احمد تركنژاد در گفتوگو با «اعتماد» درباره بایدها و نبایدهایی كه دولت چهاردهم پس از رای اعتماد با آن مواجه است میگوید
رییسجمهور برای بازسازی شكاف دولت-ملت باید در خصوص عملكرد وزرا و مدیران اجرایی پاسخگوی جامعه باشد
هر اندازه كه رای اعتماد به كلیت كابینه، دارای اهمیت است؛ ثبت عملكردی متناسب با وعدهها و نیازهای مردم و جامعه هم دارای اهمیت مضاعف است. تجربه ثابت كرده كه زمان برای دولت و ساختارهای اجرایی به سرعت برق و باد گذشته و به سرعت زمان برداشت كاشتههای قبلی از راه میرسد. بسیاری از تحلیلگران و استادان دانشگاهی معتقدند دولت مسعود پزشكیان یكی از آخرین فرصتهای ممكن برای جلبتوجه افكار عمومی و حركت در مسیر توسعه است. برای این منظور اما لازم است كه سنجش درست و مرحله به مرحلهای از عملكرد مدیران، وزرا و مجریان صورت گیرد. مكانیسم این ارزیابیها و شفافسازیها، موضوع گفتوگوی امروز «اعتماد» با احمد تركنژاد تحلیلگر مسائل استراتژیك است. تركنژاد در تشریح شرایط كشور ضمن تشریح مفهوم دولت وفاق ملی و الزامات آن به تهدیدها و فرصتهای پیش روی دولت چهاردهم نیز اشاره میكند. او معتقد است به جای توجه به رزومههای كاغذی افراد باید به عملكردهای واقعی و عینی مدیران توجه شود تا زمان برای دولت از دست نرود. تركنژاد با اشاره به اینكه باید با شاخصهایی بتوان اهداف هر وزارتخانهای و عملكرد آنها را بر اساس سنجههایی داوری و اندازهگیری كرد، میگوید: « اگر این ارزیابیها صورت نگیرد، دوباره افراد به ترتیباتی، پستهای اجرایی را اشغال میكنند، كارنامهای برای خود میسازند و بدون هیچ سنجهای پس از مدتی كنار میروند و دوباره روز از نو و روزی از نو.»
با رای اعتماد مجلس به كلیت وزرا، عملا ایده دولت وفاق ملی كه مسعود پزشكیان به دنبال تحقق آن بود، عینیت پیدا كرد. در این مرحله توپ دوباره در زمین دولت خواهد بود كه عملكردی متناسب با وعدههایش ارایه كند. پیشنهاد شما برای تحقق این ایدهها چیست؟
اینكه دكتر پزشكیان كلید واژه وفاق ملی را برای دولتش انتخاب كرده، متناسب با شرایط امروز كشور است. در واقع عملكرد جریان خالصساز نشان داد كه امكان اداره كشور توسط یك جناح امكانپذیر نیست. دكتر پزشكیان نیز در جریان مبارزات انتخاباتی و پس از آن، بحث تشكیل دولت وفاق ملی را مطرح كرد. اما لازمه شكلگیری یك چنین دولتی كه وفاق ملی را بر تارك و پیشانی خود دارد، رسیدن به یك اجماع استراتژیك در كشور است. اجماع بر چه گزارهای؟ اجماع بر سر منافع ملی. منافع ملی تنها ریسمانی است كه همه افراد، جریانات و گروهها باید به آن چنگ زده و بر تحقق آن متمركز شوند. برای ایجاد این اجماع استراتژیك همه باید از منافع شخصی، جناحی، جریانی، باندی، محفلی، خانوادگی و... عبور كنند. اگر به این ضرورتها توجه نشود، اجماع استراتژیك حول و حوش منافع ملی شكل نمیگیرد. وقتی از منافع ملی صحبت میشود، منظور اهدافی است كه یك نظام حكمرانی در سطح بینالمللی برای حفظ آن تلاش میكنند. این موارد شامل منافع حیاتی، منافع با اهمیت و منافع حاشیهای (ابزارهای چانهزنی) است. پس موضوع وفاق ملی، پیشنیازی دارد و آن اجماع استراتژیك بر روی منافع ملی است.
فارغ از ابزارها، هر پدیداری از جمله وفاق ملی نیازمند طی كردن مسیری خاص است. برای تحقق ایده وفاق و به عینیت درآوردن آن به چه الزاماتی نیاز است؟
برای عملیاتی كردن وفاق ملی باید بر روی منافع ملی اجماع صورت گیرد. نه اینكه وفاق تنها در سطح شكلی و تئوریك مطرح شود. در گذشتهها هم یك چنین واژهسازیهایی در دولتها شد، بدون اینكه این مفاهیم ذهنی، عینیت یابند. مثلا دولتی اسم خود را«مردمی و ایران قوی»گذاشت، دیگری عنوان دولت«تدبیر و امید»را انتخاب كرد، برههای دولت«عدالت و مهرورزی»ایجاد شد و... اما این مفاهیم، در دولتها هرگز از سطح شعارها خارج نشده و عمقی پیدا نكردند. بزرگترین فسادها و نابرابریها، همچنین بیشترین اتلاف منابع ایران در دولت عدالت و مهرورزی (84تا 92) شكل گرفت، بیشترین تشدید حاكمیت دوگانه در دولت تدبیر و امید عینیت یافت و بیشترین خروج نخبگان از نظام حكمرانی در دولت «مردمی و ایران قوی» (1400حدفاصل تا 1403) به وقوع پیوسته است. وقتی از عبارات و واژهها استفاده میشود باید به الزامات و ضرورتهای آن هم توجه شود. دولت پزشكیان هم باید مشخص كند آیا میخواهد این راه و این مسیر را ادامه دهد یا برای نخستینبار به عمق مفاهیم و واژهها برسد؟ رویكردهای قبلی، طی 2دهه متوسط رشد اقتصادی كشور را به 1.8درصد و طی 10 سال گذشته به صفر رسانده است. از سوی دیگر طی یك دهه بیش از 1.5 تریلیون دلار فقط نفت خام در این كشور فروخته شده است. اما فقر سه برابر شده و 50درصد جامعه ایرانی در فقر و فلاكت به سر میبرند. از 6میلیون خانوار روستایی، 2.5 میلیون نفر آن فقیر هستند. اینها واقعیتهایی هستند كه نمیتوان آنها را انكار كرد.
چرا فكر میكنید، این روند دچار تغییری شده است.به هر حال همان ساختار حاكمیتی روی كار است و با همان روشها و اسلوبها رییسجمهوری انتخاب شده است. فرق پزشكیان با باقی روسای جمهور چیست كه شما را به نتیجهای متفاوت میرساند؟
به هر حال با درایت رهبری پس از حادثه سقوط هلیكوپتر رییسجمهور سابق، یك فرصت برای ایران ایجاد شده است. اگر فرصت را از منظر علمی تعریف كنیم، یعنی عوامل بروز منفعت به شكل ناقص! زمانی این عوامل بروز منفعت به شكل ناقص ایجاد شدند كه امكانی برای انتخابات نسبتا رقابتی و حضور نسبی جریانات مختلف با مشاركت 50درصدی و عدم مشاركتی 50درصد دیگر جامعه ایجاد شد.یعنی فرصتی به صورت ناقص برای ایران فراهم شد. امروز اگر نتوان این فرصت ایجاد شده را به منفعت استراتژیك بدل كرد، همه بازنده خواهیم بود. در نقطه معكوس اگر از این فرصت استفاده بهینه شود همه برندهایم. برای اینكه این اتفاق رخ دهد و فرصت تحول، بدل به منفعت استراتژیك شود باید به 2 مساله بنیادین توجه شود. اول، حداكثرسازی خلق منابع و ثروت برای كشور و دوم، حداقلسازی هزینهها و هدررفت منابع. برای اینكه حداكثرسازی خلق منابع ایجاد شود باید معادله تعاملات بینالمللی ایران در مسیر حل شدن قرار بگیرد. برای اینكه هدر رفت منابع به حداقل برسد، باید 4كلید واژه پزشكیان یعنی صداقت، مبارزه با فساد، عدالت و انصاف عینیت یابد. مجموعهای از اقدامات باید صورت بگیرد تا این كلیدواژههای تئوریك عملیاتی شوند.
این اقداماتی كه هدررفت منابع را كاهش داده و خلق منابع را تسریع میبخشد، چه اقداماتی هستند؟ دولت چه كار باید بكند تا از چرخه بسته دهههای اخیر خارج شویم؟
برای اینكه این موارد واقعا عینیت یابند و وزارتخانهها و سازمانها به سمت دستاوردسازیهای كاذب حركت نكنند، باید رییسجمهور در جایگاه رهبری قوه مجریه بتواند سازمانها و وزارتخانهها را به درستی مدیریت كند. برای مدیریت این ساختارها، پزشكیان باید روی آنها كنترل داشته باشد. برای كنترل آنها باید بتوان پیشرفت و حركت آنها را به سمت اهداف در نظر گرفته شده اندازهگیری كرد. یعنی باید با شاخصهایی بتوان اهداف هر وزارتخانهای و عملكرد آنها را بر اساس سنجههایی داوری و اندازهگیری كرد. اگر این اقدامات صورت نگیرد، دوباره افراد به ترتیباتی، پستهای اجرایی را اشغال میكنند، كارنامهای برای خود میسازند و بدون هیچ سنجهای پس از مدتی كنار میروند و دوباره روز از نو و روزی از نو. اما آیا طی بیش از 40سال گذشته این رویكرد، دردی از دردهای مردم را دوا كرده است؟ خیر. این روند تنها منجر به عمیقتر شدن شكاف بین دولت-ملت شده است. برای بازسازی این رابطه و شكلگیری باز تولید مجدد سرمایههای اجتماعی، نیازمند آنیم كه دولت به صورت مشخص، در خصوص عملكرد اركان خود یعنی وزارتخانهها و نهادهای مختلف پاسخگوی جامعه شود. اگر این اقدام و این كار به درستی صورت نگیرد و دولت نتواند این فرصت را از طریق برطرف كردن نواقص به منفعت استراتژیك بدل كند، دیگر فرصتی برای جبران وجود نخواهد داشت.
اما دولت چگونه میتواند این نواقص را بر طرف كند؟ دولتهای مختلف سر كار میآیند و اغلب هم برای رفع مشكلات صادقند اما در عمل، وضعیت متفاوتی شكل میگیرد.
حل نواقص از طریق تامین و به كارگیری معقول و علمی منابع مادی، انسانی، اداری، مالی، فناورانه، فرهنگی، هنری، معدنی و در كل منابع ملموس و غیر ملموس صورت میگیرد. دولت باید خروجیهای ملموسی از رفع نواقص برای جامعه ایجاد كند. جامعه باید بهبود وضعیت را حس كند، نه اینكه به زور در ذهن مردم فرو كنند كه اوضاع بهتر شده است. این بهبود در حوزههایی چون رفاه عمومی، عدالت اجتماعی، كرامت انسانی و امنیت عمومی به عینه ظهور پیدا میكند. نظام مدیریتی كشور باید بر مبنای ارزیابی عملكرد مدیران (از وزرا به پایین) استقرار یابد و پایش مستمری انجام شود.
امروز كه كلیت كابینه مسعود پزشكیان با رای قابل توجه مجلس، آغاز به كار كرده، چطور میشود عملكرد وزرا، معاونان رییسجمهور و مدیران كشور را به صورت تخصصی ارزیابی كرد؟
به عنوان نمونه سال آینده همین زمان باید دید وزارت X در حوزه اصلاح فرآیندهای اصلی خود مانند نتیجهگرایی، مشاركتپذیری كارشناسان، ایجاد اجماع نخبگانی و نوآوری چه تحولات، نوآوریها و دستاوردهایی را پایهگذاری كرده است؟ رییسجمهور و رسانهها و تحلیلگران باید از آقا یا خانم وزیر طرح پرسش كنند كه وقتی فلان فرد را به عنوان معاون خود انتخاب كرد چه عملكرد مثبتی را ثبت كرده است؟ وزیر چه برنامهای داشته و چه عملكردی ثبت كرده است؟البته كه بررسیها نباید بر مبنای روزمهسازیها باشد. رزومهسازی در ایران به یك متولوژی خود گُندهسازی بدل شده است. مردم كارنامه واقعی میخواهند؛ نه اینكه خودشان رزومهای درست كرده و بگویند، بهترین هستند! ذینفعان حوزه مورد بحث كه همانا نخبگان هستند باید فرد و برنامهاش را تایید كنند.
لطفا باز هم مصداقیتر بحث را باز كنید، یك وزیر، معاون رییسجمهور، مدیركل و... را چطور میتوان در افقهای كوتاه، میان مدت و بلندمدت سنجش كرد؟
مثلا وزیر نیرو نباید كلی حرف بزند. باید بگوید برای خاموشیها چه برنامهای داشته و پس از یكسال چه دستاوردی را ثبت كرده است. نباید اینگونه شود كه وزیر، برقهای خانگی و پر مصرف را روشن و برق واحدهای صنعتی را خاموش كند. امروز در برخی شهركهای صنعتی تا 3روز برق قطع است. وزیر نیرو باید بگوید در یك برنامه زمانبندی شده تا چه اندازه ظرفیت تولید و توزیع برق را افزایش داده و چه دورنمایی را تدارك دیده است. آقای وزیر نیرو میگوید طی 3سال ظرفیت برق كشور را پایدار میكند. در عین حال لازم است مثلا 30میلیارد دلار سرمایهگذاری جذب شود. باید به صورت جزئی مشخص شود این منابع در چه حوزههایی قرار است به كار گرفته شود؟ منابع از چه طریقی جذب میشوند؟ چه فناوریهایی به كار گرفته شده و چقدر زمان برای اجرای این ایده نیاز است؟ در پایان 1سال هم نخبگان صنعت برق و حوزه انرژی باید ارزیابیهای دقیقی صورت دهند تا مشخص شود آیا وزیر در راستای برنامه اعلام شده حركت كرده یا نه؟ با تدبیر و نوآوری كه مسعود پزشكیان به كار گرفت و برای تشكیل دولت، نخبگان را به كار گرفت و حدود 12 وزیر و بخش قابلتوجهی از معاونان رییسجمهور را از طریق این سامانههای انتخاب برگزید لازم است در حوزه اجرا هم ساز و كار و مكانیسمهایی را تدارك دید كه بتوان سنجش درستی از عملكرد وزرا و مدیران استخراج كرد. نباید كار به جایی برسد كه یك فرد بیاید و 4سال به عنوان وزیر فعالیت كند و برای خود رزومهای به قیمت حیف و میل كردن بیتالمال و خشمگین كردن جامعه بسازد و بعد افتخار كند كه من وزیر بودم! مردهشور پرستیژی را ببرد كه با ناتوانی و از طریق بر باد رفتن منابع كشور شكل گرفته باشد.
این مشكل یكی از معضلات اصلی مدیریت در ایران است. حدود 170هزار صندلی مدیریتی سطح بالا وجود دارد. لابیگریهای بسیاری در هنگام تعیین مدیران شكل میگیرد و فشارهای رسانهای و ارتباطی فراوانی برای حضور فلان فرد و فلان جریان، وارد میشود. برای حل این معضل چه باید كرد؟
ما باید كاری كنیم كه دیگر افراد ناتوان نتوانند برای گرفتن پستهای كلیدی و استراتژیك به سمت لابیگری بروند. باید فرصتی ایجاد شود تا افراد شایسته و توانمند و متخصص وارد میدان شوند. این افراد متخصص و كارآمد باید روی چشم گذاشته شوند و مورد حمایت قرار گیرند. باید نقطه پایانی بر ناكارآمدیهای مدیریتی كشور گذاشته شود. به هر ترتیب بیش از 42 سال است كه ناكارآمدیها بخش زیادی از منابع كشور را از میان برده است. در 3دولت گذشته بیش از 1.5 تریلیون دلار نفت فروختیم، اما طی یك دهه رشد اقتصادی صفر درصد تجربه شده است. هرچند تحریمها مهم است اما ریشه همه مشكلات تحریم نیست. دكتر پزشكیان برای كارآمدی كابینهاش گردن خود را تعهد كرده است. حتما نخبگان هم آمادگی دارند كه عملكرد مدیریت اجرایی كشور را تحلیل كرده و آن را به فضایی شاداب، برانگیزنده و پیشبرنده بدل سازند. آثار این رویكرد هم خلق انرژی، تولید سرمایههای اجتماعی و امید به آینده خواهد بود. هر مدیری هم كه نمیتواند در همین ابتدای مسیر اعلام كند تا مردم و تحلیلگران تكلیف خود را بدانند. ملت ایران بیش از 4دهه صبر كردهاند و مشخص نیست این صبر تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. هر آن امكان دارد این صبر به خشم استراتژیك بدل شود و تر و خشك را با هم بسوزاند.
اساسا دولت چقدر زمان برای بهبود شاخصها دارد. آیا هنوز فرصت آزمون و خطا برای دولت و ملت و كشور وجود دارد؟
با نگاه راهبردی به جهان آینده، مشخص خواهد شد كه ایران دیگر فرصتی برای آزمون و خطا ندارد. اگر طی 7الی 8سال آینده، ایران نتواند زیرساختهای لازم را برای آغاز یك حركت جدید به وجود بیاورد، دیگر فرصتی وجود نخواهد داشت. تحركی مانند شرایطی كه در پایان برنامه سوم شكل گرفت و كشور را در آستانه یك جهش قرار داد. امامشخص نیست چرا یك چنین كشور بالندهای در روند توسعه، ناگهان روند نزولی را آغاز كرد. از سوی دیگر باید توجه داشت كه عمده منابع كشور از بین رفته است و ایران باید منابع تازهای بسازد. امیدواریم تمام اركان دولت، وزرا، معاونان رییسجمهورو مدیران در مسیر تحقق 4كلیدواژه مهم پزشكیان كه شفافیت، عدالت، انصاف و مقابله با فساد است حركت كرده و بهطور مستمر به جامعه گزارش دهند. همچنین لازم است، وزرا و معاونان رییسجمهور مدیران شایستهای انتخاب كنند، مدیرانی كه نه بر اساس رزومههای بادآورده بلكه مبتنی بر تخصص، شایستگی و به كارگیری نوآوریها برگزیده شده و در راستای راهبردهای تدارك دیده شده گام بر میدارند.
نظرات