ساعت ٢ بعد از ظهر بود، همين كه سلام نماز ظهر را دادم، موبايلم زنگ خورد، يكى از دوستانم بود. با سراسیمگى گفت: «پدر كاك آرمان جعفرى فوت كرده است، مى خواهم به بيمارستان بروم، با خود گفتم شاید تو هم بيايى». من هم كه روز قبل احوال پدر كاك آرمان را از خودش جويا شده بودم، انتظار چنين خبرى را نداشتم؛ اما غافل از اينكه مرگ خبر نمیکند؛ ذکر «إنَّا لله و إنَّا إليه راجعون» را بر زبان آوردم و گفتم حتماً مى آيم.
وقتی با دوستم به بيمارستان توحيد و جلو درب سردخانه رسيدم، با صحنهى بسيار عجيبى مواجه شدم. خانمى از اقوام متوفّى با صداى بلند به همه مى گفت: «به خاطر خدا از هم فاصله بگيريد، نزديك هم نشويد كه مصيبت دوچندان نشود». برخلاف معمول كه بستگان متوفّى در چنين حالاتى دوست دارند همديگر را در آغوش بگيرند تا از درد و آلامشان كاسته شود؛ اینک كسى جرأت نزديك شدن به دیگری را نداشت.
بر فراز لهیب شرارههای درد
که در شریان سبز درخت
چنگ انداختهاند
بالهای معصوم و روشنت را گرداگرد قداست پدران بلوط
و مادران ارغوان و ختمی و لالههای واژگونش بگستران
ققنوس شو
تا برای همیشهی تاریخ
داستان راز چشمهای شوکا و کبک و تیهویش
که شمارش نفسهای محبوس در سینهات را تا دقیقهی آخر گریستند
قصهی شبانهی «روڵە»های کورد شود
با حکمت الهی انتخاب میشوی برای موجود شدن، موجودی به نام انسان و در نتیجه رفتار سهلانگارانهی جد نخستینات، باید راهی کهکشان راه شیری، منظومهی شمسی و کرهی خاکی شوی؛ در این کره پهناور نیز قسمتات مرزنشینی میشود؛ مرزی در یک تقاطع هویتی-سیاسی؛ زمانی سرزمینت رزمگاه هخامنشیان و رومیان، زمانی پیکارگاه ساسانیان و عربهای مسلمان، زمانی صحنه کشاکش خوارزمشاهيان و خلافت عباسی، زمانی رزمگاه مغولان و عباسیان، سپس میدان همستیزی ایلخانان و ممالیک و زمانی سنگ آسیاب صفویه و عثمانی و افشاریه و عثمانی میشوی و امنیت و معیشت و جان و نانت در آتش نزاع میسوزد و به علّت تفاوت هویّتی، از هر دو سو مورد بدگمانی و گاه هدف خشم انتقامی قرار میگیری!
در آستانهی سپری شدن سیوسوّمین سالگرد بمباران شیمیایی سردشت، مناسب است بر ضرورت رسالت كار مدنی شهروندان سردشتی، تأكيدی مجدّد داشت.
ما وارثان بمباران شیمیایی سردشت بیش از هر چیز نیازمند درک رسالت و مسؤولیت اجتماعیمان در قالب تشکّلها و نهادهای مدنی خودجوش هستیم و البتّه این مهمّ هرگز با نهادهای دولت ساخت(سدن) و یا نهادهای محافظهکار و بیاثر محقّق نمیشود.
آنچه که به زندگی آدمی معنا میبخشد، بیرون آمدن از پیلهی تنهایی و حضور تٲثیرگذار در عرصهی اجتماعی است که باید از درون ریشه بدواند وگرنه هرگز نمیتواند از بیرون بر آدمی دیکته شود.
اساساً انسان به عنوان یک موجود مدنیالطّبع همزاد با جامعهی مدنی است و زندگیاش بدون زیست اجتماعی محقّق نمیگردد
امروز شنبه ٧تیرماە ١٣٩٩ سالگرد فاجعهی قرن ۲۰ یعنی بمباران شیمیایی شهری کوچک و محروم و مظلوم، شهر تاولزدهی «سردشت» است.
این شهر، ۳۳ سال پیش همانند این روزهای کرونایی، با هجوم سلاحهای مرگبار کشتار جمعی رژیمی خونخوار و دیکتاتور، یعنی رژیم بعث عراق به خاک و خون کشیده شد و ریهها و شُشهای هزاران زن و مرد این شهر به میکروبهای شیمیایی و گازهای خردل آلوده شد و هنوز هم صدای خشخش ریههای آنان را کسی جز مردم این شهر نمیشنود.
این روزها، که شیوع ویروس کرونا، سر و صدایی در عالم بهپا کرده و لحظه به لحظه، اخبار آن در رسانههای جهان با دقّتی بسیار منتشر میشود، دقیقاً شهر سردشت، ۳۳ سال پیش اجباراً میزبانِ مهمانی ناخوانده از همین نوع بود، که شباهتی عجیب به این ویروس داشت.
پرهیزگاری صفت صالحان و پارسایان است و انسان با رعایت تقوای الهی، بهویژه اگر حاکمان با این صفت آراسته باشند از مقرّبان و همنشینان انبیاء، شهدا و شایستگان خواهد شد.
خداوند متعال در آیهی 4 سورهی طلاق میفرماید: ﴿وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا﴾
«هرکس از خدا پروا داشته باشد خداوند کارها را بر او آسان میکند. (مشقّت و سختیها را در مسیر حرکتش بر او آسان میکند)»
این آیه بر پرهیزگاری انسانها دلالت میکند و خطاب آن عام است یعنی هرکس از خدا پروا کند خداوند کارها را برایش آسان میکند.
هر انسانی در انجام کارهای روزمره به نیّت و اقدام نیازمند است حال این نیّت یا براساس وجدان، اخلاق و قانون میباشد و یا بر مبنای عقیدهای الهی است که زیربنای تمام موارد است.
موهنداس کرمچند گاندی (Mohandas karamcand Gandhi)، رهبر استقلال هند، اسوهی موفق بشردوستی در جهان معاصر است؛ او کسی است که نوعدوستی در وجودش به اعلاترین شکل ممکن تبلور یافته بود و در همین راستا با امپراتوری عظیم بریتانیا درافتاد؛ در همین راستا بود که به مصاف با نفس و خودی خویش روی نمود، تا فرصت و ظرفیت درونیاش جهت خدمت به بشریت ارتقا یابد و در همین راستا بود که تمامقد در برابر همه قسم ظلم و بیعدالتی و نابرابری ایستاد و در سایهی همین اصل متعالی بود که توانست، ملّت چندصد میلیونی هند را با خود همسو سازد و بدون شلیک گلولهای بر قدرتمندترین امپراتوری زمان فائق آید و مردمش را به استقلال برساند.
گذشتن از پیچ و خم زندگی به سرعت و بدون درنگ برای اندیشیدن به معنای آن، میتواند آسان باشد ...
چگونه یک زندگی معنادار داشته باشیم؟
آیا موضوعی که انجام میدهم اهمیت دارد؟ مهمّتر اینکه، آیا این موضوع برای من اهمیّت دارد؟
این احساس که کاری که انجام میدهید دارای یک هدف و معنی واقعی است که برای شما اهمیت دارد، میتواند دگرگونی سترگی در زندگی شما ایجاد کند. این مسأله، برخاستن روزانه را هیجانانگیزترین موضوع در جهان میسازد.
نمیتوانید برای شروع منتظر بمانید. تلاش برای مجبور کردن خودتان به سختکاری را فراموش کنید. یادآوری به خودتان جهت استراحت و خوردن، مهمّتر میشود!
گاهی در زندگى انسانها اتّفاقاتی رُخ مىدهد كه نمىتوان آنها را به راحتی فراموش كرد. خوب به یاد دارم كه سنّم كمتر از ١٠ سال بود، در كوچهى محلّهى قدیمى مان با بچّهها مشغول بازى بودیم. در اوج هیجان بازى، شخصى كه هنوز محاسن جوانىاش كامل نشده بود، با مهربانى هرچه تمامتَر صدایمان كرد و از ما خواست كه بعد از بازى به مسجد رفته و در كلاسهاى قرآن فصل تابستان شركت كنیم؛ بسیارى از بچّهها ایشان را مسخره كرده و با بىتفاوتى بازى خود را ادامه دادند؛ امّا بعد از بازى، من و چند نَفَر از بچّهها به مسجد رفته و با خیل عظیمى از همسن و سالهاى خود روبرو شدیم که به دعوت ایشان به مسجد آمده بودند.
جنگ بود. جنگ، هم با ما بود و هم با ما جنگ بود ... ما کودک بودیم. جنگ را نمیدانستیم و نمیخواستیم .مرزبان و مرزنشین بودیم. فرقی نمیکرد که جنگ با ما یا با ما جنگ. درگیر شده بودیم. مرز اینگونه است .توپ از هر طرف بیندازند روی خط میایستد ....
مرز درد دارد، وسوسهانگیز است، دردسر دارد ... جنگ بود. جنگ با همسایه، انگار جنگ خانهات است .جنگ از جانب همسایه جنگ با خودت است ... جنگ بود. ما، هم در جنگ بودیم و هم میزبان اهالی در به در سرزمین طرف جنگ
به او میگویند «دشمن» ... ما میزبان و پناه مردم کشور دشمن بودیم...
پدر جبهه نرفته بود. دستانش تهی بود. عیالوار بود. با خاک دمساز و درگیر بود. از دل خاک سنگ میکاویید ... سنگ سخت را «نان» میکرد .
جبههی او آنجا بود ...
نان در مرز یعنی خون، یعنی رنج ...
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل