إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

مقالات

  • شهیدان سانچی

    02 بهمن 1396

    جای خالی ماهی‌ها...
     از درد بی کسی به ناله افتاده بود.
    بی رمق و ناتوان چشم انتظار یاری...
     در کنج کشتی سوخته، جان پاکشان با عشق در عمق آب‌ها مدفون گشت.

  • این سه آیه از اصولی سخن می‌گوید که بنیان جامعه باید بر اساس اصولی مطمئن و محکم و حق اداره شود و پیروی از فسق و احساسات، جامعه را تباه می‌کند. حق را نیز باید از لابلای فرموده‌های ارزشمند پیامبر( صل الله علیه و سلم) بیابیم و پیروی کنیم.

  • اصطلاح حاکمیت

    01 بهمن 1396

    درست است که خداوند متعال می‌فرماید: «حکم تنها به دست خداست.» (إِنْ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ) [انعام:57].

    اما فکر سطحی و منحرف قایل به تناقض میان حاکمیت خدا و حاکمیتی است که بشر از رهیافت حاکمیت الهی بر مؤمنان در اختیار دارد.

    این تناقض نظریه‌ی خلافت الهی انسان را نادیده می‌انگارد و نمی‌پذیرد که خداوند انسان را جانشین قرار داده است تا حاکمیت او را در زمین بر پا دارد.

    خدای متعال داود را به عنوان خلیفه‌ی خود در زمین برگماشت تا میان مردم به حق حکم کند؛ یعنی حکم خدا را اجرا کند:

    «يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ» [ص:26].

    «ای داوود ما تو را در روی زمین خلیفه [خود] برگماشته‌ایم، پس در میان مردم به حق داوری کن، و از هوی و هوس پیروی مکن.»

  • زلزله‌ی ۲۱ آبان‌ماه ۱۳۹۶ استان کرمانشاه، رویداد تلخ و دلخراشی بود، که اثرات آن تا سال‌ها در ذهن و خاطره زلزله‌زدگان باقی خواهد ماند. کسانی که در عرض چند ثانیه زندگی‌شان زیر و رو شد؛ هست و نیست‌شان از بین رفت و عزیزترین عزیزان خود را از دست دادند.

    امّا‌ این رویداد تلخ، علاوه براین صفحه سوزناک و دلخراش، صفحه‌ای زیبا و امیدبخش دیگری داشت. استان کرمانشاه؛ به‌ویژه شهرستان‌های زلزله‌زده سرپل‌ذهاب و ثلاث باباجانی، صحنه بزرگ نمایشنامه‌ای بود که در آن مردم ایران از همه اقوام، مذاهب و گرایش‌های سیاسی، به زیبایی هنرنمایی کردند و جلوه‌های بسیار زیبایی از همدلی، نوع‌دوستی، ایثار و گذشت به نمایش گذاشتند.

  • جناب آقای علیرضا کمیلی یکی از فعّالان‌ شیعه و از اعضای برجسته تشکل «امّت‌ واحده» در پیشنهادی بی‌سابقه و ستودنی از مسؤولان کشور خواسته‌اند با توجه به حسّاسیّت‌ و پرهیز اهل سنّت‌ در باب وام‌های اعطایی توأم با سود درصدی، به اهل سنّت‌ آسیب‌دیده در زلزله اخیر استان کرمانشاه، وام بدون سود پرداخت شود!

    من البته اعتراف می‌کنم که «چه شایسته باشم که خواهم بهشت؟! / نمی‌زیبدم ناز با روی زشت» و ارتکاب این جسارت، نتیجه اغواگری رفیق نیک‌اندیشم جناب کمیلی است و تمام مسؤولیت ناشی از آزردگی احتمالی خاطر مسؤولان نیز متوجه خود ایشان است!

    ضمن سپاس از این برادر ارجمند بابت این خیرخواهی ارزشمند، عین متن پیشنهاد ایشان با توجه به اهمّیّت‌ موضوع، بازنشر می‌گردد:

  • این سوره از سوره‌های مدنی بوده و پس از سوره‌ی مجادله نازل شده است. نام دیگر این سوره« اخلاق و آداب» است. این سوره مرتب مؤمنان را خطاب قرار داده و اخلاق والا و زیبا و کردار برتر فردی و اجتماعی را می‌ستاید و مؤمنان را بدان راهنمایی می‌کند.

  • مواد لازم:
    *تخم مرغ: 4 عدد /* شکر: یک و نیم لیوان /* روغن مایع: نصف لیوان  /*آرد: دو لیوان  /* پکینگ پودر: دو قاشق چای خوری  /* آب پرتقال تازه: نصف لیوان  /* رنده پوست پرتقال: دو قاشق غذاخوری  /*وانیل: کمی   /*نمک: یک پنس

  • دو مفهوم پسااسلامگرایی و پساانقلابی از جمله مفاهیمی هستند که در سال‌های آتی از طنین قدرتمندتری در تحلیل اندیشه‌ی سیاسی ایران برخوردار خواهند شد. ابعاد این دو مفهوم هر چند در نگاهی اجمالی چرخشی را نسبت به اندیشه‌ی روشنفکریسیاسی سال‌های ابتدای انقلاب یا اندیشه‌ی رسمی جمهوری اسلامی به نمایش می‌گذارند، اما با نگاهی موشکافانه‌تر به نظر می‌رسد این اصطلاح را نباید صرفاً‌ به مثابه امری تاریخی یا به طور اخص پایان اسلامگرایی در ایران تلقی کرد.

    آصف بیات به عنوان مبدع مفهوم پسااسلامگرایی، براین باور است که این اصطلاح مبین دو فرایند همزمان اسلامیزه کردن و نیز پسااسلامگرایی است.

  • در کامنتی که دوستانی بر پست چند وقت پیشم در باره‌ی “ابوزید” گذارده بودند، خواسته بودند مقایسه‌ای بین آراء سه اندیشمند تأثیرگذار ایرانی: شبستری، سروش و ملکیان داشته باشم که پاسخ آن را به بعد موکول کردم.

    نویسنده:
    اردشیر منصوری
  • آن هنگام که زیر سنگ تاریک در اوج تنهایی خداخدا می‌کردم؛

    غافل از این‌که‌ خدا کنار من بود (اینما تکونوا معکم) خدابا شماست؛ هرکجا باشید،شما تنها نیستید.

    ثانیه‌ها بسی طولانی‌تر از گذر سال‌های عمر من بود...

    و مهربان خالق من چه زیبا با اسباب (موبایل) زیر دستم قبر تاریکم را روشن نمود...

    و چه زیبا دست و پای مرا بسته بود تا ناتوانی مرا در برابر قدرت بیکران خود به من بنمایاند...

    و باز چه زیبا انگشت شصت دست چپم را وسیله بازگشت من به دنیای خاکی نمود...

    در آن حال چه معامله‌ها با خدای خود کردم وقتی کارنامه نیمه‌تمام خود را دیدم؛

    معامله‌ای صادقانه بین من و خدای من؛

    خالق من از نیّت‌ درون من آگاه بود؛

    معامله‌ای که در آن نیاز به کاغذوقلم، شاهد و گفتار نبود؛