ناگهان و بدون هیچ مقدمه ای خدای متعال، جریان زندگی را متوقف کرد و بشریت را به غارها بازگرداند. نه فقط برای این که آن ها را از بیماری و مرگ نجات دهد، بلکه آن ها را از خواب غفلت بیدار کند و زندگی دوباره به آنها بدهد.
مقدّمه:
خطرگریزى، اجتناب از ضرر، حفظ نفس، تلاش براى نجات از بیمارى و كوشش براى رهایى از مشكلات، ازجملهی امور فطرى، عقلانى و موافق با آموزههاى ادیان است. در دین مبین اسلام نیز از مسلمانان خواسته شده است با استفاده از اسباب مشروع و توكل بر خداوند، در مقابل ناملایمات و مشكلات بایستند.
بیمارى كووید ١٩ از یك چالش فكرى بین دینداران در ارتباط با توكل و اسباب، پرده برداشت. همهگیر شدن این بیمارى دینداران را در انجام وظیفهی شرعى خود دچار چند دستگى نموده است. گروهى که اكثریت دینداران را تشكیل مىدهند، وظیفهى خود را توكل بر خداوند و عمل به اسباب میدانند
قريب به ١٠ سال پيش در معيت ايشان به منزل يكى از دوستان کاکه وفا رستمی رفته بوديم كه در اثناى اين ديدار از ايشان سؤال كردم اوقاتى پيش مىآيد كه دوستان و همراهان درخواست ارائهی بحث و سخنرانى در موضوع خاصى را مىكنند كه به خوبى مىدانم در اين زمينه عملاً ضعفهايى دارم و تهديدات قرآنى را به ياد مىآورم كه میفرماید: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿البقرة: ٤٤﴾» گفتم ماموستا گيان استاد گرانقدرم در اين اوقات تكليف چيست، ارائه بحث و يا چشم پوشى از آن.
بسيار حكيمانه و در كمال آرامش فرمودند: كه در همان لحظه از درون با خداى خودت پيمان ببند
فرهنگ ما شیفته و دلباختهی سعادت است، و با وجود اینکه ما وقت و امکانات فوقالعادّهای برای کسب موفّقیّت، شغل خوب، دوستان خوب، آپارتمان زیبا و خرید اتومبیل و خانه صرف میکنیم تا خوشبختتر باشیم، امّا بیشتر ما احساس آسودگی و آسایش نداریم، و به جای احساس رضایت، بیهدفی و بیفایدگی را تجربه میکنیم.
با بالا گرفتن افسردگی و احساس تنهایی و افزایش درصد خودکشی در دنیا طی دهههای اخیر، به وضوح به نظر میرسد که یک جای کار اشتباه است. یک احساس پوچی عمیق در میان مردم هست و حتماً لازم نیست دچار افسردگی باشی تا آن را احساس کنی.
کاک باقی متخلّص به صیّاد از هنرمندان بنام شهر پاوه و هورامان، چندی پیش به دیار حق شتافت و جمع خویشان و دوستداران ایشان را در ماتم و اندوه فرو برد. او عمر گرانبهای خود را در تلاش برای کسب فضیلت و معیشت سپری کرد. فوت ایشان، چنان اندوهی در دل دوستان و بازماندگان بجای گذاشت که زدودن آن کار آسانی نیست.
کاک باقی هنرمندی دلسوز، متعهّد و متواضع که لحظات خوش زندگی خود را در پاسداشت فرهنگ و هنر دیار هورامان سپری کرد و با تألیف و گردآوری آثار ارزشمند و داشتههای فرهنگ غنی این مرز و بوم نام نیکی را از خود به یادگار گذاشت، که در حدّ خود این کار از عهدهی هرکس جز او برنمیآمد.
مىخواهم بنويسم، انگشتانم يارىام نمىدهند و احساس سنگينى مىكنند، چون به خوبى مىدانند كه در ذهنم چه مىگذرد؛ هميشه اصلى وجود داشته است كه مىگويند اگر مىخواهى بزرگ شوى و در جامعه جايگاهى براى خود داشته باشى با بزرگان نشست و برخاست كن تا تو هم بزرگ شوى و به رشد و كمال برسى، امّا درونم پر از تلاطم است و ندا سر مىدهد كه اين هم قاعده و قانونى دارد و بايد زمينهی اين همراهى را داشته باشى و به خوبى مىدانم كه بسى سنگين است و توانایی این همراهی را ندارم. امّا خلوت كردن و راز و نياز با معبود چنين قاعده و قانونى ندارد و با خيالى آسوده با خداى خود پيمان بستم كه قلمفرسایی کنم.
کرونا را ویروس تاجدار مینامند، ویروسی که در جهان ذهنی تاریخنگاران به صورت پادشاهی جهانگشا با تاجی بر سر تصوّر میشود. اگر جهانگشایانی مانند اسکندر مقدونی، چنگیز و تیمور به تهاجم به چند قاره بسنده کردند، کرونا تنها جهانگشایی است که همه قارههای عالم را درنوردید و با معیار وسعت جهانگیری فعلاً در صدر جهانگشایان تاریخ است. از سوی دیگر کرونای جهانگشا همان کاری را با جغرافیا و جامعه و جهان میکند که دیگر جهانگشایان کردند. نویسنده تاریخ جهانگشا در جملاتی قصار از زبان مردم بخارا در وصف تهاجم چنگیز و یارانش در این شهر مینویسد: «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.»
ایمان به قضا و قدر در اندیشه و باور اسلامی یکی از ارکان ایمان بهشمار میآید؛ در حدیث مشهور پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم - ارکان ایمان در جواب جبریل -علیه السّلام - آمده است، آنجا که میفرماید: «أن تؤمن بالله وملائکته وکتبه ورسله وبالیوم الاخر وبالقدر خیره وشره»
نکته قابل توجه، آمدن این ارکان در قرآن به جز ایمان به قضا و قدر است؛ هرچند لفظ مشیت و قضا و قدر به صورت مصداقی در قرآن کریم بدان اشاره نشده است، اما بیش از ٥٠٠ آیه در قرآن کریم حول محور مشیت و قضا و قدر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. یکی از این آیات، آیهی ٤٢ سورهی انفال است که در این نوشتار به آن پرداخته خواهد شد.
جا دارد از تلاش همهی اقشار جامعهمان که هریک به قدر توان خود، در سنگر سلامت و مقابله با بحران بیماری همهگیر کرونا مقابله میکنند، یادی کرد و تشکر نمود.
این جستار پاسخی است بر بخشی از مقالهی آقای لقمان احمدی، تحت عنوان «بیتفاوتی ماموستایان». به نظر ایشان ماموستاها نسبت به قضایای روز بیتفاوت هستند؛ اگر برخی از نقدهای ایشان به جاست، برخی دیگر کلّیّت بخشی است و جای تأسّف. درست است در میان ماموستایان، هستند کسانی که نه تنها نسبت به جامعه، بلکه حتّی نسبت به خود مسجد هم بیتفاوت هستند، ولی عملکرد این تعداد اندک را نمیتوان به همگان تعمیم داد.
در این روزگار تلخ که بیماری کرونا شیرینی زندگی را به کام ما تلخ نموده است و زینتها و لذائذ دنیا رنگ و بوی خود را باختهاند. روز قیامت و صحنههای آن بیشتر با ذهن ما آشنا میگردد. همچنانکه قرآن میفرماید: «یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ» روزی که انسان از برادر و مادر و پدر و همسر وفرزند خود میگریزد. امروز هم مردم چنان در فکر نجات خود هستند که یارای بدرقه عزیزترین عزیزان خود را تا قبرستان ندارند. اما هول و هراس مبتلی شدن به یک بیماری کجا و دهشت رویارویی با حساب و کتاب روز قیامت و عذاب خداوند کجا، شاید پروردگار جهانیان میخواهد ما را قبل از افتادن در آن واقعه عظیم بیدار نموده
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل