به‌عنوان اولین سؤال، ناظران بر این باورند جماعت دعوت و اصلاح پدیده‌ای نادر در میان گروه‌ها و کنشگران اهل سنّت است. گاهی و اغلب در بزنگاه‌ها به‌گونه‌ای دیگر خلاف انتظار عموم ظاهر می‌شود، شما اگر بخواهید این تشکّل و رسالت آن را به مخاطبان ما بشناسانید، در تعریف آن چه می‌گویید؟ آیا این جماعت از بحران رسالت و نوعی سردرگمی رنج نمی‌برد؟

 برابر مرامنامه و اساسنامه‌ی جماعت دعوت و اصلاح، تشکّل ما یک تشکّل مدنی است که با تأکید بر توسعه در حوزه‌ی فرهنگی و اجتماعی به منظور نیل به یک زندگی متوازن و معنادار تلاش می‌کند، بنابراین نه تنها در رسالت بلکه در عملکرد کاری جماعت، هیچگونه ابهام و سردرگمی وجود ندارد، حوزه‌ی کاری و رسالت ما کاملاً مشخّص و معلوم است؛ البته گرفتن خط‌کش برای متراژ و تعیین مرز دقیق حوزه‌ی فرهنگی و اجتماعی کاری به غایت پیچیده در ساحات گوناگون زندگی است و شاید حیرت دیگران از نوع موضعگیریهای جماعت به نگاه‌های محدود و بسته به حوزه‌ی فرهنگی و اجتماعی باز می‌گردد. پیش‌شرط کنشگری مدنی در جهان امروز، درک و فهم تحوّلات پیچیده‌ی زندگی در دهکده‌ی جهانی است. آیا شرکت در انتخابات و گشودن فضا برای کنش‌گری مدنی به‌عنوان تسهیلگری برای فعّالیت‌های فرهنگی و اجتماعی محسوب نمی‌شود؟ آیا تعیین حوزه‌ی فعّالیت‌های فرهنگی و اجتماعی به معنای عدم ورود قطعی به ساحات ورزشی، هنری، اقتصادی، سیاسی، خیریه و ... قلمداد می‌گردد؟ یا اینکه این تعیُّن، فقط یک نوع تعیین نقاط ثقل فعّالیتها است؟ آیا تعیین نوع کنشگری در حوزه‌ی فرهنگی و اجتماعی به معنای ممنوعیت در سایر حوزه‌ها است؟ مراد جماعت از تعیین حوزه‌ی عمل خود هرگز به معنای منع فعّالیت در سایر ابعاد گوناگون زندگانی نبوده و نیست! بلکه این تعیّن، صرفاً برافروختن چراغ راهی برای ترجیحات اندیشه و عمل در گستره‌ی متنوّع فعّالیتهای بشری است. 

در پنجمین کنگره‌ی جماعت دعوت و اصلاح به اتّفاق آرای اعضا تصویب شد که جماعت بیشتر به‌عنوان یک تشکّل مدنی، فرهنگی و اجتماعی در حوزه‌ی عمومی به کنشگریهای خود ادامه دهد، چه شد که در مدّت اخیر فعّالیت‌هایش سمت و سوی سیاسی پیدا کرد؟

هدف از تأکید بر حوزه‌ی فرهنگی و اجتماعی، تعیین اولویات کاری جماعت بوده است ولی دلالت بر انحصار مطلق فعّالیتها و الزاماً عدم ورود قطعی به سایر حوزه‌های حیات انسانی نبوده است؛ چرا که همواره گفته شده است؛ اثبات شی، نفی ما عدا نمی‌کند، نگاه جماعت به زندگی یک نگاه کلی و پویا است که بر دغدغه اساسی‌اش یعنی توسعه‌ی فرهنگی و اجتماعی به عنوان زیربنای اساسی در سایر ساحات توسعه و از جمله توسعه‌ی سیاسی اصرار دارد، شاید رونق فعّالیتهای سیاسی از بالا در دوره‌ی اصلاحات باعث نوعی غفلت از توسعه‌ی فرهنگی و اجتماعی در پایین گردید؛ ولی دیدیم که آن فعّالیتها دوام پیدا نکرد و دچار مرگ زودرس شد در حالی که اگر توسعه به صورت ریشه‌ای در حوزه‌ی فرهنگی و اجتماعی شکل می‌گرفت؛ شاید شاهد نوع دیگری از زیست سیاسی و اجتماعی می‌بودیم!

طبیعی است تشکّل‌هایی وجود داشته باشند که معتقد به عدم فعّالیت سیاسی باشند و خط قرمزشان ورود به این حوزه باشد، اما جماعت هرگز خط قرمزی این‌چنینی برای خود تعریف نکرده است، ما همواره نگرشی جامع به زندگی داشته‌ایم و برای توازن‌بخشی بدان از تمرکز سرطانی بر یک بخش اجتناب کرده‌ایم، اقتصاد از فرهنگ جدا نمی‌شود، ورزش را باید در دل سیاست جست‌وجو کرد، برای فعّالیت هنری باید به سراغ اقتصاد رفت و سیاست را در درون حوزه اجتماعی پی گرفت؛ هیچکدام از این ابعاد را در تعارض با همدیگر و جدای از هم نمی‌باشند، اما در ترجیح و رجحان اقدامات، باید یک واجب کفایی را بر واجبی دیگر در شرایط خاص مقدم شمرد، همچنان که قطع نماز واجب عینی به دلیل تلف شدن احتمالی جان یک فرد را باید عین دیانت است! زندگی پویا است ولی گاه به گاه در تب و تاب زندگی، ترجیحاتی پدید می‌آیند که بقا و دوام سایر حوزه‌ها به آنها وابسته‌اند و لاجرم باید ورود کرد!

آیا فعّالیتهای فرهنگی و اجتماعی نیاز به بستر دارند یا در خلا شکل می‌گیرند؟ آیا در یک نظام بسته همانند نظام‌های سیاسی کره‌ی شمالی و چین، امکان ایفای نقش در حوزه‌ی فرهنگی و اجتماعی وجود دارد یا چنین امری در درون یک نظام باز و دموکراتیک امکانپذیر است؟ قاعدتاً باید برای رفتن به سوی یک نظام باز و دورشدن از یک نظام طالبانی باید هزینه‌های بسیار پرداخت تا چه رسد به یک کنش حق مدارانه‌ی شهروندی همچون رأی دادن!

درحالیکه بخش عمده‌ای از اهل سنّت به‌طور عام و بخش معتنابهی از اعضای جماعت تمایلی به مشارکت در انتخابات از خود نشان نمی‌دادند؛ چرا و به چه علت یا عللی و چگونه جماعت به سمت حمایت از نامزدی از نامزدهای ریاست جمهوری تمایل پیدا کرد؟ چرا غالباً جماعت با سایر کنشگران و گروەهای سنّی در امور سیاسی زاویه دارد و دستکم با آنها همراه نیست؟

جماعت براساس تشخیص جمعی در بالاترین سلسله مراتب اجرایی و تصمیم‌گیری خود، هرگز پوپولیستی عمل نمی‌کند، در هردوره‌ی انتخاباتی با خرد جمعی سازمانی‌اش به ارزیابی شرایط کشور و کاندیداها می‌پردازد، بعضاً همچون این دوره بدون داشتن چشمداشت و مواجب، در شرایط غلبه‌ی تحریم انتخابات، بیانیه‌ی حمایت صادر می‌کند و در شرایطی دیگر همچون دوره‌ی انتخابات قبلی ریاست جمهوری با علم به قطعیت پیروزی یک کاندیدای خاص و علیرغم صدور بیانیه‌ها از سوی جمع‌هایی حتّی از اهل سنّت، جماعت از صدور بیانیه‌ی حمایت خودداری نمود!

