نویسنده: محسن نیکخواه_ مریوان*
لازم است مطلب خویش را با پیش فرض وجود روشنفکرانی در عرصه فعالیتهای فکری جامعه خویش آغاز کنم هر چند بر اساس مطالب منتشر شده درمطبوعات (نه بر اساس صرف وجود بعضی از مفاهیم، دانشها و آرزوها در ذهن افراد) میتوان ادعا کرد که ما اطلاً روشنفکر نداریم یا بسیار انگشت شمارند. برای اثبات این مدعا میتوان به طور خلاصه به وجود مبانی و پیش فرضهای ایدئولوژیک در روش و محتوای اندیشه، عقل اقتباسگرا، عدم توانایی در تئوریزه کردن افکار و اندیشهها، عدم توانایی در تطبیق مبانی تئوریک اقتباس شده بر واقعیت جامعه خویش، جانبداری غیرتحلیلی و احساسی از دستهبندیهای مختلف سیاسی، نقادی عاطفی و عدم تخصص در سوژههای مورد پژوهش (البته تخصص نه به معنای مدرک) و... اشاره کرد.
بحث ایدئولوژی از جهات عدیده به علم جامعهشناسی یا به علم شناسی مربوط میشود. ایدئولوژی در معنای ساده و لفظیاش، عبارت است از «علم به عقیده» یا «عقیده شناسی». این اصطلاح از بدو پیدایش، با نوعی طعن و ذمّ همراه بوده است. «ایدئولوگ»، فردی خیالپرور محسوب میگردیده است که به اندیشههای پنداری بریده از واقعیت خود دل خوش میساخته است. بعدها تقریباً همین معنا از ایدئولوژی در مکتب مارکس وارد گردید و با تحلیلی فلسفی-جامعهشناختی در هم آمیخت و مورد استفاده مارکس قرار گرفت. مارکس، «ایدئولوژی» را با «شعور یا وجدان کاذب» برابر دانست.
وجود تضارب آرا در متن جامعه خصوصاً در محیطهای دانشجویی یکی از نشانههای پویایی و بالندگی هر جامعهای است. جامعههایی که اندیشیدن در آنها در محدوده یک یا دو پارادایم قرار دارد نشان از رکود اندیشه میدهد.
چنین جامعههایی گرفتار ستمکاری در اندیشه شده و آنچه در میان آنها به عنوان اندیشیدن نامبرده میشود در واقع تقلید یا ترجمه دیگران است. اما در جامعههای زنده و پویا تضارب اندیشه در تمامی ابعاد فکری و عقیدتی و ایدئولوژیکی و سیاسی و غیرهاش موج میزند.
1. حقوق بشر از مهمترین، فراگیرترین و مطرحترین مباحث هفتاد سال اخیر جوامع انسانی است تا آنجا که رعایت ضوابط آن به کلیدیترین محور سنجش سلامت، پیشرفت و توسعهیافتگی جوامع تبدیل شده است و نقض آن موجهترین عامل یا بهانه محکومیت رژیم ناقض به شمار میرود. فارغ از قواعد حقوق بینالملل،حقوق بشر تواسته است در صدر در خواستها ومطالبات جنبشهای جوامع در حال توسعه در کشورهای پیرامونی قرار گیرد. برخورداری از قراردادهای معتبر بینالمللی از قبیل اعلامیه جهانی حقوق بشر(مصوب
سخن در باب تعریف دین امر دشواری است و تعدد تعریف و اختلاف نظر پیرامون آن ناشی از همان دشواری تعریف دین است. گفتار حاضر کوششی است برای بیان نسبت و رابطهی میان دین و شریعت و آثار ناشی از آن است.
دستهای از تعاریف، دین را به طور کلی مدنظر قرار میدهند. از جمله اینکه دین را به اعتقاد به خدایی همیشه زنده که بر جهان حاکم است معنا میکنند. یا اینکه دین در واقع متشکل از مجموعهای از اعتقادات، اعمال و احساسات فردی و اجتماعی است که حول مفهوم حقیقت غایی سامان یافته است.
درباره ثبوت و دلالت این حدیث سخن بسیار میتوان گفت:
الف- مهمترین مطلب در این مورد آن است که حدیث یادشده علیرغم موضوع اهمیت آن، در«صحیحین» نیامده و شاید این خود، نشانهای باشد بر این که از دیدگاه مسلم و بخاری این حدیث شروط صحت را نداشته است.
این که «صحیحین» همهی احادیث را یکجا دربر ندارند بلکه احادیث صحیح دیگری غیر از آنچه در این دو کتاب آمده وجود دارد البته مطلب درستی است، اما این نکته را نباید فراموش کرد که مسلم و بخاری مصمّم بودهاند که هیچ کدام از ابواب حدیثی را فرو نگذارند، حتی اگر به نقل یک حدیث هم که شده آن باب را ذکر کنند.
برای تداوم حیات انسان در زمین، و حفظ روابط اجتماعی و سیاسی انسانها، شناخت حقوق و رعایت آن ضروری است. بدون رعایت حقوق همدیگر زندگی تبدیل به جهنمی میگردد که بشریت در لابهلای شعلههایش میسوزد. مجموعهای از حقوق محوری شهروند از دیدگاه اسلام به صورت مختصر عبارت است از:
1- حق حیات:
اولین حقوق شهروندی که در اسلام مطرح و حائز اهمیت است حق حیات میباشد، چون تمام حقوق، به حیات انسان تعلق دارد. یعنی جان و حیات انسان محترم و کسی حق تعرض و تعدی به آن ندارد. و در باور و عقیده اسلامی، انسان تا حدی محترم و ارزشمند است، فلسفه وجود هستی بخاطر انسان است.
در صد سال اخیر کسانی که درباره مشکلات جامعه سخن گفتهاند و مطالعه کردهاند معمولاً مجموعهی علل و عواملی که باعث این همه مشکلات علمی و مسائل نظری برای جامعه شده است و بیچارگی و بدبختی جامعهی ما را بیشتر در سه محور کندوکاو کردهاند. اولین محور مداخله کشورهای خارجی، استعمار و انواع و اقسام سلطهطلبیها بوده است. دومین نکته رژیمهای سیاسی حاکم و مساله سوم تلقی مردم از دین بوده است.
نویسنده: استاد مصطفی مشهور- رحمه الله-
ترجمه: علی عزیزی_ بانه
مقدمهی مترجم
امروز جهان بشریت به قلههای دانش و تکنولوژی دست یافته، جهان پهن و گسترده را به دهکدهای کوچک تبدیل کرده، و آسایش و رفاه معیشتی به اوج خود رسیده و زندگی پر زرق و برق شده، و در یک جملهی کوتاه میتوان گفت: عالم خیال به عالم واقعیت تبدیل شده است... اما این کاروان در حرکت به سوی منزلگاه خویش، تنها از ابراز عقل استفاده کرده و تنها بر آن تکیه زده بود، وقتی که به منزلگاه رسیده و میخواهد از این به بعد شاهد لحظات خوب زندگی خویش باشد و زندگی موفقیتآمیز خود را نظاره کند، اما روح و روان آن در میان آن جهان پر زرق و برق همچنان احساس ناراحتی و خلل و کمبودی خواهد کرد، کمبودی که ضمیر ناخودآگاهش او را به سوی مأمن و مبدأ اصلی خویش رهنمون میکند و او را وادار به اقرار به عالم والا و ماوراء طبیعت و رو کردن به خالق یکتای بیهمتا خواهد نمود و روح و روان تنها او را منبع تأمین امنیت و خواستها و تغذیهی خویش میداند.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل