إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

مقالات

  • تهیه‌ و تنظیم: سرویس فرهنگی پایگاه‌ اطلاع‌رسانی اصلاح

    سرویس فرهنگی: در این مقاله‌ بر آنیم تا گوشه‌هایی از زندگی برجسته‌ترین شخصیت‌های عرصه‌ی مدیریت و رهبری را بازگو نموده و مورد واکاوی قرار دهیم و نکات بارزی که موجب موفقیت آن‌ها شده است، یادآور ‌شویم تا ان‌شاءالله با آشنایی و به‌کارگیری رموز موفقیت آنان، در مدیریت فردی و جمعی خویش تحوّلی ایجاد نماییم. و زمینه‌های شکل‌گیری انسان‌ها و گروه‌هایی را فراهم آوریم که بر خود، دیگران و دنیای خویش آگاهانه و عالمانه مدیریت کنند. این شماره سطوری را به زندگی «کونوسوکه ماتسوشیتا»[1] اختصاص داده‌ایم، بدان امید که مثمرثمر واقع گردد..

  • سیدهاشم هدایتی

    1. نو آوری(Innovation) از جمله واژگان مأنوس و شناخته‌شده‌ای است که در دهه‌های اخیر در عرصه‌های اجتماعی به ویژه عرصه مدیریت جایگاه مهمی برای خود پیدا کرده است. سالانه ده‌ها و صدها کتاب و مقاله در مورد نوآوری نوشته می‌شود و دوره‌ها، سمینارها و کارگاه‌های آموزشی برگزار می‌شود. اینک در کشور ما سال 1387 به رسم سال‌های اخیر از سوی مقامات عالی به نام " سال نوآوری و شکوفایی" نامگذاری شده است. اینکه این نامگذاری‌ها چه اندازه در تحقق پیام‌های خفته در بطن آن نام‌ها مؤثر بوده است امری است علیحده و نیازمند بررسی و مقایسه محققان و کارشناسان مرتبط اما آشنایی بیشترهم میهنان، با مفهوم ومحتوای " نوآوری" به بهانه این نامگذاری می‌تواند خالی از لطف نباشد لذا دراین یادداشت کوتاه به اجمال به این بحث می‌پردازیم. البته نقطه تمرکز یادداشت روی پیش نیازهای تحقق نوآوری است. چرا که همگان واقف‌اند که برای تحقق هر پیام و شعاری، شرایط و زمینه‌هایی نیز لازم است که بدون فراهم ساختن آن‌ها، درحد شعار و تعارف باقی می‌ماند.

  • خودجوشی

    14 فروردین 1387

     امشب فرخنده شبی است که به مصداق «وَ ما ارسَلْناکَ إلاّ رَحْمةً لِلْعالَمین»[1] به دلیل تمام آثار خیر و مثبت آن، درهای رحمت الهی به روی بشر باز شده (و میشود). امید است ما لایق درک این رحمت و مشمول آن باشیم.
    اجتماع مبارک

  • به قلم: دکتر یوسف قرضاوی
    ترجمه از: احمد عباسی

    ویژگی سوم: اهتمام به معنویات و کوتاهی نکردن در مادیات

    یکی دیگر از ویژگیهای گفتمان اسلامی دوران جهانی سازی این است که به روحانیت ومعنویت که اساس وهسته دین است فرا می خواند، ولی در همان حال جنبه مادی زندگی را نادیده نگرفته و آن را به عنوان کردار پلید شیطان و متزلزل کننده توازن معنوی انسان به حساب نمی آورد. چراکه خداوند انسان را با طبیعتی دوگانه:مشتی گل و پرتوی از روح خود آفریده است، این نسیم الهی است که وی را از سایر جانداران متمایز ساخته و شایستگی کرنش بزرگداشت فرشتگان را از آن خود ساخت ( إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِینٍ. فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ) ص/71،72 [ آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت من بشرى را از گل خواهم آفرید. پس چون او را [کاملا] درست کردم و از روح خویش در آن دمیدم سجده‏کنان براى او [به خاک] بیفتی ] چنانکه مشت گل نیز او را شایسته آباد نمودن و تعامل با زمین ساخته است.

  • دلیر عباسی

    «تفسیر آیه‌‌ی 71-72 سوره‌ی مریم»
    ورود به جهنم :
    وَإِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیاً * ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیاً یعنی: همه‌ی شما(انسان‌ها بدون استثناء) وارد دوزخ می‌شوید.این امر حتمی و فرمانی است قطعی از پروردگارتان؛ سپس پرهیزگاران را نجات میدهیم، و ستمکاران را ذلیلانه در آن رها می‌سازیم.[1]
    برخی از مردم و حتی برخی از مفسرین به اشتباه از آیه‌ی فوق برداشت نموده‌اند که انسان‌ها همگی، مسلمان و کافر، نیکوکار و فاجر، خوب و بد داخل دوزخ می‌شوند و در آن عذاب می‌بینند ؛سپس افراد متقی و نیکوکار چون به اندازه‌ی گناهان خویش عذاب دیدند، از آن بیرون آورده می‌شوند.

  • اسلام، وحی و نبوت

    14 فروردین 1387

    پیرامون بسط تجربه‌ی نبوی[1]
    گفت و گو با عبدالکریم سروش

    در مقاله‌ی «بسط تجربه‌ی نبوی» عبدالکریم سروش چند نکته اساسی درباره‌ی بسط پیدا کردن تجربه‌ی نبوی و اینکه پیامبر در طول زمان، به موازات اینکه تجربه‌ی بیشتری پیدا می‌کردند، در کار ابلاغ پیام و پیامبری هم مجرّب‌تر و پیامبرتر می‌شدند، وجود داشت. محور این گفت و گو با عبدالکریم سروش نظر به بسط تجربه‌ی نبوی است که از نظر می‌گذارنید.در باب عدم تفکیک کلام نبی از کلام خدا شما متذکر شده‌اید که قرب به نوافل و فرائض در پیامبر باعث شده بود که حق، سمع و بصر او شده و کلام پیامبر، کلام حق باشد و به تعبیر مولوی"هر چه آن خسرو کند شیرین کند" یعنی پیامبر چون دستش، زبانش و چشمش حق‌گونه شده بود، هر چه می‌کرد گویی که حق به این کار توصیه کرده بود. همچنین گفته‌اید: اگر ابولهبی نبود و همسرش نبود آیا سوره‌ی مسد [2]نازل می‌شد؟ و با این مثال تأکید کرده‌اید که در واقع این تجربه در طول زمان گسترش پیدا کرده و همزمان با وقایع و اتفاقاتی که حول و حوش پیامبر رخ می‌داده، این پدیده‌‌‌ها نیز – به مرور – در قرآن‌مندرج می‌شده است. ابولهبی وجود داشت که ذکری از او در قرآن به میان آمده، مسئله‌ی عایشه و افک او [3] اتفاق افتاده که در قرآن منعکس شده است.

  • توضیحاتی درباره‌ی قاعده(تَتَعاوَنُ فِیما اتَّفقْنا عَلَیه و یعْذُر بَعْضُنا بَعْضُناً فِما اخْتَلَفْنا فیهِ)

  • نویسنده: احمد عباسی

    پیش درآمد:
    از دیدگاه قرآن مسئولیت انسان روی زمین جانشینی خداوند متعال است، جانشینی (خلافت) نیز از دو رکن رکین و اساسی تزکیه نفس و آبادانی زمین بر پایه دین خدا تشکیل یافته است.
    خداوند رحمان برای تحقق این هدف ارزشمند وحیاتی علاوه بر بخشیدن دو نیروی گرانبهای علم و اراده در طول تاریخ عمر بشر برنامههای آسمانی خویش را در راستای هدایت انسان به مسیر خوشبختی فرود آورده است.
    و لذا آخرین پیام هدایت خود را به وسیله خاتم پیامبران محمد مصطفی (ص) روانه کرد تا انسانها در سایه آن به سعادت و سرافرازی دنیا و آخرت نائل آیند.

  • حسین بشیریه‏
    مجله‌ی آئین، ش 1

    مقدمتاً باید گفت که چنانچه همه ما آگاه هستیم، موج گذار به دمکراسى در ربع قرن اخیر احتمالاً مهم‏ترین پدیده‏اى است که سراسر جهان را دربرگرفته و قرن بیست‏ویکم، قرن گذار قطعى جهان به دمکراسى و ظهور دمکراسى جهانى به حساب مى‏آید. در مجموع مى‏توان گفت نظریه‏هایى که در باب گذار به دمکراسى از دیرباز تا به امروز مطرح شده بود، از یک چشم انداز به دو دسته اساسى تقسیم مى‏شود: اولاً، نظریه‏هایى که بیشتر ساختارى، کلان و درازمدت‏اند و بر تحولات درازمدت و ساختارى مانند توسعه اقتصادى، پیدایش طبقه متوسط، پیدایش جامعه مدنى نیرومند، ظهور فرهنگ سیاسى دموکراتیک، گسترش شهرنشینى، گسترش آموزش و ارتباطات و از این قبیل تحولات ساختارى و کلان و درازمدت تأکید مى‏کردند. در حقیقت، چنین نظریه‏هایى ظهور دمکراسى را تابعى از متغیرهاى کلان فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى مى‏گرفتند. چنین تحولاتى امروزه دیگر تحولاتى تعیین کننده نیستند. دسته دوم، نظریه‏هایى است که بر عوامل کوتاه‏مدت بخصوص عوامل و اعتراضات سیاسى، نقش ایدئولوژى‏ها و احزاب سیاسى و برهه‏ها و شرایط خاصى که در تاریخ سیاسى به صورت تصادفى پیش مى‏آید تأکید دارد.

  • بهترین انتخاب

    13 فروردین 1387

    عبدالغفور گردهانی

    هیچ انتخابی مطلقاً بهترین و عالی‌ترین نوع انتخاب نمی‌باشد. علت این امر به یک نسبیت همیشگی دانش بشر به انتخاب شونده‌‌ها بر می‌گردد. ‌وقتی ما با دانش خود چیزی را انتخاب کردیم امکان می‌یابیم که آن را در دایره ی عمل هم به آزمون بگذاریم و پس از آزمایش است که محک عدل را بر سر آن می‌زنیم. ‌در دنیای هر کس هر آنچه که فهمیده می‌شود و با آن تعلق برقرار می‌شود مورد پسند قرار می‌گیرد و به سبد انتخاب می‌رود. ‌صاحب سبد و سبد هر کدام گنجایشی دارند که البته گاهی می‌توان ظرفیت هر یک را بالاتر برد.