسبیت انیشتین» با استفاده از این نظریه به سخنان بنده در یکی از مقالات گذشته ایراد گرفته بود که جای بسی تأمل و تعمق دارد و نشان میدهد که نسبیت در اخلاق را با نسبیت انیشتین در فیزیک یکی دانسته و تغییرات رفتاری انسان را حمل بر آن نظریه نموده اند در حالی که این دو تفاوت بسیاری با هم دارند. گرچه این مؤلفین محترم نظری جز خیرخواهی و بسط گفتمان اسلامی نداشته و ندارند ولی به علت عدم امکان بسط و توضیح بیشتر این موضوعات در فرصتهای چنین کوتاه گاه برداشتهای ناصوابی از آنها خواهد شد...
در این مقاله ابتدا عَرَضی (صورت) و ذاتی (مضمون)، معنا و تعریف شدهاند و سپس شئون و تعلیمات دین به دو دستهی شئون و تعلیمات ذاتی و عرضی تقسیم شدهاند. عرضیها آنها هستند که میتوانستند به گونهای دیگر باشند، برخلاف ذاتیها. تفاوت تقسیم عرضی و ذاتی با تقسیمات دیگری چون قشر و لب یا طریقت و شریعت و امثال آن، بحث دیگر این مقاله است. سپس به قصد هموار کردن راه برای ورود در بحث اصلی، مثالهای بسیاری از مثنوی مولانا آورده شد تا مصداقهایی برای عرضیات مثنوی به دست داده شود.
دکتر یوسف قرضاوی
ترجمه: صلاحالدین عباسی
منبع: سایت دکتر قرضاوی
در تاریخ 30/11/86 یکی از مراجعین سایت آقای دکتر قرضاوی «رئیس اتحادیهی جهانی علمای مسلمان» خواستار پاسخگویی به سؤالات زیر شده است؛
دلیل فتوحات اسلامی هنگام قدرتمند شدن اسلام چه بود؟ آیا این قتوحات شکلی از اشغالگری و مجبور کردن مردم به پذیرش اسلام به زور شمشیر نبوده است؟
آقای دکتر قرضاوی چنین پاسخ داده است:
پیش از این در دو مقاله جداگانه از دین بزرگ عبدالکریم سروش در فراهم کردن شرایط و لوازم فلسفی بازاندیشی و اصلاح فکر دینی سخن گفتهام و از طرح تمایز سودمند میان دین و انسانی بودن معرفت دینی. از این نظر پروژهی کسانی مثل عبدالکریم سروش، مجتهد شبستری و حتی ملکیان را در زدودن پارهای از مبانی غیر اخلاقی که در جامعه ما به نام دین یا سنت رواج دارد فوقالعاده مهم و سودمند میدانم.
عبدالعزیز مولودی
یکی از خوانندگان یادداشت"ضرورت یا عدم ضرورت دولت دینی" که قبلاً در اینجا منتشر شده بود، با طرح چند سؤال، درخواست پاسخ کرده بودند. به احترام خواسته ایشان؛ پاسخ سؤالات را در قالب یادداشت پیشرو به اختصار تنظیم کردم .اما برای رعایت امانتداری در طرح سؤالها، عین کامنت آن دوست عزیز را دوباره نقل میکنم. ایشان پرسیدهاند که:"با سلام و تشکر از شما، لطفاً اخلاق سیاسی را تعریف بفرمایید. فلسفه سیاست چیست؟ نظریه منطقی برای تشکیل دولت چیست؟ ظاهرا طبق آنچه بیان فرمودهاید هر فکری را در صورتی که مقدمات مدنظر شما را فراهم نکرده باشد در دام قدرتطلبی و فساد قدرت میبینید بنده چنین میپندارم که جنابعالی خاصتاً برای فکر اسلامی آسیبهای جداگانهای را مد نظر دارید. اگر که چنین است لطفا آسیبهای فکر اسلامی را در کشیده شدن به سمت فساد قدرت بیان کنید؟"
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل