إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

دین و اندیشه

  • نویسنده‌: سیدعباس موسویان

    در دنیاى امروز، عواملى همچون پیشرفت ابزار تولید، تخصصى شدن فعالیتهاى اقتصادى و بزرگ شدن مقیاس بنگاههاى تولیدى و تجارى، نیاز به سرمایه‏هاى فیزیکى و نقدى را دو چندان مى‏کند; و این در حالى است که تحریم ربا و تطبیق آن بر بهره بانکى، استفاده از پس‏اندازهاى مردمى و تبدیل آن به سرمایه‏گذاریهاى مولد، بر مبناى روشهاى رایج در اقتصاد سرمایه‏دارى، را با مشکل اساسى مواجه کرده است.

  • حمیدرضا شهمیرزادى

    آقاى موسى غنى‏نژاد در مقاله‏اى تحت عنوان «تفاوت ربا و بهره بانکى‏» (فصلنامه نقد و نظر، شماره‏12، پاییز 1376) سعى در اثبات این نظریه دارند که دو مقوله یاد شده ماهیتا با یکدیگر متفاوت بوده و ربطى به هم ندارند; تا از این طریق مجوز فعالیت‏بانکهاى مبتنى بر نظام بهره را فراهم کنند. البته تلاش صادقانه ایشان براى آشتى دادن میان اثرات مخرب اجتماعى‏اقتصادى ربا و نفى شرعى‏اخلاقى آن از یک طرف، و ضرورت جلوگیرى از احتکار پس‏اندازها از طریق دادن پاداشى تحت عنوان بهره بانکى از طرف دیگر، قابل فهم است.

  • نویسنده‌: موسى غنى‏نژاد

    انتقاد عالمانه و روشمند آقاى سید عباس موسویان از مقاله این جانب تحت عنوان «تفاوت ربا و بهره بانکى‏» (چاپ شده در مجله نقدونظر، شماره 12) براى پیشبرد بحث مطرح شده، بسیار مغتنم است.
    عنوان مقاله انتقادى ایشان، «بهره بانکى همان رباست‏» (1)، خود پاسخ پرصلابتى به پرسش طرح شده درباره تفاوت ربا و بهره بانکى است و گویاى صراحت‏سخن و سلیقه نویسنده محترم مبنى بر اجتناب از حاشیه رفتن است که در سراسر نوشته ایشان خود را به خوبى نشان مى‏دهد. براى کسى چون راقم این سطور که همیشه کوشیده است تا از چنین روش و سلیقه‏اى در بحثها پیروى کند، گفتگو با آقاى موسویان کارى دلپذیر، اما در عین حال دشوار و خطیر است. از تذکرات فاضلانه ایشان درباره تاریخ اقتصادى صدر اسلام نکات جالبى آموختم که جاى سپاس فراوان دارد.

  • با روانی پالوده و روحی پرگشوده در آسمان، که جز نور و صفا نمی‌بیند، این شاهین ما در سن و سال شکوفه‌ای بهاری، شاداب و تازه و شکفته شده، پیوسته به خانه‌های خدا (مساجد) رفت و آمد می‌کرد. پس از آنکه روح این شاهین وی را به درنوردیدن افق‌ها، تنگه‌ها، بسترها و گذرگاه‌های دعوت واداشت

  • حج

    17 آبان 1388

    ایمان داریم که حج یکی از ارکان اسلام است، و بر کسی که قدرت و توانایی دارد واجب است، در طول عمر تنها یک بار واجب است و دفعات دیگر سنّت محسوب می‏شود، شرایط وجوب حج اسلام، بلوغ، عقل و توانایی می‏باشد و ارکان آن عبارت‏اند از: احرام، طواف، سعی بین صفا و مروه و وقوف در عرفه. 

    وجوب حج بر کسی که توانایی دارد یکی از ارکانی است که مورد اجماع مسلمانان است و در اسلام کاملاً بدیهی و آشکار است، خداوند می‏فرماید:

    «وَللَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیهِ سَبِیلاً وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِی عَنِ الْعَالَمِینَ» عمران: ٩٧

    و حجّ این خانه واجب الهی است بر کسانی که توانایی (مالی و بدنی) برای رفتن بدانجا را دارند. و هرکس (حجّ خانه‏ی خدا را به جای نیاورد، یا اصلاً حجّ را نپذیرد، و بدین وسیله) کفر ورزد (به خود زیان رسانده نه به خدا) چه خداوند از همه‏ی جهانیان بی‌نیاز است.

  • نویسنده: ‌محمد قطب‌
    مترجم: زاهد ویسی

    این‌ یک‌ حقیقت‌ است‌ که‌ افکار و اندیشه‌ها همانند افعال‌ و اعمال، پس‌ از طی‌ دوره‌های‌ نورانی‌ و روشن، راه‌ رکود و پیری‌ را در پیش‌ می‌گیرند و به‌ غروب‌ و تاریکی‌ می‌رسند. ظلمت‌ و تاریکی‌ هرگز نمی‌تواند روح‌ نورگرای‌ و روشنایی‌جوی‌ انسان‌ را راضی‌ کند از این‌ رو همواره‌ در طلب‌ نور و روشنایی‌ بر می‌آید تا در نهایت‌ به‌ اقلیم‌ روشنایی، قدم‌ گذارد یا سرزمین‌ نور را پدید آورد. رکود، جمود، تقلید، تعصب، تحجر و بسیاری‌ از اصطلاحات‌ دیگری‌ از این‌ قبیل‌ همه‌ با رشته‌ی‌ ظریف‌ و پنهانی‌ به‌ هم‌ پیوند خورده‌ که‌ مشاهده‌ی‌ آن‌ها در فضای‌ مبهم‌ و تاریکی‌ که‌ خودشان‌ تولید می‌کنند، محال‌ و غیر ممکن‌ است.

  • مسأله‌ی قطعیت ‏یا عدم قطعیت درآمد از پیش تعیین شده در نظام بانکى جدید: 
    شاید بتوان علل نکوهش از ربا در فرهنگها و ادیان گوناگون، در گذشته را به این صورت خلاصه نمود:

  • اشاره‌: پیشتر قسمتی از این مقاله‌، به‌ صورتی ناقص در همین پایگاه‌ اطلاع‌رسانی، منتشر شده‌ است، ان‌شاءالله بر آنیم که‌‌ متن کامل آن‌را در چند هفته‌ی آتی به‌صورت پیاپی به‌ اطلاع‌ کاربران گرامی پایگاه‌ اطلاع‌رسانی اصلاح برسانیم. ومن الله‌ التوفیق

  • اومانیسم

    10 آبان 1388

    مؤلف: جان سی. لویک
    مترجم: مهدی حجت

    واژه فلسفی «اومانیسم» به مجموعه‌ای از مفاهیم راجع به ماهیت، ویژگی‌های تعیین‌کننده، توانمندی‌ها، آموزش و ارزش‌های افراد انسانی اشاره دارد. اومانیسم به یک معنا یک نظام فلسفی منسجم و قابل تمیز است که داعیه‌های هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی، انسان‌شناختی، زیبایی‌شناختی، آموزشی، اخلاقی و سیاسی خاصی را عرضه می‌دارد. در معنایی دیگر بیشتر به عنوان یک روش و یک مجموعه مسائلِ به نحوی نادقیقِ مرتبط به هم، راجع به ماهیت و ویژگی افراد انسانی دانسته می‌شود.

  • نویسنده‌: حسین شقاقی

    رویارویی و مواجهه با فلسفه یونان برای متفکران و آبای مسیحی مساله‌ساز بود. همچنان که رویارویی با فلسفه یونان برای یهودیت به رویارویی دین و عقل بدل شد، این مساله برای مسیحیت نیز پیش آمد.
    ابتدا مقاومت‌هایی از سوی مسیحیت در برابر اندیشه عقل‌گرای یونانی صورت گرفت. یکی از این مقاومت‌ها توسط پولوس صورت گرفت. ذکر عقاید پولوس در این خصوص از این نظر اهمیتی مضاعف می‌یابد که تفسیر او از مسیحیت، «بنیان و اساس مسیحیت رسمی‌را از اواخر قرن دوم میلادی تشکیل داد و تا امروز نیز پایدار است.» (متافیزیک بوئتیوس، 71)‌