مىخواهم بنويسم، انگشتانم يارىام نمىدهند و احساس سنگينى مىكنند، چون به خوبى مىدانند كه در ذهنم چه مىگذرد؛ هميشه اصلى وجود داشته است كه مىگويند اگر مىخواهى بزرگ شوى و در جامعه جايگاهى براى خود داشته باشى با بزرگان نشست و برخاست كن تا تو هم بزرگ شوى و به رشد و كمال برسى، امّا درونم پر از تلاطم است و ندا سر مىدهد كه اين هم قاعده و قانونى دارد و بايد زمينهی اين همراهى را داشته باشى و به خوبى مىدانم كه بسى سنگين است و توانایی این همراهی را ندارم. امّا خلوت كردن و راز و نياز با معبود چنين قاعده و قانونى ندارد و با خيالى آسوده با خداى خود پيمان بستم كه قلمفرسایی کنم و هدفى جز رضايت وى نداشته باشم و اين مهمّ آرامشى را برايم حاصل كرد تا بتوانم موضوعى كه مىخواهم به آن بپردازم را به رشتهى تحرير در بياورم.
موضوع دربارهى شخصيتى است كه بودنش نعمتى بزرگ از طرف پروردگار براى مردم ايران، اهل سنّت و قوم كُرد در صفحهى گيتى است؛ آرى دكتر «جليل اميدى» استاد تمام دانشگاه تهران را مىگويم.
ايشان براى اهل علم و كسانى كه در رشتهى حقوق، الهيات و فقه تحصيل مىكنند، نامىآشنا و پُر آوازه هستند امّا عامهى مردم هيچ شناختى از ايشان ندارند و از نعمت با او بودن محروم و اين چقدر آزار دهنده است و به قول مولانا: آب در كوزه و ما تشنه لبان مىگرديم يار در خانه و ما گرد جهان مىگرديم.
نمىدانم اين چه سرّى است كه ما بزرگ مردانمان را بعد از حياتشان مىشناسيم و قدر مىنهيم، و اين چقدر دردناک و رنج آور است.
آشنایی با دکتر جلیل امیدی
سالها بود كه نام دكتر اميدى در ذهنم نقش بسته بود، اما به خدمت ايشان نرسيده بودم تا زمانى كه سال ٩٤ در آزمون كارشناسى ارشد رشته فقه شافعى دانشگاه تهران پذيرفته شدم. معمولاً دانشجويان ترم اوّل در مقطع كارشناسى ارشد با ايشان درس ندارند امّا با توجّه به اينكه من تغيير رشته داده بودم و مدرك كارشناسىام زبان و ادبيات عربى بود بايد چند درس جبرانى را مىگذراندم كه خوشبختانه همان ترم اوّل به خدمت ايشان رسيدم، و با دانشجويان كارشناسى درس حقوق مدنى را اخذ كرده و در كلاس درس ايشان حضور يافتم، خوشبختانه تمام ٣ ترم آموزشى دورهی كارشناسى ارشد در خدمت ايشان بوده و افتخار شاگردى اين بزرگ مرد را كسب كردم.
نکتهی مهمّ: مخاطبان گرامی هر آنچه که در این نوشتار میآید، حاصل تجربیات میدانی اینجانب میباشد که طیّ 2 سال و در دوران تحصیل کسب کردهام.
بیوگرافی
متأسّفانه هیچ نوشتهی مکتوبی از زندگینامهی ایشان وجود ندارد و هرآنچه که در این نوشتار میآید، به صورت شفاهی از خود ایشان و همکاران و همقطارانشان استماع کردهام، ایشان متولّد و بزرگشدهی سنندج و ریشهی اجدادیشان به منطقهی تکاب بر میگردد. رشتهی تحصیلی دبیرستان ایشان علوم تجربی بوده و همزمان در آن دوران به خدمت ماموستا «برهان حمدی» رسیده و دروسی را نزدشان تلمّذ کردهاند. البتّه بنده سال ٩٥ به ایشان عرض کردم که میخواهم زندگینامهی شما را نوشته و تقاضای همکاری کردم که ایشان با لبخندی بر لب جواب دادند که فعلاً ٥٢ سال دارم و وقت آن هنوز نرسیده است و خودم در سالهای بعد این کار را خواهم کرد، الان که این مطلب را مینویسم بیش از سه سال است که هیچ ارتباطی با ایشان نداشتهام و از همین جا دوباره میخواهم که این تقاضا را از دکتر امیدی داشته باشم.
زندگینامهی علمی
قبل از اینکه به ابعاد شخصیتی و جایگاه علمی ایشان بپردازم، رشتهی تحصیلی و دانشگاهی که در آن تحصیل کردهاند را برای شما مخاطبان گرانقدر بازگو میکنم.
-کارشناسی رشتهی حقوق قضایی دانشگاه تهران، سال ١٣٦٨
-کارشناسی ارشد رشتهی حقوق جزا دانشگاه تهران، سال ١٣٧٠
-دکتری رشتهی حقوق جزا دانشگاه تربیت مدرس، سال ١٣٧٦
رزومهی علمی ایشان در سایت دانشگاه تهران اعمّ از تألیفات، ترجمه، مقالات علمی پژوهشی در نشریات داخلی و خارجی، فعالیتهای اجرایی و غیره قابل مشاهده است که میتوانید با جایگاه علمی ایشان بیشتر آشنا شوید.
روحیات اخلاقی
دکتر امیدی فردی درونگرا میباشد و ارتباط عمیق با ایشان بسی سخت است و این موجب شده کسانی که سطحی و اوّلین بار با ایشان برخورد میکنند، دکتر امیدی را به خوبی نشناخته و روحیّهی سرد و دور از واقعیتهای عینی را تجربه کنند؛ و از گرمای جانسوزشان محروم گردند.
معمولاً دکتر امیدی در کلاسهای درس اصل سرفصلهای تعیین شده را تدریس و هر آنچه که دانشجویان از او بخواهند را در معرض دید قرار میدهد، و اگر تشخیص دهد که دانشجویان چیزی فراتر از درس را میخواهند، بدون هیچ منّتی آن را در اختیارشان قرار میدهد و این چه فضلی است که شامل آنان میشود و باید باشی و بخواهی تا این مهمّ را درک کنی.
احساس مسؤولیت و دلسوزیهای ایشان برای همگان قابل تشخیص نیست و معمولاً علاقهای به بروز این نوع تجربیات از خودشان را ندارند، که این روحیّه هم در جای خود قابل رسیدگی و کاوش است.
ارزیابی تواناییهای علمی و آموزشی
آنچه که دکتر امیدی را از سایر همقطارانش متفاوت میکند، تبحّر در علومی است که جدای از رشته تحصیلی ایشان میباشد و همین امر سبب مشتهر گشتن در عین گمنامی دکتر امیدی برای آحاد جامعه شده است.
برای همگان محرز است که توانایی علمی هر فردی به آشنایی و تسلّط به زبانهای اصلی و تخصّصی رشتهها بر میگردد، که دکتر امیدی در این حوزه موفّق عمل کرده است و جدای از زبان کردی مادری و زبان فارسی رسمی به دو زبان انگلیسی و عربی تسلّط کامل دارد. معمولاً کسانی در سطوح عالیهی رشتهی حقوق قرار میگیرند به زبان انگلیسی مسلّط هستند همانگونه که کسانی در رشتهی فقه و الهیات به زبان عربی مسلّط هستند امّا تجمیع این دو و تسلط به این زبانها برای همگان به ندرت وجود دارد.
دکتر امیدی در رشته تحصیلی خودشان پُرآوازه هستند و رزومهی علمی ایشان در این حوزه مشهود و قابل گفتوگو و بررسی نمیباشد.
تواناییهای دیگر ایشان در حوزههای فقه، اصول فقه، تاریخ، ادبیات فارسی، بلاغت و از همه مهمتر غزالیشناس(امام محمّد غزالی) برای همگان مغفول مانده است و بخشی از این عدم بهرهمندی به خود ایشان بر میگردد که برای بنده بسیار رنجآور است. یک سؤال اساسی وجود دارد که چرا باید آحاد جامعه از این منبع سیراب نشوند و به قول حافظ:
ز سرو قد دلجویت مکن محروم چشمم را بدین سرچشمهاش بنشان که خوش آبی روان دارد
(از دیدن قامت همچون سرو دلپذیرت، چشم مرا محروم و بینصیب مگذار، بلکه آن سرو را در کنار چشمه چشم من بکار، زیرا که همیشه جویباری از آن روان است. یعنی همیشه از عشق تو گریانم.)ترجمه منقول
در حوزهی اصول فقه از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار است، به طوری که غالب قواعد اصولی و فقهی را از بَردارد و آنچه برای من محرز است کلیت کتابهای «المستصفی و جمع الجوامع» را به حافظهاش سپرده است؛ و در این حوزه حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
در تحلیل و تبیین مسائل مختلف بهرهگیری از شواهد شعری یکی از بارزترین تواناییهای ایشان است به طوری که انگار بخش زیادی از اشعار مولانا، حافظ، سعدی و دیگر شعرا را در سینهاش دارد و برای خود مولانا شناسی است که از یک ادیب بر میآید.
شناخت نسبتاً دقیقی از شخصیتهای علمی جهان اسلام دارد، از جمله متکلمان، فقها، اصولیون، محدّثین و نواندیشان دینی که این هم در نوع خودش جالب توجه است. به عنوان نمونه سال ٩٥ در میزگردی در دانشگاه شهید بهشتی به تبیین نقش اشعریه و در مخالفت از کسانی که تفکر اشعری را نتیجه تندروی در دنیای اسلام میدانستند، پرداخت که نقش بیبدیل این شخصیت علمی اهل سنّت در تهران را میرساند که این مهم و نقش پر رنگ آن در دفاع از این مذهب فکری برای آحاد جامعهی اهل سنّت مغفول مانده است.
راه تحلیل مسائل تاریخی را به خوبی میداند و بهرهی مطلوبی در این زمینه برای تعالی و توسعهي علمی خود به کار میگیرد. تنها تجلّی و ظهور دکتر امیدی در فضای مجازی مطلبی در مورد کوروش بود که چند سال قبل در مخالفت تمامی قضایا و مسائل مطرح شده با شواهد تاریخی و بر مبنای علمی در این زمینه در رسانههای ارتباط جمعی بوده است.
کسانی که در حوزههای مختلف علمی رشد و به مراتب عالیه میرسند با توجّه به جایگاهی که پیدا میکنند، معمولاً مُعجب شخصیتها نمیشوند، و این در میان اهل علم متداول است. امّا برای همگان همیشه استثنائاتی وجود داشته است و دکتر امیدی نیز از این قاعده بیبهره نبوده و به شدّت مجذوب و آهنجیده شخصیت امام محمّد غزالی است و چه بسا این را از استاد برهان حمدی به ارث بُرده باشد. دکتر امیدی به خوبی با آثار این اَبرمرد شافعیمذهب آشنایی دارد و سرمایهی بیبدیلی برای ایشان محسوب میشود. شما مخاطبان وزین و گرانسنگ را به مطالعه مقالهی دکتر امیدی تحت عنوان «امام محمّد غزالی و نظریهی تصویب در اجتهاد» که میتوانید در اینترنت دریافت کنید، ارجاع میدهم.
به نظر نگارنده مهمترین موضوعی که در آخر این نوشتار میخواهم عنوان کنم، فعالیت دکتر امیدی در رشتهي فقه شافعی دانشکده الهیات دانشگاه تهران میباشد که سنگینی مضاعفی برای غُربت این رشتهی دانشگاهی محسوب میشود که پرداختن به آن در این مجال نمیگنجد و این مهم نشان از تواضع و درک و فهم بالای ایشان دارد.
و در آخر مهمترین عاملی که سبب این جایگاه برای ایشان شده در کنار الطاف الهی همراهی مرحوم دکتر اسعد شیخ الاسلامی، دکتر محمد عادل ضیایی، دکتر جلال جلالی زاده، دکتر مصطفی ذوالفقار نسب، دکتر محمّد جمالی، دکتر ناصر مریوانی و شخصیتهای توانمند رشتههای مختلف حقوق در ایران بوده است.
باشد که روزی بتوانم به ابعاد شخصیتی و علمی دیگر اساتید رشتهي فقه شافعی دانشگاه تهران بپردازم.
نظرات