طبیعی است عموم مردم ایران و به‌ویژه اهل سنّت و به صورت خاص اعضای جماعت از شرایط امروز ایران به دلیل تبعیض‌ها، دردها و رنج‌های مزمن کشور، نالان و معترض باشند و مأیوس و ناامید از تغییر اوضاع و احوال کشور، دامن غم گسترانیده باشند، اما موعد انتخابات، موعد اتخاذ تصمیمات احساسی و انفعّالی نیست، باید در بزنگاه‌های تاریخی با درک شرایط سخت زیست ایرانی از شکار فرصتها برای تغییر در وضعیت، نهایت استفاده را برد، کدامین بدیل برای صندوق رأی در شرایط بسیار سخت فعلی کشور وجود دارد؟ بایستی با بهره‌گیری از حداقل‌های مزیت نظام انتخاباتی و صندوق رأی به دنبال تحقق منافع عینی ملّت بود. شاید برای کسانی به دلیل خونخواهی‌ها، تبعیض‌ها و ظلم‌ها راهی جز تحریم صندوق باقی نمانده باشد، اما برای جماعت اولویت کار، مقابله با تداوم آن شرایط است! به دلیل بیم از وخامت اوضاع، باید بدون عقده و کینه به میدان آمد و رأی داد تا گره‌گشایی‌ها صورت گیرد.

در میان اهل سنّت مواضع گوناگونی در ارتباط با موضوع انتخابات وجود دارد، بعضی از کنشگران اهل سنّت قائل به عدم ورود مطلق به حوزه سیاسی و هر گونه فعّالیت سیاسی چه به صورت ایجابی و چه به صورت سلبی هستند. برخی قائل به ورود و اخذ امتیازات ویژه هستند، بعضی باور به تحریم انتخابات دارند ولی وجه غالب در واقع دلسردی و بی‌تفاوتی است. جماعت نگاه تحریمی و اپوزیسونی ندارد، قائل به انفعال نیست، به هر قیمتی کاندیدا معرفی نمی‌کند و در اعلام حمایت یا سکوت، نگاه ویژه خود را دارد که کاملاً واقع‌بینانه، مصلحانه، میانه‌روانه، نقادانه و غیر انتفاعی است. جماعت با استقلال رأی بنا به ارزیابی‌های دقیق خود در قیام برای قسط و عدل با رویکرد ملی در استفاده از صندوق رأی، البته به شرط‌ها و شروطها تردید نمی‌کند!

چگونه معاونت اقوام و مذاهب و اهل سنّت به جماعت واگذار شد؟

با شناخت قبلی اعضای مرکزی جماعت از یاران دکتر عارف در قالب ستاد امید از دوره‌ی اصلاحات و به‌ویژه به دلیل آشنایی و شناخت بسیار نزدیک دکتر جلالی از مدیران سابق وزارت کشور به عنوان قائم مقام ستاد انتخاباتی آن مجموعه دیدارهایی صورت گرفت و با درخواست نامبرده و همچنین با نظر رئیس ستاد (مهندس محمد حسین مقیمی) و معاونت سیاسی (دکتر علی باقری)، مسؤولیت معاونت اقوام، ادیان و مذاهب (اهل سنّت) ستاد به جماعت پیشنهاد گردید که با نظر مثبت هیأت اجرایی و تأییدیه‌ی شورای مرکزی و دبیرکل، با آن موافقت گردید.

ستاد امید از سوی جماعت چگونه مدیریت شد؟ چه اقداماتی در راستای همراه نمودن تحریمی‌ها به انجام رسید؟

طبیعتاً پذیرش مسؤولیت این معاونت در شرایط غلبه‌ی جریان تحریم انتخابات کشور به‌ویژه در سه دوره‌ی اخیر، موضوع سخت و نگران‌کننده‌ای بود، اقناع اعضا و هواداران و عموم مردم و به‌ویژه اهل سنّت امر آسانی نبود؛ اما با عزم راسخ جماعت و پایمردی بزرگان ضمن برگزاری جلسات روشنگرانه در شعب و دفاتر سطح کشور به تدریج از مخالفت‌ها کاسته شد و قاطبه‌ی اعضا و هواداران علیرغم مکنونات قبلی و پاره‌ای ملاحظات خاص به رأی جمعی جماعت التزام نشان دادند و بعضاً با گذشتن از منافع مادی و الزامات خانوادگی از خانه و کاشانه‌ی خود بیرون زدند و به یاری ستاد انتخابات در مرکز آمدند و گل کاشتند.

مشارکت تمام‌قد جماعت در حمایت از آقای دکتر پزشکیان چه دستاوردهای عاجل و آجلی برای اهل سنّت و جماعت در پی دارد؟

با صرف نظر از دستاوردهای خاص برای جماعت و اهل سنّت، مهم شرایط حساس کشور و استیفای منافع ملی ایرانیان بود که با حضور دکتر پزشکیان محقق می‌شد، ما ساکنان یک کشتی به گستره‌ی ایران هستیم حتّی اگر منافعی هم به مای جماعتی نرسد، عدم‌النّفع باعث نمی‌شود به منافع ملی کشور بها ندهیم؛ البته به گفته‌ی مولانا چون که صد آمد، نود هم پیش ماست. مسلّماً در تحقّق حقوق شهروندی برای همه ایرانیان، مای اهل سنّت نیز بهره خواهیم برد و البته همواره دکتر پزشکیان به صورت ویژه بر حقوق خاص اهل سنّت و حتّی تبعیض مثبت به نفع مناطق محروم و نابرخوردار کشور تأکید فراوان داشت. طبعاً جماعت می‌تواند با ارتباط گرفتن بیشتر با مجموعه‌ی دولتمردان در پیگیری حقوق اهل سنّت کوشاتر از گذشته، نقش ایفا نماید و به همین دلیل هم جماعت با استفاده از ظرفیت خود در شعب و دفاتر به یاری معاونت اقوام، ادیان و مذاهب ستاد قلهک آمد و از توان خود برای اقناع سایر بزرگان، پیشکسوتان و فعّالان غیر جماعتی و به ویژه نمایندگان ادوار مایه گذاشت و در همراهی با معاونت اقوام و ادیان ستاد فاطمی دکتر پزشکیان نیز کم نگذاشت به گونه‌ای که در ارزیابی عملکرد معاونت اقوام، ادیان و مذاهب ستاد امید، گوی سبقت را چه از لحاظ حجم و کمیت گستره‌ی کار و هم از لحاظ کیفیت و نحوه‌ی حضور از سایر معاونت‌های ستاد امید و حتّی ستاد فاطمی نیز ربود!

مستحضرید دولت آقای پزشکیان(برخلاف دولت‌های اصلاح‌طلب و اعتدال‌گرا) به‌علت نداشتن پشتوانه‌ی رأی بالا از سوی مردم، دولت شکننده‌ای خواهد بود، آینده‌ی کابینه‌ی ایشان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

نه بر اساس شاخص‌های بومی در ایران و نه در استانداردهای جهانی، میزان رأی قریب به پنجاه درصدی یک ملّت، هرگز یک رأی شکننده به حساب نمی‌آید؛ البته در مقایسه با انتخابات سال1396 و دوره‌های پیش از آن، میزان استقبال کمتر بوده است که با تحقّق وعده‌های دولت می‌توان، به افزایش سبد رأی دکتر پزشکیان در آینده خوشبین بود.

از آنجا که دکتر پزشکیان با شعار تعامل و انسجام با دیگر قوا و سایر ارکان نظام آمده است، از هم‌افزایی توان قوه‌ی مجریه با دیگر قوا، می‌توان امیدوار بود که اندیشه‌ی اصلاح‌طلبی در عمل بیش از پیش قوت گیرد و حقوق شهروندان با مطالبه‌گری ملّت بیشتر استیفا گردد.

با توجّه به اینکه بیشتر رأی آقای پزشکیان رأی قومیت‌هایی مانند کردها و بلوچ‌ها و ترک‌ها و اهل سنّت است و ایشان در ایام تبلیغات مکرّر از حقوق سنّی‌ها و کردهای سنّی می‌گفتند، به نظر شما وی در این دوره برای آنان چه خواهد کرد؟

فارغ از وعده‌های دکتر پزشکیان در احقاق حقوق اهل سنّت و قومیتها، مهم اعلام گفتمان رسمی وی در به رسمیت شناختن مسأله‌ی قومیتها و مذاهب بود، متأسفانه اغلب کاندیداهای ریاست جمهوری حتّی از به زبان آوردن و اعتراف به هویتهای قومی و مذهبی ابا دارند تا چه برسد به حل مسأله‌ی آنان!

ما در کشوری کمتر توسعه‌یافته با رئیس جمهوری مواجه هستیم که با داشتن هویت قومی خاص خود در صدد تبعیض مثبت به نفع مناطق پیرامونی است، با توجه به نقش دولت در ارائه‌ی لوایح، برنامه‌ها و تخصیص بودجه می‌توان امیدوار به تغییر بود، البته با عنایت به تحریمها، خزانه‌ی خالی و کسری بودجه، تلاش دولت سخت خواهد بود. دولت باید ضمن مبارزه‌ی جدّی با فساد با عزم ملی در جهت افزایش نرخ سرمایه‌گذاری خارجی و تسهیلگری هر چه بیشتر برای بخش خصوصی در داخل، به صورت جدی برای رفع فقر و محرومیت‌های ایرانیان اقدام کند.

آقای پزشکیان در ایام انتخابات بیانیه‌ای تحت عنوان «بیانیه‌ی حقوق اقوام و اهل سنّت دکتر مسعود پزشکیان» صادر کرد، جماعت در تدوین آن چه نقشی داشت و آینده‌ی این بیانیه چه می‌شود؟ آیا آقای رییس‌جمهور می‌تواند به اقلی از این وعده‌ها جامه‌ی عمل بپوشاند؟ آیا ایشان از نیروهای متخصص اهل سنّت در کابینه و مدیریت ارشد کشور بهره خواهند برد؟

واقعیت این است که بیانیه‌ی اقوام و مذاهب از قبل از حضور جماعت در ستاد امید تنظیم و نهایی شده بود و همین سند، جماعت را در حمایت خویش دلگرمتر نمود. در دیدار حضوری هیات مرکزی جماعت با حضور دبیر کل بر اهتمام به موضوع بیانیه، تأکید شد که دکتر پزشکیان موضوع را تأیید و بر اجرای آن اصرار داشت.

در خصوص حضور اهل سنّت در کابینه، به نظر می‌رسد اولین تابوشکنی صورت می‌گیرد ولی بسته به تحمل هسته‌های سخت قدرت و مجلس اصولگرا، نوع حضور و میزان آن، متناسب با تعاملات درونی و اجماع نظام خواهد بود.

دولت دکتر پزشکیان در راستای محرومیت‌زدایی و تبعیض مثبت به نفع مناطق کمتر برخوردار و محروم اهل سنّت چه گام‌هایی خواهد نهاد؟

تأکید دکتر پزشکیان بر اجرای برنامه‌ی هفتم توسعه و ارتقای رشد کشور به عنوان کل یکپارچه، عموم ایران را در برمی‌گیرد؛ باید به انتظار نشست تا با انتخاب دولتمردان کابینه، نحوه‌ی اجرا برنامه‌ی دولت را به چشم دید. امیدواریم در عمل با کارنامه‌ای پربار از سوی کابینه‌ی چهاردهم با سر تیمی دکتر پزشکیان، شاهد تحوّل مثبت در ایران و به‌ویژه مناطق پیرامونی کشور باشیم به‌گونه‌ای که شرایط برای استمرار رأی به کابینه‌ی آتی در دوره‌ی پانزدهم و تجدید رأی به دکتر پزشکیان در دور دوم ریاست جمهوری‌اش با افزایش حامیان هموار شود؛ إن شاء الله