مالک بن نبی، نویسنده و متفکر اصلاحطلب مسلمان در سال 1905 در شهر قسنطینه الجزایر از پدر و مادری مسلمان بدنیا آمد، پس از پایان دوره ی دبیرستان برای ادامهی تحصیل عازم فرانسه شد و تحصیلات خود را در پاریس در مدرسهی عالی بیسیم شروع کرد. اوقات فراغت خود را اغلب در ارتباط با مسایل جهان اسلام و جهان سوم، با دانشجویان مسلمان مقیم پاریس میگذارند و در میان آنان موقعیت ممتازی داشت. بعد از پایان تحصیلات در این رشته، وارد رشته برق شد و تحصیلات فنی و تخصصی خود را همگام با تحصیلات اجتماعی ادامه داد.
انقلاب 1357 ایران اگر چه حاصل یک ائتلاف فراگیر از گروهها و طبقات شهری بود و به فروپاشی سیستم پادشاهی مطلقه پهلوی انجامید، اما بهزودی و با غلبه یک گروه بر سایر گروهها، در تحقق اهداف مورد خواست طبقات مردم باز ماند. با این وصف، به محرکی برای ظهور مجدد جنبشهای اجتماعی اقوام ایرانی، از جمله جنبش کردها در ایران تبدیل شد. گذر از مرحله اول انقلاب، یعنی حکومت میانهروها و جایگزینی آن با حکومت تندروها، در عمل بسیاری از طبقات و گروههای شرکتکننده در انقلاب را زیر عنوان ضد انقلاب به حاشیه راند.
علیرغم آنکه سران سیاسی کرد در ابتدای علنی شدن مجدد فعالیت احزاب سیاسی کردی، حمایت خود را از انقلاب و رهبری آن اعلام داشتند؛ اما رادیکالیزه شدن روند انقلاب همه آنها را در عداد ضد انقلاب قرارداد و از همان ابتدا از مشارکت در ترتیبات سیاسی بعد از انقلاب باز ماندند.
چاپ گفتوگوی کریم جعفری با دوست عزیزم احسان هوشمند با عنوان قومگرایی در ایران معاصر در روزنامه اعتماد ملی (روزهای25و26فروردینماه جاری)، فال نیکی است که خوشبختانه هر از چند گاهی توسط ایشان زده میشود. اما در واقع نمیدانم که آیا یک ضرورتی در این گاهها پیشامد میکند که این موضوع را مطرح مینمایند یا اینکه اتفاقی و بدون هدف است و دست آخر اینکه منظوری در آن نهفته است؟ به هر حال، آنرا غنیمت دانسته و در مورد فرازهایی از آن از در انتقاد در میآیم تا فروگذاری در باب دوستی نکرده باشم. چه ایشان را دوست دارم و نیز دوست دارم که هر چه را مینویسد یا میگوید، گزیده و مفید و از سرعلم باشد.
اشاره: یادداشت زیر را حدود 10 سال قبل در سالروز تولّد پیامبر اسلام(ص) نوشتهام که در مناطق اهل سنّت و کردنشین ایران معمولاً مراسم مولودیخوانی برگزار میشود. یادداشت را در شرایطی نوشتهام که دولت آقای خاتمی حاکم بود و به طبیعت آزادهی خودشان، فضایی را مملوّ از تساهل فراهم کردند که آثار ایجابی در داخل سیستم و درخارج از آن(میان اهل سنّت)ایجاد کرد. این دوره، دولت مستعجل بود و یک انتخابات از نوع دیگر، دستاوردهای حاصل را به محاق فراموشی برد.
از دیدگاه جامعهشناسی سیاسی، مسئله مشارکت مدنی و سیاسی شهروندان و نقش آن در شکلگیری نوع نظام سیاسی حاکم بر جامعه امر پذیرفته شدهای است که کمتر مورد تردید قرار میگیرد. رابطه عکس این نیز رابطهای قابل توجه است، به عبارت دیگر نوع نظام سیاسی حاکم نیز در کاهش یا افزایش مشارکت سیاسی شهروندان تأثیر دارد. یعنی با توجه به نظام سیاسی، میتوان حدس زد که شهروندان دارای چه محدودیتهایی در رفتار سیاسی خود هستند. با این پیشفرض میتوان گفت که نظامهای اقتدارگرا و غیردمکراتیک، در درون خود و با بکارگیری عوامل و مکانیسمهایی در عمل و اندیشه، مانع مشارکت سیاسی فعال شهروندان میشوند.
تکاپوی دانشجویان دانشگاههای کشور در قالب جنبش دانشجویی علیرغم وجود شرایط بسته و نامساعدی که در حال حاضر فضای مدنی کشور را دربرگرفته است، ادامه دارد. از تفاوتهای اساسی جنبش دانشجویی با سایر جنبشهای اجتماعی، خصلت پیشتازی و رادیکال بودن آن است. اگر برخی از جنبشهای موجود کشور به دلیل حاکم شدن جو سرکوب تا حدودی خود را با وضعیت موجود تطبیق دادهاند، دانشجویان نه تنها همواره از هر فضای کوچکی که وجود داشته استفاده کردهاند بلکه به فضاسازی نیز پرداختهاند.
سخن در باب تعریف دین امر دشواری است و تعدد تعریف و اختلاف نظر پیرامون آن ناشی از همان دشواری تعریف دین است. گفتار حاضر کوششی است برای بیان نسبت و رابطهی میان دین و شریعت و آثار ناشی از آن است.
دستهای از تعاریف، دین را به طور کلی مدنظر قرار میدهند. از جمله اینکه دین را به اعتقاد به خدایی همیشه زنده که بر جهان حاکم است معنا میکنند. یا اینکه دین در واقع متشکل از مجموعهای از اعتقادات، اعمال و احساسات فردی و اجتماعی است که حول مفهوم حقیقت غایی سامان یافته است.
نوسازی موضوع این مقاله است که نویسنده تلاش کرده تا ضمن بحث از آن ، به مقایسه نوسازی در اندیشهاسلام و غرب نیز بپردازد. مفهوم نوسازی، همانند دیگر مفاهیم حوزهی انسانی مبتنی بر دانش تئوریک اجتماعی و تجربهی جوامع انسانی در تاریخ گذشته تا امروز است، بنابراین به نظر میرسد که مقایسهی نوسازی با اندیشهی احیاگری در تفکّر اسلامی بدون توجّه به ماهیت کاملاً متفاوت آنها چندان تلاش نتیجهبخشی نباشد. همچنانکه در پایان مقاله نیز نویسنده تنها به ذکر تفاوت معنایی نوسازی در اندیشهی غربی با تفکر اسلامی بسنده میکند و نمیتواند ارتباط مؤثری میان آنها برقرار کند که به عنوان مثال بر پایهی آن نوسازی در جوامع اسلامی با مدلی بومی ولی در قوارهی قرن شکل بگیرد.
مقدمه مترجم
دمکراسی و اقتدارگرایی از چالشهای اساسی حوزه سیاسی در کشورهای در حال توسعه محسوب میشود. تجربه بسیار اندک دمکراسی در برابر سابقه تاریخی اقتدارگرایی در بیشتر این کشورها و از جمله در ایران نقش مؤثری در شکلگیری رفتار سیاسی مردم داشته است. رویکرد کنونی جهان در جهت گسترش فضای عمومی یا آنچه به عنوان جامعه مدنی (شامل حوزههای عمومی و خصوصی) در کل شناخته شده است، این کشورها را عملاً در برابر نوعی دوراهی یا تصمیمگیری استراتژیک پیرامون آینده نظامهای سیاسی در حال توسعه قرار داده است. جهان در ابتدای قرن بیست و یکم شاهد برخی تحولات است که در تاریخ گذشته اثر چندانی از آنها نبوده است. حمله آمریکا به عراق تحت عنوان پروژه آزادسازی با هدف سرنگونی سیستم اقتدارطلب حزب بعث و رهبر سرسخت آن، یکی از آنها است.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل