شهر لس آنجلس در ایالت کالیفرنیا چند روزی است که در میانه‌ی سرما و همزمان با آغاز فصل زمستان در آتشی مهارنشدنی می‌سوزد و هزاران نفر را بی‌خانمان و خسارات بسیاری را تاکنون به جا گذاشته است.

واکنشها به علل و چرایی بروز این حادثه که به اعتراف رئیس‌جمهور آمریکا در تاریخ این شهر بی‌سابقه است و عده‌ای نیز آن را شبیه قیامت و یا انفجار بمب اتمی در این شهر می‌دانند، متفاوت است.

در این میان مسلمانان و برخی یهودیان و مسیحیان متعهد به مذهب و فعالان اجتماعی هم به اظهار نظرهایی پرداخته و بسیاری از آنها دست خدا را در پس پرده می‌بینند و آن را انتقام یا گوشمالی کوچک خدا از آمریکا، ابرقدرت جهان می‌دانند که باعث و بانی تمامی جنایتها و نسل‌کشی‌هایی است که در حال رخ دادن در غزه است و یک‌تنه در برابر وجدان‌های بیدار بشری در چهار گوشه‌ی دنیا ایستاده و مانع هر گونه کمک بشردوستانه به مردم بی‌پناه و مظلوم غزه شده و فرزند نامشروعش را با تمام قوا حمایت می‌کند تا به قتل عام و ریختن خون کودکان خردسال تا زنان و پیرمردان و شهروندان عادی بپردازد و تمامی قوانین بین‌المللی و بشردوستانه را زیر چکمه‌های نژادپرستانه و صهیونیستی لگد نماید و فقط به خاطر دفاع تمام‌قد آمریکا کسی قادر نیست به بنی‌صهیون بگوید که بالای چشمت ابروست و یا کمکی به دست 2.5 میلیون مرد و زن و کودک آواره برساند.

واقعیت این است که برخی مسلمانان معاصر هم تحت تأثیر جریان علم‌گرایی و طبیعت‌گرایی و اثبات‌گرایی قرار گرفته و با تأثیرپذیری از امواج شدید رسانه‌ای که همان آمریکا و بنی‌صهیون می‌سازند، دوست دارند، این‌گونه فکر می‌کنند که حوادثی از این دست، کاملاً طبیعی است و منطق مشخص علمی دارد و نباید در پی علت‌یابی برای آنها در متافیزیک بود. دست خدا در کار نیست و اشتباهی بشری است و کاملاً طبیعی و پوزیتیویستی است و در پی نقش خدا گشتن در این حوادث را نشان از سفاهت عقل می‌دانند. به نظر می‌رسد اگر به خدا و قیامت و دین باور نداشتند، از همان عبارت « خشم طبیعت» استفاده می‌کردند و سنگین و مطمئن به نظاره می‌نشستند و خود را از پارادوکس ایمان به دخالت ماورای طبیعت و قوانین فیزیکی و تجربی می‌رهانیدند.

گاهی سؤالاتی از این دست هم مطرح می‌کنند:

1- حوادث طبیعی در همه جای زمین رخ می‌دهند، حتی در مناطقی که فقط خداباوران در آن زندگی می‌کنند و در مناطقی هم که اصناف مختلف کافر و مؤمن در آن زندگی می‌کنند، این بلایا دامنگیر عموم مردم می‌شود. چگونه می‌توان حادثه‌ای را نشان از عذاب برای فلان گروه و شخص دانست؟

2- آیا تمام حوادث طبیعی نوعی قهر خدا هستند؟ خود این حوادث را چگونه می‌توان ارزیابی کرد؟ مگر قوانین طبیعت برای تمام انسانها و در طول تاریخ، تابع سنن طبیعی هستی نیستند؟

در سال‌های اخیر بارها شاهد این نوع نگاه بوده‌ام و دیده‌ام که تعدادی از تحلیلگران مسلمان، هر گونه نقش خدا را (به‌عنوان انتقام یا مجازات یا تذکر و ..) در حوادث طبیعی از جمله زلزله و آتش فشان و سیل و .. را به سخره گرفته‌اند.

شاید در وهله‌ی اول، همین نوع تحلیل بهترین راه رهایی ما از تلاش برای یافتن پاسخ‌های سخت متافیزیکی باشد که اثباتشان هم اندکی فسفر بیشتر برای سوزاندن در مغزمان لازم دارد و لزومی ندارد این همه فلسفه را به هم ببافیم و دست خدا را بیابیم و ثابت کنیم که او هم نقشی در مدیریت هستی دارد و از خود می‌پرسیم که آیا در این دوران الحادزا و بی‌دینی، جز خرافه‌پرستان، مگر کسی در صدد اثبات نقش خدا در امور هستی بر خواهد آمد؟!

اما چرا؟! چرا باید چنین تحلیلی از خداپرستان و دین‌مداران ارائه گردد؟!

مگر در کلام خداپرستانی چون مسلمانان به‌طور صریح از این گونه مجازاتها سخن گفته نشده است؟! 

آیاتی که ناظر بر وقوع عذاب در دنیا هستند، کم نیستند. عذابهایی همچون: مسخ و استیصال و یا آنچه تحت عناوین «هلک»، «قطع دابر»، «دمّر»، «قصم»، «رجز»، «حاق» در قر‌آن آمده است.

در قر‌آن کریم آیات متعددی وجود دارد که به عذاب الهی در دنیا اشاره می‌کنند. این آیات، اغلب در قالب داستان‌ها و سرگذشت اقوام و جوامع گذشته، به عنوان عبرت و هشدار برای آیندگان بیان شده‌اند. برخی از این آیات و مفاهیم کلی آن‌ها به شرح زیر است:

1. عذاب به دلیل کفر و تکذیب پیامبران:

قوم نوح: داستان طوفان نوح که به دلیل تکذیب پیامبر الهی و استهزای وی بر قوم نوح نازل شد. (سوره نوح، سوره هود)

قوم عاد: این قوم به دلیل سرکشی و کفر، با بادی سهمگین نابود شدند. (سوره قمر، سوره الحاقه)

قوم ثمود: این قوم نیز به دلیل کشتن ناقه صالح و تکذیب پیامبر خود، با صاعقه‌ای نابود شدند. (سوره هود، سوره شمس)

قوم لوط: به دلیل انجام اعمال شنیع و لواط، به عذابی سخت گرفتار شده و شهرهایشان زیر و رو شد. (سوره هود، سوره حجر)

قوم فرعون: به دلیل سرکشی و ادعای خدایی فرعون و ظلم و ستم او، به همراه سپاهش در دریا غرق شدند. (سوره بقره، سوره قصص)

2. عذاب به دلیل گناه و فساد:

عذاب‌های فردی: قر‌آن کریم به عذاب‌های فردی در دنیا نیز اشاره دارد که ناشی از گناهان و اعمال زشت افراد است. این عذاب‌ها ممکن است به صورت بیماری، فقر، گرفتاری‌های مختلف و غیره ظاهر شوند. (سوره رعد، سوره نحل)

عذاب‌های اجتماعی: قر‌آن کریم همچنین به عذاب‌های اجتماعی که در نتیجه رواج گناه و فساد در یک جامعه پدید می‌آیند، اشاره می‌کند. این عذاب‌ها ممکن است به صورت جنگ، قحطی، زلزله، سیل و غیره ظاهر شوند. (سوره روم، سوره اسراء)

3. مفاهیم کلی آیات عذاب:

سنت الهی: عذاب الهی در دنیا، یک سنت الهی است که بر اساس آن، هرگاه جوامع یا افرادی در مسیر کفر، سرکشی، ظلم و فساد گام بردارند، با عواقب و مجازات‌های الهی روبرو می‌شوند.

هشدار و عبرت: هدف از بیان داستان‌های عذاب در قر‌آن، هشدار به انسان‌ها و عبرت آموزی از سرنوشت اقوام گذشته است. تا با دوری از گناه و انجام اعمال صالح، از عذاب الهی در دنیا و آخرت در امان باشند.

عدل الهی: عذاب الهی در دنیا، جلوه‌ای از عدل الهی است. خداوند عادل است و در برابر ظلم و فساد ساکت نمی‌نشیند.

امتحان الهی: گاهی اوقات عذاب و گرفتاری‌ها در دنیا، امتحان و آزمایشی از جانب خداوند است تا میزان صبر و استقامت بندگان سنجیده شود.

نکته‌ی مهم: لازم به ذکر است که عذاب الهی در دنیا، همیشه به معنای نابودی کامل نیست. بلکه گاهی به صورت گرفتاری‌ها، سختی‌ها، مصیبت‌ها و غیره ظاهر می‌شود و هدف آن بیداری، اصلاح و بازگشت به راه راست است. همچنین، عذاب اصلی و جاودانه، عذاب آخرت است که در صورت عدم توبه و اصلاح، گریزی از آن نیست.

و نکته مهمتر این که باورمندان معتقدند که اگر خداوند دست بر دست بگذارد و هیچگاه کاری برای مظلومان و مستمندان نکند و همه چیز را به خود آنان بسپارد، ضعفا و بینوایان به کجا پناه ببرند؟!

اهل غزه که هم اکنون به خاطر باور راستین  به خدایشان توسط دوستانش رها و تنها گشته و توسط دشمنانش در تمام دنیا مورد ظلم و جنایت و قتل و نسل کشی قرار گرفته، باید به کجا پناه ببرند؟ 

از طرفی دیگر، نکته‌ای بسیار مهم در باب تربیت ربانی وجود دارد. مگر خداوند رب‌العالمین نیست؟ و مگر این مربی بودن در وهله‌ی اول شامل باورمندان نمی‌شود؟ خداوند قرار است به مؤمنان پاداش‌هایی در دنیا و آخرت عطا فرماید تا به مسیر سخت، اما حیاتبخش ایمان، متعهد و ملتزم بمانند و به وعده‌های الهی در قیامت دلخوش دارند و منحرفان و گمراهان را هشدار می‌دهد تا بلکه از انحراف و گمراهی دست بردارند و به مسیر درست باز گردند. چرا پاداش به مؤمنان را می‌پذیریم و گوشمالی گمراهان و کافران را انکار می‌کنیم؟!

چرا باید نصرت و حمایت الهی برای مؤمنان در زمان پیامبران و از جمله پیامبر آخر الزمان را باور کنیم و اما آن را برای مؤمنان مستضعفی که همعصر ایشان نیستند، انکار کنیم. در حالی که هر دو شبیه و از یک نوع نصرت هستند. و یا چرا باید عذاب و مجازات کفار و منافقان و گمراهان اقوام پیشین را بپذیریم، اما همان را برای اقوام کافر و منحرف عصر حاضر که در جرم و جنایت، رویشان سیاه تر از اجدادشان شده است، انکار کنیم؟!

راستی این وعده‌های قر‌آنی در خصوص نصرت و یا عذاب و مجازات دنیوی، در طول تاریخ دین اسلام، چه مصداقهایی دارد؟!

به نظر می‌رسد این پرسشها را باید به‌طور صریح پاسخ گفت، تا تکلیف خدا باوران روشن گردد. یا باید تمام وعده‌های الهی در قر‌آن را افسانه و داستان دانست، و یا آنها را برای ابنای بشر در مقاطع مختلف تاریخ و جغرافیا تکرارپذیر دانست؟ بد نیست نگاهی به تاریخ عذاب اقوام در گذشته بیاندازیم:

1. آیات مربوط به عذاب اقوام گذشته:

سوره قمر، آیات 18-22 (قوم عاد): كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ * إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ * تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ * فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ

مفهوم: اشاره به عذاب بادی سهمگین که قوم عاد را نابود کرد.

سوره الحاقه، آیات 4-8 (قوم عاد، ثمود و فرعون): كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعَادٌ بِالْقَارِعَةِ * فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ * وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ * سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ * فَهَلْ تَرَى لَهُمْ مِنْ بَاقِيَةٍ

مفهوم: ذکر عذاب اقوام ثمود (صاعقه) و عاد (باد) و فرعون (غرق شدن).

سوره اعراف، آیه 73 (قوم ثمود): وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ

مفهوم: اشاره به عذاب الهی به دلیل کشتن ناقه صالح

سوره هود، آیه 67 (قوم ثمود): وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ

مفهوم: اشاره به صیحه آسمانی که قوم ثمود را نابود کرد.

سوره عنکبوت، آیه 40 (اقوام گذشته): فَكُلًّا أَخَذْنَا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَمِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنَا بِهِ الْأَرْضَ وَمِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنَا وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ

مفهوم: اشاره کلی به انواع عذاب‌های دنیوی که بر اقوام مختلف فرستاده شد (باد و سنگ، صیحه، خسف زمین، غرق شدن).

2. آیات مربوط به عذاب به دلیل گناه و نافرمانی:

سوره رعد، آیه 31: وَلَوْ أَنَّ قر‌آنا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعًا أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ

مفهوم: اشاره به حوادث و مصائبی که کافران به دلیل اعمالشان با آن مواجه می‌شوند.

سوره اسراء، آیه 16: وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا

مفهوم: اشاره به این که گناه و فساد در جوامع باعث نابودی آن‌ها می‌شود.

سوره نحل، آیه 112: وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ

مفهوم: اشاره به اینکه کفران نعمت، سبب عذاب‌هایی چون گرسنگی و ترس می‌شود.

این آیات تنها نمونه‌هایی از آیات مربوط به عذاب دنیوی هستند.

عذاب‌های دنیوی می‌توانند به صورت مصائب فردی یا اجتماعی، بلایای طبیعی، جنگ و قحطی و… ظاهر شوند.

هدف اصلی از بیان این آیات، عبرت‌آموزی و هشدار به انسان‌ها است تا از گناه و نافرمانی دوری کنند.

در پاسخ به پرسش فوق به نظر می‌رسد که مسلمانان به دلیل تأثیرپذیری فراوان از تبلیغات ضد دینی و ضد توحیدی، از بس ناامید شده‌اند و خدا را به فریاد طلبیده‌اند و به ظاهر جوابی نگرفته‌اند، دست یافتن به یاری قدسی و آسمانی چندان برایشان باورپذیر نمی‌باشد و در واقع اعتماد و حتی تا حدودی اعتقادشان به خدا را از دست داده‌اند.

این وضعیت یأس و نومیدی البته صرفاً خاص مسلمانان معاصر نیست و گرچه در این دوران به دلیل هیمنه‌ی بی باوری با پشتوانه‌ی قدرتمند رسانه‌ها، شدت بیشتری دارد، اما گاهی آزمونهای مؤمنان چندان طاقت فرسا و جانکاه بوده‌اند که حتی برای رسول خدا و یارانش هم آزمون‌های سخت این‌چنینی رخ داده است و آنها را به مرحله‌ای بسیار سخت از باور به غیب رسانیده است و در توصیفشان می‌فرماید:

أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا يَأۡتِكُم مَّثَلُ ٱلَّذِينَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلِكُمۖ مَّسَّتۡهُمُ ٱلۡبَأۡسَآءُ وَٱلضَّرَّآءُ وَزُلۡزِلُواْ حَتَّىٰ يَقُولَ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ مَتَىٰ نَصۡرُ ٱللَّهِۗ أَلَآ إِنَّ نَصۡرَ ٱللَّهِ قَرِيبٞ  (البقرة - 214) 

تصور کنید که تقاضای جلب نصرت و یاری خدا توسط برترین پیامبر خدا و بهترین یاران او صورت می‌گرفت، اما پاسخی نمی‌آمد و اعتقاد پیامبر و یارانش به تزلزل می‌افتاد که این کمک الهی و یاری او کی محقق خواهد شد؟

پس عجیب نیست که پیروان این زمانی هم به این آزمایش سخت مبتلا شوند. اما نباید فراموش کنیم که عوارض این آزمایش سخت را فقط تحقق وعده‌ای الهی التیام می‌بخشد. و به همین دلیل است که خداوند همچون بزرگترین مربی بشریت، در پایان آیه از قریب بودن نصرت سخن گفته است.

واقعا اگر کسانی که حاضر نیستند هیچ یک از حوادث و بلایای طبیعی را به عنوان تذکر و مجازات و گوشمالی دنیوی غافلان و کافران و گمراهان و مفسدان قلمداد کنند، در زمان پیغمبر و مشخصاً در وقت نزول این آیه چه می‌گفتند؟!

آیا به همان پیامبر و یارانش توصیه نمی‌کردند که خودشان بروند و اسباب فراهم کنند و بجنگند تا پیروز شوند؟!

آیا به قر‌آن استدلال نمی‌کردند که: وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَيۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُمۡ (الأنفال -۶۰

حال امروز مسلمانان هم چنین است. و باید ضمن تلاش برای دست یابی به اسباب نصر و پیروزی، به وعده‌های الهی هم دلخوش دارند؛ زیرا خداوند به انان وعده داده است که از مجرمان انتقام بگیرد و مؤمنان را یاری نماید:   

وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ رُسُلًا إِلَىٰ قَوۡمِهِمۡ فَجَآءُوهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَٱنتَقَمۡنَا مِنَ ٱلَّذِينَ أَجۡرَمُواْۖ وَكَانَ حَقًّا عَلَيۡنَا نَصۡرُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ  (الروم - 47) 

مفسران در تفسیر این آیه تصریح کرده‌اند که این پیروزی در دنیا حاصل خواهد شد. امام بغوی در تفسیر این ایه فرموده است: فَفِي هَذَا تَبْشِيرٌ لِلنَّبِيِّ ﷺ بِالظَّفَرِ فِي الْعَاقِبَةِ وَالنَّصْرِ عَلَى الْأَعْدَاءِ. این آیه شامل مژده‌ی پیروزی به پیامبر و شکست دشمنان است. و واقعیات تاریخی هم به تواتر نشان می‌دهند که پیروزی بر کفر و ظلم در همین دنیا محقق می‌شود و مجرمان مجازات می‌شوند و پاداش مؤمنان و یا مجازات مجرمان، منافاتی با پاداشها و مجازات آنان در آخرت ندارد.         

اما آیا انتقام خدا از مجرمان که به تصریح آیات قر‌آن در طول تاریخ در دفاع از مؤمنان صورت گرفته است، به چه صورت انجام شده است..؟! آیا غیر از این است که خداوند از بلایای طبیعی و باد و آتش و سیل و زلزله و حشرات و .. برای تعذیب و تنبیه و تذکر طاغیان و ظالمان و ستمگران استفاده کرده است ؟!

راستی اگر مؤمنان، در حوادث طبیعی و مصیبتهایی که زمین و آسمان بر سر بشر می‌آورند، دنبال تحقق نصرتی که خدا وعده اش را داده است، نگردند و چه در تداوم راه دینداری و چه در تنبیه مخالفان ظالم و ستمگرشان، و دست کم در تذکر و پند و گوشمالی خودشان هم، اگر دست خدا را نبینند، بهتر نیست که این همه وعده و عید قر‌آنی را فقط به روز قیامت موکول نمایند؟! و دیگر هیچ امیدی به پیروزی و نصرت و رحمت الهی نداشته باشند؟! و آیا بهتر نیست که دیگر دست دعا و نیاز برای بهبود شرایط ذلت باری که در بسیاری از مواقع دامنگیرشان می‌گردد، را بیاندازند و صبورانه تن به شکست و خفت دهند، و به امید قیامت بمیرند؟!

بر این اساس به نظر می‌رسد که آنچه به تعبیر رسانه‌ها همچون جهنمی در لس آنجلس آمریکا در جریان است، از این منظر چنین تحلیل شود:

1- صرف نظر از علل وقوع حادثه، قاطعانه نمی‌توان آن را یک امر عادی و طبیعی جلوه داد؛ زیرا تمام مصادیق کفر و ظلم و الحاد و فسق و فجور که علت مجازاتهای دنیوی در قر‌آن دانسته شده است، در آمریکا در صده اخیر در حال وقوع است و حتی نیروی محرک بسیاری از جریانات منحرف و گمراه و اخلاق‌ستیز از این کشور ایجاد می‌گردد و به نظر می‌رسد که این شهر بزرگ به کانونی برای نشاط فعالیتهای صهیونیستی و شیطان‌پرستی بدل شده است. شاهد این مدعا این است که شهرکهای سینمایی‌هالییود و سرمایه‌داران بزگ جهان که به‌طور یقین یهودیان و صهیونیستها در میان آنان فراوان هستند در این شهر، به سرمایه‌گذاری پرداخته‌اند و گران قیمت ترین خانه‌های جهان در آن بنا شده‌اند. ناگفته نماند که نظام سرمایه‌داری که جهان کنونی را به فقر و فلاکت کشانیده است، تحت تأثیر سیاستهای همین آمریکا مدیریت می‌گردد. 

گرچه نمی‌توان قاطعانه هم این حادثه را برای لس آنجلس نشان از عذاب و مجازات الهی دانست؛ زیرا ما غیب نمی‌دانیم و از چرایی مقدرات الهی بی خبریم. اما می‌توان قراین و نشانه‌ها را مبنایی برای نتیجه‌های غیرقطعی دانست

2- این که این حادثه‌ی طبیعی را چرا می‌توان حداقل نوعی گوشمالی برای سران کفر و ظلم و طغیان در جهان دانست، از این منظر قابل توجیه و دفاع است که آمریکا همچون یک ابرقدرت و سیستم تکنولوژیک که در تمام عرصه‌های اقتصادی و نظامی و تکنیکال یکه‌تازه میدان شده است، باید اندکی به خود آید که حرف آخر را نه کاخ سفید و قدرتهای برتر جهانی او، بلکه فرمانروای مطلق جهان می‌زند و به سادگی می‌شود با باد و آتش همه‌ی توانش را به چالش کشید.

3- پر واضح است که موضوع غزه تنها به دلیل پشتوانه‌های سنگین سیاسی و نظامی و مالی آمریکا به گره کوری در میان وجدانهای بیدار بشری تبدیل شد و هنوز هم لاینحل باقی مانده است. همه می‌دانند که چون آمریکا نمی‌خواهد، این موضوع حل نمی‌شود. خلبان نیروی هوایی آمریکا که می‌دانست هیچ کس در این زمینه نمی‌تواند هیچ کاری برای کودکان غزه انجام دهد، خود را در برابر سفارت اسرائیل در واشنگتن به آتش کشید. شاید همین دلایل برای مردم دنیا کافی باشد که حادثه لس آنجلس را ناشی از دخالت خدا به خاطر مردم بی پناه غزه بدانند.

4- منطقی نیست که مخالفان این تحلیل، به‌طور قاطع از دخالت خداوند در این گونه حوادث، واقعیت‌زدایی کنند و ان را به ساده‌انگارانه قلمداد کنند. اگر دلیل قطعی برای موافقان نیست، دلیل قطعی هم در دست مخالفان نیست. پس بگذارید که مؤمنان با استدلالهای خودشان، نیروی ایمانی خود را تقویت کنند و راهشان در میان شاهراههای پرفروغ مدرنیته‌ی مزین به الحاد نورانی گردد؛ زیرا دست‌کم به‌اندازه‌ی مخالفان، منطق و استدلال دارند.

5- در حوادث طبیعی، چه ناشی از علل طبیعی محض باشند، چه دست خدا را برای تنبیه ظالمان در آن ببینند، بیگناهان و ضعفا آسیب می‌بیند و تلف می‌شوند. این قانون طبیعت است و گریزی از آن نیست. اما خداباوران معتقدند که هر کسی در ازای عملکرد و نیات و توان و میزان اختیارش مؤاخذه می‌شود.

6- با عنایت به غیر قطعی بودن ماهیت بلا و مصایب این چنینی، وظیفه‌ی انسانی مؤمنان چنین اقتضا می‌کند که در حد امکان برای حادثه دیدگان یاور و همکار باشند و دعای خیر و آرزوی عبرت و پندپذیری را هم برای خود و هم برای آنان از یاد نبرند. گو این که در این مورد مشخص، همدستی و همداستانی ابرقدرت جهان با ظالمان و خونخواران روزگار اظهر من الشمس است و قلبهای آزاده برای حمایت از این استکبار جهانی که ملل مختلف دنیا را خصوصاً مسلمانان را به زیر یوغ بندگی کشانیده است، چندان نخواهد تپید. و این همان چوبی است که تا دیروز سران آمریکا و برخی از سلبریتیها و سرمایه‌داران کلانش، بر سر اهل غزه و سایر ملتهای مسلمان می‌کوبیدند که بوی باروت و بمب‌های ما را که با جگر خون‌آلود مادران و فرزندان و عزیزانتان آغشته شده بچشید، حقتان است؛ چون از سرانتان حمایت می‌کنید.

قضاوت با نگاه شما..



*نشر مقالات به‌معنای تأیید مدعیات و همه‌ی مفاد و محتوای آنها نبوده و لزوماً نظر مختار اصلاحوب نیستند.